ثوابي كه باور كردني نيست !!!


قال رسول الله - صلى الله علیه وآله  :

صلاه الرجل فى جماعه خیر من صلاته فى بیته اربعین سنه . قیل : یا رسول الله !صلوه یوم ؟ فقال : صلوه واحده ؛

نماز خواندن انسان در جماعت بهتر است از نمازى كه چهل سال در خانه خوانده شود. عرض كردند: یا رسول الله ! نماز یك روز؟ حضرت فرمود: بلكه یك نماز.

[وسائل الشیعه ، جلد 5، صفحه 374]

داستانك :

 عبداللّه ابن مسعود روزى به تكبير اوّل نماز جماعت نرسيد و براى جبران ‏ثواب آن يك بنده آزاد كرد، خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله عرض كرد:

يا رسول الله من به ‏تكبير اوّل نماز جماعت نرسيدم و جهت جبران آن يك بنده آزاد كردم. آيا با اين كار آن‏ ثواب را درك خواهم كرد؟

حضرت فرمود: خير،

ابن مسعود گفت: يك بنده‏ ديگر آزاد خواهم كرد آيا به ثواب خواهم رسيد؟

حضرت فرمودند:

فَقالَ: لا يَابْنَ‏ مَسْعُودٍ! وَ لَوْ اَنْفَقْتُ ما فِى الْاَرْضِ جَميعاً لَمْ تَكُنْ مُدْرِكَ فَضْلِها؛

خير، اى‏ ابن مسعود اگر آنچه در زمين است در راه خدا انفاق كني ثوابي كه از دست داده اي را درك‏ نخواهى كرد.

[ منبع:مستدرک الوسائل؛  جلد  1 ؛ صفحه 488]


 







 
                                                

بوي بهشت بر اين 3 گروه حرام است (3)

قال النبيّ صلّى اللّه عليه و آله:

ثلاثة لا يجدون ريح الجنة و إنّ ريحها ليوجد من مسيرة خمسمائة عام:

 ...  3.  العاقّ للوالدين

 با اينكه عطر بهشت از مسافت پانصد سال راه به مشام مى‏رسد، سه كس آنرا درك نكند:

...     3.  عاق والدين

[تحرير المواعظ العددية ، صفحه 245]

داستانك :

روزی حضرت علی علیه‌السلام با امام حسین علیه‌السلام به طواف خانه‌ی خدا رفته بودند صدای ناله‌ای را شنیدند که فردی در درگاه خدا از گناهان گذشته‌ی خود در حال توبه کردن بود. حضرت علی علیه‌السلام جوانی زیبا و خوش اندام با لباسهای گرانبها را مشاهده کرد.

از او پرسید ناله و سوز و گدازت برای چیست؟ گفت: نافرمانی و نفرین پدرم اساس زندگیم را از هم گسست و سلامتی را از من ربود. جوان ادامه داد : پدر پیرم خیلی مهربان بود ولی من به کارهای زشت و بیهوده می‌گذشت و هر چه او مرا نصیحت می‌نمود نمی‌پذیرفتم و گاهی او را آزار و اذیت می‌کردم و دشنام می‌دادم.

روزی من به سراغ صندوق رفتم تا پولی که پدرم دارد بردارم، او جلوگیری کرد، من دستش را فشردم و او را بر زمین انداختم، خواست از جا برخیزد ولی از شدت کوفتگی و درد یا رای حرکت نداشت. او گفت: من به خانه‌ی خدا می‌روم و تو را نفرین می‌کنم.

پدرم چند روز روزه گرفت و نمازها خواند پس از آن به خانه‌ی خدا سفر کرد، من مشاهده کردم پدرم پرده‌ی کعبه را گرفته است و با آهی سوزان مرا نفرین کرد. به خدا قسم هنوز نفرینش تمام نشده بود که بیچاره شدم و تندرستی از من سلب شد. در این موقع پیراهن خود را بالا زد دیدم یک طرف بدنش خشک شده و حسی و حرکتی ندارد.

بعد از این پیشامد پشیمان شدم و نزد او رفته و عذرخواهی کردم. اما او نپذیرفت. سه سال از او پوزش می‌طلبیدم اما او رد می‌کرد. سال سوم ایام حج که فرا رسید. گفتم پدر جان برو همانجایی که مرا نفرین کردی دعا کن. شاید خدا بر برکت دعای تو سلامتی را بر من بازگرداند. قبول کرد وقتی بر وادی اراک رسیدیم شب تاریکی بود ناگاه مرغی از کنار جاده پرواز کرد و بر اثر بال و تیرزدن او شتر پدرم رمید. و او بر زمین افتاد پدرم میان دو سنگ قرار گرفت و فوت کرد او را همانجا دفن کردم و من هنوز گرفتار نفرین اویم.

امیرالمؤمنین دعایی از پیامبر به او تعلیم داد که بیچارگی، اندوه، درد و مرض فقر و تنگدستی از او برطرف شد و گناهانش آمرزیده می‌شود.

این دعا همان دعای مشلول معروف است که محدت قمی در مفاتیح الجنان آورده است

                        مهج الدعوات و منهج العبادات، صفحه: 151

 








 

بوي بهشت بر اين 3 گروه حرام است (2)

قال النبيّ صلّى اللّه عليه و آله:

ثلاثة لا يجدون ريح الجنة و إنّ ريحها ليوجد من مسيرة خمسمائة عام:

...   2.  مدمن الخمر، ...

 با اينكه عطر بهشت از مسافت پانصد سال راه به مشام مى‏رسد، سه كس آنرا درك نكند:

...    2.  شرابخوار ...

[تحرير المواعظ العددية ، صفحه 245]

 

داستانك :

پيامبر صلّي الله عليه و آله فرمود:

يكي از پادشاهان بني اسرائيل، مردي را ناگزير كرد كه به انتخاب و اختيار خويش بايد يكي از اين اعمال: شرابخواري قتل، زنا، يا خوردن گوشت خوك را انجام دهد وگرنه او را خواهد كشت.

 آن مرد، شرابخواري را برگزيد و چون مست شد، همه ي كارهاي ديگر را نيز انجام داد  [الغدير جلد 6 ، صفحه  257]

 








 
                   
                                                

بوي بهشت بر اين 3 گروه حرام است (1)

قال النبيّ صلّى اللّه عليه و آله:

ثلاثة لا يجدون ريح الجنة و إنّ ريحها ليوجد من مسيرة خمسمائة عام:

1. البخيل المنّان ...

 با اينكه عطر بهشت از مسافت پانصد سال راه به مشام مى‏رسد، سه كس آنرا درك نكند:

1.بخيل منت گذار  

[تحرير المواعظ العددية ، صفحه 245]

 

داستانك :

يحيي بن زكريّا (عليهماالسلام) ابليس را به صورت اصلي وي ديد و به او گفت: اي ابليس به من خبر بده محبوب ترين و مبغوض ترين مردم در نظرت كيست؟

 گفت: محبوب ترين مردم در نزد من مؤمن بخيل است و مبغوض ترين مردم در نزد من فاسق بخشنده است.

يحيي از شيطان پرسيد چرا؟

گفت: براي اين كه بخل بخيل براي من كافي است ولي مي ترسم كه خدا به فاسق بخشنده بر اثر بخشندگي اش توجّه كند و او را ببخشايد، آن گاه روي برگرداند در حالي كه مي گفت: اگر تو يحيي نبودي به تو خبر نمي دادم.

 

 








 
                                                

بي نمازها ، جواب امام حسين را چه مي دهند؟!

سید الشهداء (عليه السلام) در سخت ترین شرایط و در حین جنگ، نماز را در اول وقت اقامه کرده و هیچ چیز نتوانست مانع نماز اول وقت ایشان شود، نفرمود اول جنگ و بعد نماز؛ او این درس را از پدر بزرگوارش على (عليه السلام) آموخت.

امام حسين (عليه السلام)  در ظهر عاشورا 2 ركعت نماز خواند كه اين دو ركعت نكات زيادي دارد

1.امام مي توانست در خيمه رود و نماز بخواند، اما نرفت

2. مي توانست فرادا نماز بخواند و نخواند

3. مي توانست نماز را به وقت ديگري موكول كند كه نكرد

4. چرا امام براي آب درخواست نكرد ، اما براي نماز درخواست توقف جنگ را داد

و صدها چراي ديگر

نماز ظهر عاشورا شايد 2 دقيقه بيشتر طول نكشيد و بيش از 34 بند بيشتر نداشت (7 آيه حمد و 5 آيه توحيد كه در2 ركعت مي شود 24 آيه + 2 ركوع و 4 سجده و 3 بند در تشهد و سلام آخر )

به گواهی تاریخ هنگام اقامه نماز در ظهر عاشورا كه 34 جمله بيشتر نداشت 30 تیر به سوی امام حسین (عليه السلام) پرتاب شد یعنی تقریباً در برابر هر کلمه اي یک تیر

اين يعني اقامه نماز؛  و ما،در زيارتنامه امام مى‏گوييم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» شهادت مى‏دهيم كه تو اقامه گر  نماز بودى.

حال آيا ما هم اهل اقامه ي نماز هستيم؟

كساني كه اهل نماز نيستند يا اهل اقامه ي آن ؛ جواب امام حسين(عليه السلام)  را چه مي دهند؟










 
                                                

دعوايي كه آيت الله مرعشي نجفي راه انداخت

(به بهانه 7 صفر ، سالروز ارتحال حضرت آيت الله مرعشي نجفي)

آیت الله مرعشی نجفی نقل می‌فرمود:

روزی در حال عبور از قیصریه نجف ، عده ای از اهل علم را دیدم که در محلی تجمع کرده اند. فکر کردم آنجا برنامه ای است . من هم رفتم جلو، دیدم کسی با چوب ایستاده و کتاب هایی را به حراج گذاشته است . (علما در آن زمان زیاد بودند، کسی که فوت می کرد بازماندگانش می آمدند آنجا کتاب ها را می فروختند.) یک مقدار که ایستادم دیدم بیشتر این ذخایر اسلامی و شیعی را شخصی به نام کاظم با پول زیادی می خرد. تقریباً اکثر آنها را می خرید. سؤال کردم این شخص کیست؟ گفتند: او نماینده ي کنسول انگلیس در بغداد است .

به فکر افتادم ما مسلمان و شیعه هستیم و اینها مسیحی و کافرند منظورشان از خریداری و جمع آوری کتاب ها چیست؟ شاید اغراضی پشت این قضیه باشد و آن از دو حال خارج نیست : یا قصد از بین بردن آنها را دارند و یا می خواهند منابع دست اول شیعی را که در اختیار برخی از علما بوده جمع آوری کنند تا ما به آنها دسترسی نداشته باشیم نظیر کتاب مدینة العلم شیخ صدوق که ایشان در حدیث نوشته و بسیار مفصل بوده . اگر این کتاب الان در دسترس ما بود شاید نیازی به دیگر کتب اربعه شیعه نبود ناسخ کتب اربعه شیعه می شد. ولی قریب 400__500 سال است که دیگر رد پایی از آن در دست نیست»

و بعد از آن شب‌ها بعد از درس و بحث در یک کارگاه برنج‌کوبی مشغول کار می‌شود و با کم کردن وعده‌های غذا و قبول روزه و نماز استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمع‌آوری کتاب‌ها اقدام می‌کنند

ايشان حتی یک روز بر سر خرید یک نسخه ي خطی با کاظم دلال درگیر می شوند و به خاطر همین ، ایشان را یک شب در نجف به زندان می اندازند که با وساطت مراجع آن زمان آزاد می شوند.

اينك كتابخانه ي آيت الله مرعشي نجفي در قم ، جزء بزرگترين كتابخانه هاي خطي جهان است

در اول بسياري از كتب خطي دستخطي از آيت الله مرعشي نجفي به چشم مي خورد كه نوع خريد آن بيان شده است .

به عنوان مثال : « اين كتاب را از پول يكسال نماز قضا كه براي مرحوم .... خواندم خريدم»

و يا « اين كتاب را از پول يكسال روزه ي استيجاري براي مرحوم .... خريداري كردم»

و يا « اين كتاب را از پول حمالي در مغازه ...... خريدم »

مراجع بزرگ تقليد ،  اينگونه كتب مهم خطي شيعه را نگهباني و نگهداري كردند كه امروزه به آساني در دست ماست

روحشان گرامي

تشرفات آيت الله مرعشي نجفي به محضر امام زمان









 
                                                

علیکم بالمتون ، لا بالحواشی

(به بهانه  7 صفر سالروز شهادت امام حسن عليه السلام)

الامام الحسن عليه السلام  : أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا

امام حسن  عليه السلام: هر گاه مستحب به واجب زيان برساند، آن را ترك كن.

منبع:الحياة با ترجمه احمد آرام،جلد  1،صفحه : 553

توضیح : مانند برخی که        

*         صدقه مستحبی می دهند , خمس و زکات نمی دهند

*         کربلا و سوریه می روند , حج واجب را ترک می کنند

*         شب ها تا سحر سینه می زند, نماز صبح نمی خواند

*         سالها نماز صبح قضا دارد و نمی خواند , قضاي نماز غفيله مي خواند

امام در اين روايت مي فرمايند به اصل بپردازيد نه به فرع ؛ در اينجا بد نيست نگاهى به وضع جهان در اين روزها بيفكنيم تا ببينيم اين كشورهاي غربي به ظاهر متمدن ، چگونه با پرداخت به فرعيات به سمت سقوط مي روند و آيا راه نجاتى جز پناه بردن به اصل يعني راه خدا و رسول داريم؟

*         امروزه بازيها جدّى گرفته شده و جدّيها بازى.

*         ابزار تأمين پيشرفت كرده ولى امنيت عقب رفته است.

*         تجمّلات اصل و معنويات فرع

*         درآمدها بالاتر رفته، اخلاقيات پايين.

*         آسايش بيشتر، لبخند كمتر.

*         علم رشد كرده ولى عاطفه تنزل.

*         تحصيلات بالاتر، احساسات كمتر

*         خانه‏ ها بزرگتر، خانواده ‏ها كوچك‏تر.

*         در راهِ رفتن به كره ماه هستيم،اما از رفتن به خانه همسايه غافليم.

*         بر كميت افزوده ‏ايم، از كيفيت كاسته شده.










 
                                                

مادر حضرت رقيه كه بود؟ و چگونه صداي حضرت رقيه به يزيد رسيد؟

(به بهانه 5 صفر ، سالروز شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها)

سوال 1:

مادر حضرت رقيه كه بود؟ و آيا در كربلا حضور داشت؟

پاسخ :

مادر حضرت رقيه ، مطابق بعضي از نقلها ، « ام اسحاق» نام داشت كه قبلا همسر امام حسن عليه السلام بود ؛ و آن حضرت در وصيت خود به برادرش امام حسين عليه السلام سفارش كرد كه با ام اسحاق ازدواج كند ، و فضايل بسياري را براي آن بانو برشمرد [ابصارالعين في انصار الحسين صفحه 368]

بعد از ولادت حضرت رقيه ، ام اسحاق بيمار شد و ديري نپاييد كه از دنيا رفت  [ السيده رقيه صفحه 24]

سوال 2 :

مداحان و سخنرانان مي گويند : در خرابه شام رقيه ياد پدرش را كرد و همه به گريه افتادند و صداي آنان به يزيد رسيد . حال سوال اينجاست كه چگونه صدا ، از داخل خرابه به قصر رسيده است؟ يعني يزيد داخل خرابه بوده است؟!  آيا اين دروغ نيست؟!

پاسخ :

معاويه در حال ساخت قصري به نام كاخ خضرا بود ، براي همين خانه هايي را خريد تا قصر را بنا كند

يكي از اين خانه ها متعلق به پير زني بود كه حاضر به فروش خانه ي خود نبود و مي گفت مي خواهم در همين جا زندگي كنم و بعد از مرگم نيز قبرم درون خانه ام باشد.

معاويه دستور داد خانه را خراب كنيد ، اما عمرو عاص مخالفت كرد و گفت :

"عرب هميشه در آرزوي حاكمي عادل بوده و تو مي تواني از اين فرصت استفاده تبليغاتي كني ؛ به اين صورت كه قصر را بسازي و آن خانه را خراب نكني . آنوقت هركه از درب قصر وارد شود اولين سوالي كه برايش پيش مي آيد اين است كه اين خانه ي خرابه در وسط قصر چه مي كند و ما به او پاسخ مي دهيم كه عدالت ما به ما اجازه ي خراب كردن خانه ي پير زن را نمي دهد "

اين جريان اتفاق مي افتد و بعد از مدتي پير زن از دنيا مي رود و معاويه باز هم آن خانه را خراب نمي كند.

در زمان يزيد با وجودي كه اين خانه به خرابه تبديل شده  باز هم اين نيرنگ ادامه پيدا مي كند

زماني كه اسرا را به شام مي آورند ، در آن خرابه قرار مي دهند و آن خرابه داخل حياط  قصر بوده است 

[منبع:كتاب ريحانه كربلا - نوشته عبدالحسن نيشابوري- صفحه101 به نقل از كتاب صفريه جلد 2 صفحه 42 – با اندكي تصرف]










 
                                                

دانشگاهِ خودسازي

(به بهانه 16 آذر ؛ روز دانشجو)

دانشگاه بايد مكان خودسازي باشد .

يعني دانشجو بايد هنگام خروجش از دانشگاه ؛ از زمان ورودش به دانشگاه، مؤمن تر شده باشد

مانند دانشگاه اصلي ،يعني جبهه ،كه كساني كه در اين دانشگاه فارق شدند ؛ راهي را رفتند كه بسياري از بزرگان نتوانستند طي كنند

شهدا اهل همت بودند، اهل مجاهدت بودند، اهل سرعت بودند، اهل سبقت بودند، اهل وصال بودند.

داستانك:

شهیدی بود كه همیشه ذکرش این بود:

یابن الزهرا

یا بیا یک نگاهی به من کن

یا به دستت ما در کفن کن .

از بس این شهید به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) علاقه داشته است.

بعد به دوست  روحانی خود وصیت می کند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی

آن روحاني می گوید ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند پیش پدر و مادر آمدم گفتم این شهید چنین وصیتی کرده است آيا من مي توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟

آنان اجازه دادند

در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است

یا بن الزهرا

یا بیا یک نگاهی به من کن

یا به دستت مرا در کفن کن

 وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع كرد فرياد زدن . وقتي آرام شد گفت: من غسال هستم دیشب آخرهاي شب به من گفتند يكي از شهدا فردا بايد تشييع شود و چون پشت جبهه شهيد شده است بايد او را غسل دهي

 وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم.

 من رفتم . در وسط راه با خود گفتم اين شخص كه بود و چرا  مرا بيرون كرد .

با عجله برگشتم و ديدم اين شهيد كفن شده و تمام فضای این ساختمان غسال خانه بوی عطر گرفته بود.

 از ديشب نمي دانستم رمز اين جريان چه بود و آن آقا كه بود ؛ اما حالا فهميدم


  








 
                                                

آخرين كلام پيامبر و امام صادق چه بود ؟

مردم نوعاً علاقه‌مندند كه آخرين سخن و گفتار پاياني شخصيت‌هاي بزرگ و انسان‌هاي قدّيس را بدانند و كدام شخصيت همانند رسول خداست و چه كسي به پايه‌ي كمالات آن بزرگوار مي‌رسد و چه كسي است‌كه نخواهد آخرين‌كلام پيامبراكرم وسخن پاياني حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله را بداند و بفهمد؟

جابر بن عبدالله مي‌گويد: كعب الاحبار از عمر پرسش‌كرد: «آخرين سخن پيامبر چه بود؟» او گفت: «از علي عليه السلام بپرس!» كعب به نزد حضرت علي عليه السلام آمد و همين پرسش را از آن حضرت نمود. علي عليه السلام فرمود:

اسندت رسول الله الي صدري فوضع رأسه علي منكبي فقال: الصلاة الصلاة

رسول خدا را به سينه خود گرفتم پس سر مباركش را بر دوش من گذاشت و فرمود: نماز، نماز.

منبع: فضائل الخمسة من الصحاح الستة ؛جلد ‏3  صفحه  38 

آخرين توصيه امام صادق نيز نماز است

قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ عليه السلام:‏ لَمَّا حَضَرَ أَبِيَ الْوَفَاةُ قَالَ لِي يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ‏ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ.

 امام كاظم عليه السلام مي فرمايند:پدرم در هنگام مرگ وصيت كرد ما را و فرمود:شفاعت ما به كسي كه نماز را سبك بشمارد نمي رسد

منبع: وسائل الشيعه،جلد 4 ، صفحه 24

داستانك:

داماد حضرت امام خميني(ره) مي گويد: حضرت امام ، روايتي از امام جعفر صادق عليه السلام نقل مي كردند كه (اگر كسي نمازش را سبك بشمارد، از شفاعتشان محروم مي شود.) من يك بار به ايشان عرض كردم: (سبك شمردن نماز شايد به اين معني باشد كه شخص نمازش را يك وقت نخواند و يك وقت نخواند.) گفتند نه اين كه خلاف شرع است. منظور امام صادق عليه السلام اين بوده است كه وقتي ظهر مي شود و فرد در اول وقت نماز نمي خواند، در واقع به چيز ديگري رجحان داده است.

منبع: هزارو يك نكته درباره نماز حكايت 727

 

            








 
                                                

آخر، انگليس حق ما را به رسميت شناخت

(به بهانه 10 آذر ، سالروز شهادت شهيد مدرس)

 داستانك 1:

روزی، وثوق‌الدّوله پس از تعظیم قرارداد معروف خود با انگلیس به خانه‌ی مدرّس آمد و گفت:

آقا! شنیده‌ام شما با قرارداد تنظیمی بین ما و دولت انگلیس مخالف کرده‌اید.

مدرّس: بلی،

وثوق‌الدّوله: آیا قرارداد را خوانده‌اید؟

مدرّس: نه

وثوق‌الدّوله: پس به چه دلیل مخالفید؟

مدرّس: قسمتی از آن قرارداد را برای من خوانده‌اند. جمله‌ی اوّلش که نوشته بودید دولت انگلیس حق استقلال ما را به رسمیّت شناخته است. انگلیس کیست که استقلال ما را به رسمیّت بشناسد؟آقای وثوق! چرا شما این قدر ضعیف هستید؟

وثوق‌الدّوله: آقا! به ما پول هم داده‌اند.

مدرّس: آقای وثوق اشتباه کردید، ایران را ارزان فروختید.

 

داستانك 2:

رضا خان در اوّل خیابان سپه محوطه‌ی بزرگی را که به نام باغ ملّی بود تعمیر و بازسازی نموده، مراسم نظامی را در آن برگزار می‌کرد. در بالای سر دَرِ بزرگ آن، مجسّمه‌ی نیم تنه‌ای از خود نصب نمود که مانند دو مجسّمه از پشت به هم چسبیده بود که هم از بیرون، تمام صورت پیدا بود و هم از درون.

روزی برای مراسمی، مدرّس را دعوت کردند. هنگامی که مدرّس به باغ ملّی رسید، رضاخان و عدّه‌ای دیگر از وی استقبال کردند و رضاخان به شرح و توصیف پرداخت. سپس در چادری نشستند.

رضاخان از مدرّس پرسید: حضرت آقا! در ورودی را ملاحظه فرمودید؟

 مدرّس جواب داد:

بله، مجسّمه‌ی شما را دیدم. درست مثل صاحبش دو رو دارد.

رضا شاه از شرم و ناراحتی به خود می‌پیچید و تا پایان مجلس، دیگر سخنی نگفت.

 برگرفته از كتاب «حاضر جوابي هاي شهيد مدرس»


          








 
                                                

دستورالعملي عجيب، براي كنترل چشم چراني

فردی نزد آیت‌الله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آمد و گفت:

 آقا! قبل از ازدواج، گاهی چشمم خطا می‌کرد، گفتم: ازدواج می‌کنم الحمدلله راحت می‌شوم، امّا هنوز هم خطا می‌کنم و یک موقعی چشمم به ناموس دیگران می‌افتد، استغفار می‌کنم، امّا چه کنم؟! گرفتارم، یک نسخه بدهید؟!

فرمود: قانع نیستی. اگر به آن چه که داری قناعت داشته باشی، اعضاء و جوارحت این قناعت را لمس می‌کنند و این‌طور نمی‌شود.

اولیاء خدا یک نسخه داده اند که هر کس حتّی اگر تمکن مالی دارد، باید عمل کند و اتّفاقاً از لحاظ بهداشتی هم به دردمان می‌خورد.

می‌گویند: اوّلاً گرسنه شو و بعد سراغ غذا برو. بعد هم موقعی که گرسنه هستی و سر غذا نشستی، یک مقدار که خوردی، دیدی همچنان می خواهی، بگو: نمی‌خواهم!

اگر می‌خواهی قانع بشوی، حتی موقعی که ولو تمکن مالی داری، کمتر بخور، به تعبیر عامیانه دائم پرس روی پرس می‌خوری که چه؟!

می‌گویند: اگر می‌خواهید قناعت‌پیشگی را یاد بگیرید اوّل از لقمه شروع کنید (این نسخه اولیاء است که بیان می‌کنم)، اگر توانستی این شکم بی‌هنر را کنترل کنی، چیزهای دیگر را هم کنترل می‌کنی. آن‌وقت معلوم است دیگر، کسی که به حلالش مراقبت کند و کم بخورد، دیگر دستش به طرف شبهه‌ناک و حرام نمی‌رود.

لذا آیت‌الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمود: تو قانع نیستی! یعنی چه؟ اگر ما باشیم می‌گوییم که تو کنترل چشم نداری، شهوت داری، امّا ایشان گفتند: تو قانع نیستی، یعنی در حقیقت سرچشمه را به او نشان داد.

اولیاء خدا می‌گویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی، قدم دوم هم می‌خواهد. اگر یک‌بار گفتی: بیا، این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم می‌خواهد، چرا که حریص و سیری ناپذیر است، تو را می‌کشد، امّا سیر نمی‌شود، لذا باید خیلی مواظب باشیم


  







 
   
                                                

ثروتمند عياش

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ ...  وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَى فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْمَوْتَى قَالَ كُلُّ غَنِيٍّ مُتْرَفٍ.

چهار چيز دل را مى‏ميراند:

4. و همنشينى مردگان؛ پرسيدند: اى رسول اللّه! مردگان كيانند؟ فرمود:ثروتمندان عياش

منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

پولدارها در جامعه بيشترين تاثير را دارند

هر كاري كه يك ثروتمند انجام دهد مورد تشويق ديگران قرار مي گرد ؛ حتي اگر بادگلو باشد، مردم به به مي كنند

حال اگر اين ثروتمندان ، عياش و گنه كار باشند جامعه را به انحراف شديد مي كشانند

در مقابل تمام پيامبران، اين گروه قرار داشتند و مهمترين مانع دعوت پيامبران مي شدند .

به عنوان مثال، همين ثروتمدان عياش در مقابل حضرت نوح قرار داشتند و او را به سُخره مي گرفتند " وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْه"

اين گروه نه تنها در مقابل پيامبران ، بلكه در مقابل امامان هم قرار گرفتند .اينها به جنگ با امام حسين آمدند و واقعه كربلا را شكل دادند

همين گروه در مقابل امام زمان عجل الله فرجه نيز قرار خواهند گرفت  

خداوند به حضرت عيسي مي فرمايد: يا عيسي!.. انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَكَ- وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَك‏

اي عيسي ! [در مسائل مادي] به پايين تر از خود بنگر، نه به بالاتر از خود 

منبع: الجواهر السنية-كليات حديث قدسى ؛صفحه 207؛الباب العاشر









 

جدال با احمق

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ ... وَ مُمَارَاةُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ يَقُولُ وَ لَا يَرْجِعُ إِلَى خَيْرٍ ...

چهار چيز دل را مى‏ميراند:

 3. مجادله با احمق؛ او بگويد و تو بگويى به جايى هم نرسد...

منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

بعضي از انسانها هستند كه حق پذير نيستند ؛ مجادله و بحث با اين افراد دل را از بين مي برد

خداوند در قرآن مي فرمايند : وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (فرقان/63)

و هر گاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گويند) با ملايمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند.

گاه انسان احمقي به انسان فحش و ناسزا مي گويد ؛ انسان اگر با او يكي به دو كند دلش از بين مي رود

حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

وَ اتْرُكِ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحِقّا  .      جدل را ترك كن ؛ حتي اگر حق با توست

منبع :من لا يحضره الفقيه؛جلد ‏2 ؛ صفحه 62








 

چند كلمه مي توان با نامحرم صحبت كرد؟

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ ... وَ كَثْرَةُ مُنَاقَشَةِ النِّسَاءِ يَعْنِي مُحَادَثَتَهُنَّ ...

چهار چيز دل را مى‏ميراند

2. گفتگوى زياد با زنان...                         

منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

منظور از گفتگوي زياد يعني چقدر ؟

وَ نَهَى أَنْ تَتَكَلَّمَ الْمَرْأَةُ عِنْدَ غَيْرِ زَوْجِهَا أَوْ غَيْرِ ذِي مَحْرَمٍ مِنْهَا أَكْثَرَ مِنْ خَمْسِ كَلِمَاتٍ مِمَّا لَا بُدَّ لَهَا مِنْه‏ [من لا يحضره الفقيه؛جلد ‏4  ؛صفحه 6 ]

امام صادق عليه السلام مي فرمايند : پيامبر نهى فرمود كه زن نزد غير همسرش يا خويشان محرمش بيش از پنج كلمه صحبت كند ، آن هم در صورت ضرورت

اين روايت براي صحبت كردن معمولي بود ، خدا نكند كسي با نا محرم شوخي كند كه در روايتي از پيامبر اسلام آمده است :

 هر كس با نامحرم شوخى كند، براى هر كلمه‏اى كه در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏كنند. [ثواب الاعمال وعقاب الاعمال -ترجمه انصارى،صفحه 567 ]

داستانك:

یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم،

امام باقر علیه السلام فرمود: آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود: تکرار نکن.

[منبع:بحار الأنوار ، جلد ‏46، صفحه: 247]








 

چقدر گناه ؟!


عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ ...

چهار چيز دل را مى‏ميراند:

1. گناه پى ‏درپى، ...  

 منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

خداوند در قرآن مي فرمايد : وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا  ؛ يعني : بر گناه خود اصرار نورزيد

فكر كنيم در روز چقدر گناه مي شود

چقدر دروغ ؛ چقدر غيبت ؛ چقدر تهمت ؛ چقدر بد حجابي ؛ چقدر چشم چراني ؛ چقدر تقلب ؛ چقدر رشوه ؛ چقدر ربا ؛ چقدر ارتباط با نامحرم ؛ چقدر مشاهده فيلم و عكس مبتذل ؛ چقدر  چقدر  چقدر

حضرت علي عليه السلام مي فرمايند :

إِيَّاكَ وَ الْإِصْرَارَ فَإِنَّهُ مِنْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ وَ أَعْظَمِ الْجَرَائِمِ  [تصنيف غرر الحكم و درر الكلم  صفحه 187]

بپرهيزيد از اصرار كردن در گناه ؛ كه همانا اصرار در گناه بزرگترين گناهان است و عظيم ترين جرمها