رحمت خدا
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
بگو اى بندگان من كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد[بيش از حد گناه کرده ايد] از رحمتخدا نا اميد نشويد، در حقيقتخدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است.
سوره مبارکه زمر
آیه ۵۳
داستان :
حضرت موسي از خدا خواست بدترين بنده اش را به او نشان دهد ؛ خداوند فرمود : صبح به دروازه شهر برو و اولين کسي که از دروازه خارج شد بدترين بنده من است
حضرت موسي صبح بر در دروازه ايستاد و ديد يک مرد با بچه اش در حال خروج هستند ، متوجه شد که آن پدر بدترين بنده است
موسي به خدا عرض کرد :دوست دارم بهترين بنده ات را ببينم . خداوند فرمود : شب بردروازه شهر برو و اولين نفري که وارد شد بهترين بنده من است
موسي بر دروازه منتظر ماند اما چون اولين نفر وارد شد موسي با تعجت ديد همان پدر و پسر است به خدا عرضه داشت : خدايا راز اين چيست؟
خداوند فرمود : اين مرد صبح که رفت بدترين بندگانم بود در راه به درختي رسيدند پسر از پدر سوال کرد : بزرگتر از اين درخت هم هست ؟
پدر گفت بله ، کوهها .
- بزرگتر از کوهها چطور ؟
- زمين
- بزرگتر از زمين چيست ؟
- آسمان
- بزرگتر از آسمان هم هست ؟
پدر سر به زير انداخت و گفت: بله ، و آن گناهان پدر توست
- پدر بزرگتر از گناهان تو چه ، بزرگتر هم چيزي هست ؟
- بله پسرم رحمت خدا بزرگتر از گناهان من است
موسي چون آن بنده ي من به رحمت من اميد داشت او را بخشيدم