احتكار

وَ عَنِ النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله قَالَ :

جَاءَنِي جَبْرَائِيلُ مُتَغَيِّرَ اللَّوْنِ فَقُلْتُ يَا جَبْرَائِيلُ مَا لِي أَرَاكَ مُتَغَيِّرَ اللَّوْنِ قَالَ اطَّلَعْتُ فِي النَّارِ فَرَأَيْتُ وَادِياً فِي جَهَنَّمَ يَغْلِي فَقُلْتُ يَا مَالِكُ لِمَنْ هَذَا فَقَالَ لِثَلَاثِ نَفَرٍ لِلْمُحْتَكِرِينَ وَ الْمُدْمِنِينَ عَلَى الْخَمْرِ وَ الْقَوَّادِين‏

پيامبر فرمود: روزى جبرئيل بر من نازل شد، و رنگش پريده و حالش دگرگون بود سبب را پرسيدم: گفت: امروز بر دوزخ گذشتم و دره اي را ديدم كه پيوسته برافروخته بود، از مالك دوزخ پرسيدم: اين عذاب براى كيست؟ گفت: براى سه نفر: محتكران ، شرابخوار، و قوّاد (به هم رساننده ي زن ومرد در زنا )

منبع:

 إرشاد القلوب إلى الصواب  

 جلد  ‏1

صفحه    174

وَ قَالَ رسول الله صلي الله عليه وآله :  الْمُحْتَكِرُ مَلْعُون‏

پيامبر مكرم اسلام فرمودند :

كسي كه مالي را براي گران شدن نگه دارد ، ملعون است

وَ قَالَ صلي الله عليه و آله : مَنِ احْتَكَرَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ طَعَاماً ضَرَبَهُ اللَّهُ بِالْجُذَامِ وَ الْإِفْلَاس‏

 هر كه خوراكى را بر مسلمانان احتكار كند خدا او را به بيماري خوره و نيز به فقر مبتلا مي كند

منبع هر 2 روايت:

بحار الأنوار

  جلد ‏59 

  صفحه  292

 داستان :

در کربلا عطار مشهوری زندگی می‌کرد. روزگاری مریض شد و بیماری‌اش طولانی گردید. یکی از دوستان به عیادتش رفت؛ دید که از وسایل زندگی چیزی برایش باقی نمانده است؛ فقط حصیری در زیر بدن و متکایی در زیر سر دارد. تاجر ثروتمند دیروز، حالا به چنین روزی افتاده است . در همین حال، پسر تاجر وارد شد و گفت: " پدر، برای نسخه امروز پول نداریم تا دارو بخریم ."

تاجر، متکای زیر سرش را به او  داد و گفت: " این را هم ببر و بفروش، تا ببینم راحت می‌شوم یا نه؟ "

دوست تاجر، از وی پرسید: جریان چیست؟

تاجر گفت: من در کربلا، نمایندگی فروش آبلیموی شیراز را داشتم . آبلیمو وارد می‌کردم و به مبلغ گرانی می‌فروختم. ناگهان در شهر، بیماری حصبه شایع شد و پزشکان اعلام کردند که آبلیمو برای درمان این بیماری سودمند است.

روز اول کاری نکردم، ولی روز بعد به خود گفتم: چرا آبلیمو را ارزان می‌فروشی؟ حالا که خریدار دو برابر شده است .

خلاصه، ابتدا [آبليموها را نگه داشتم تا قيمت گرانتر شود و بعد] قیمت آبلیمو را دو برابر و بعد چند برابر کردم. مردم بیچاره هم از روی ناچاری می‌خریدند. بعد دیدم که آبلیموهایم دارد تمام می‌شود و هر قدر هم که آن را گران می‌کنم مردم می‌خرند. بنابراین شروع به ساختن آبلیموی تقلبی کردم و از این راه سود سرشاری به دست آوردم.

اما، ناگهان بیمار شدم، این بیماری مرا از پا انداخت و بستری کرد. در اثر این بیماری، هر چه پول به دست آورده بودم، از دست دادم . تا این که امروز دیدی که فقط همین متکا باقی مانده بود، این را نیز دادم تا ببینم آیا از دست این زندگی راحت می‌شوم یا نه؟

منبع:

داستان‌های شگفت،

شهید آیة الله دستغیب،

صفحه  94 .

خاطره :

چند روز پيش شخصي كه حسابدار شركت محصولات غذايي ... بود برايم تعريف مي كرد:

مسئولين كارخانه متوجه شدند محصولات در  حال گران شدن است ، تمام محصولات را از بازار جمع كردند تا گران شود .

اتفاقا آن انبار آتش گرفت و همه آن محصولات سوخت . 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


احتياج مومن 3 ( نصيحت پذيري)

(به بهانه شهادت امام جواد عليه السلام)

وَ قَالَ ااجواد عليه السلام:  الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ ...

3. قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه‏

امام جواد عليه السلام فرمود : مؤمن نيازمند به سه خصلت است: ...

3. پذيرفتن نصيحت هر كس او را نصيحت نمايد

منبع : بحار الأنوار

جلد ‏75

صفحه 358


نكته:

چه ايراد دارد شخصي به با نكته اي بگويد كه ما آنرا بلد نيستيم ؛ حال از ما كوچكتر و كم سوادتر باشد

يك حيوان ، به يك پيامبر بزرگ الهي مي گويد : من چيزي مي فهمم كه تو نمي فهمي

آن حيوان هدهد است و آن پيامبر حضرت سليمان و حمله ي او اين است : أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقينٍ  ( سوره نمل آيه 22 )

داستان :

چند دانش آموز دختر دبستاني به حضرت امام خميني ؛ نامه مي نويسند ، در بخشي از اين نامه مي آورند :

امام عزیز، ما بچه‌های کلاس پنجم جهاد مدرسه فاطمیه هستیم. چون در کتاب دینی ما نامه امام محمدتقی - علیه السلام - را به فرمانده سیستان و نصیحتهایی را که امام، به ایشان کرده‌اند نوشته، ما هم تصمیم گرفتیم که برای شما نامه‌ای نوشته و شما را نصیحت کنیم. ولی اماما، ما شما را نمی‌توانیم نصیحت کنیم. زیرا شما بزرگوارید و از همه گناهان به دورید. شما آن امام بت شکنی هستید که مدت چهل سال است نمازهای شبتان ترک نشده  ...

و پاسخ امام تكان دهنده است

    بسمه تعالی

    فرزندان عزیزم! نامه محبت آمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصیحت می‌کردید که محتاج آنم...    ۲۹ شهر صفر ۱۴۰۳

 روح الله الموسوی الخمینی

منبع:

صحيفه نور

 جلد ۱۷

 صفحه ۱۳۷

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

احتياج مومن 2 ( واعظ دروني)

(به بهانه شهادت امام جواد عليه السلام)

وَ قَالَ ااجواد عليه السلام:  الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ ...

2. وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ

امام جواد عليه السلام فرمود : مؤمن نيازمند به سه خصلت است: ...

2. واعظى از نفس خود

منبع : بحار الأنوار

جلد ‏75

صفحه 358

اگر انسان واعظ دروني نداشته باشد ؛ نميشود از بيرون او را موعظه كرد

مثل آنكه انسان گياهي بي ريشه را آبياري كند

انسان بايد از نَفْسَش حساب بكشد

نكته

برخي از سوره هاي قرآن با يك سوگند شروع مي شود مانند : وَ الْعَصْر

 برخي با 2 سوگند ؛ مانند : وَ الضُّحَى‏ * وَ الَّيْلِ إِذَا سَجَى‏

برخي با 3 سوگند ؛ مانند : وَ الْعَادِيَاتِ ضَبْحًا * فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا * فَالمْغِيرَاتِ صُبْحًا

برخي با 4 سوگند ؛ مانند : وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ *  وَ طُورِ سِينِينَ *  وَ هَاذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ

برخي با 5 سوگند ؛ مانند : وَ الْفَجْرِ * وَ لَيَالٍ عَشْرٍ * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ  * وَ الَّيْلِ إِذَا يَسْرِ

اما سوره اي در قرآن است ، كه 11 سوگند دارد و آن سوره مباركه شمس است .

نكته اينجاست كه خداوند بعد از اين 11 سوگند مي فرمايد :

قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّئهَا

فقط كسي اهل رستگاريست كه اهل تزكيه ي نفس باشد

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

احتياج مومن 1 ( توفيق )

 (به بهانه شهادت امام جواد عليه السلام)

وَ قَالَ ااجواد عليه السلام:  الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ

1.تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ

امام جواد عليه السلام فرمود : مؤمن نيازمند به سه خصلت است:

1.توفيق از جانب خدا،

منبع : بحار الأنوار

جلد ‏75

صفحه 358

توفيق يعني گره هاي زندگي ؛ بي آنكه متوجه شويم باز شود

داستان :

شخصي ميگفتم : در ذهنم آمد ، آيا سوره اي هست كه در تمام آياتش كلمه "الله " باشد

قرآن را باز كردم سوره " مجادله " آمد تك تك آياتش را ديدم ، همه " الله " داشت

گاهي نيز به خاطر مسائلي از جمله غرور ؛ توفيق از او گرفته مي شود

داستان :

طلبه اي مي گفت تازه طلبه شده بوديم رفتيم روستا ديديم قرائت قرآن است و ما وارد شديم.

 استاد جلسه هم بود ما هم خواستيم ريشى جنبانده و اظهارنظر و عرض اندامى كنيم، گفتيم قرآن خواندن كه مستحب است و نماز واجب به جاى قرآن حمد و سوره را براى نماز تصحيح كنيد.

پيرمرد استاد گفت: آقا خوب شما بخوانيد تاديگران همراه شما بخوانند، مى گويدتا اين را گفت و من فكر كردم بسم الله و حمد يادم رفت كه بخوانم گفت: بگو «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» دنباله‏اش يادم نيامد و حالى خداوند در اين جلسه از ما گرفت كه مى‏ خواستيم خود نمايى كنيم.

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

عبادت يا عبوديت ؟ مسأله اين است

عبادت مهم تر است يا عبوديت ؟

بسياري عبادت را مشروط ميكنند وميگويند : تا دليلش را ندانيم انجام نميدهيم !!!

مثلا : تا ندانيم چرا تراشيدن ريش حرام است ...

 و يا تا ندانيم چرا شستن دستها در وضو از بالا به پايين است ...

و يا ما كه بعد از جنابت حمام مي رويم ؛چرا بايد به اين ترتيب غسل كنيم

 و ...

اما اگر كسي عبوديت داشت "چرا"  نمي گويد

 

روايتي فوق العاده مهم و كارگشا :

قال الإمام الصادق – علیه السلام – :أمر الله إبلیس بالسجود لآدم، فقال: یا رب وعزتک إن أعفیتنی من السجود لآدم لأعبدنک عبادة ما عبدک أحد قط مثلها، قال الله جل جلاله: إنی احب أن اطاع من حیث ارید.

امام صادق – علیه السلام – فرمودند: خداوند به ابلیس دستور داد بر آدم سجده کند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت که اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری تو را چنان پرستشی کنم که هرگز کسی مانند آن تو را نپرستیده باشد. خداوند جل جلاله فرمودند: من دوست دارم آن گونه که اراده می کنم اطاعت شوم.

منبع:

بحار الأنوار،

 جلد ۶۳،

 صفحه  ۲۵۰

 داستان :

مفضل بن عمر مي گويد :من و عبدالله بن ابى يعفور خدمت امام رسيديم . امام براى پذيرايى از ما ميوه آورد، اما عبدالله به ايشان عرضه داشت كه براى ناراحتى معده اش نمى تواند چيزى بخورد.

سپس عبدالله به امام گفت ((اى امام بزرگوار، شما مى دانيد كه من همواره از شما اطاعت كرده ام و هر چه گفته ايد نه نگفته ام ، اگر اين انار را نصف كنيد و بگوييد اين نيمه حرام است و نيمه ديگر حلال است من بدون چون و چرا قبول مى كنم ، چون حرف شما حجت است )).

امام به او فرمود ((خدا رحمتش را شامل حالت گرداند)). سپس عبدالله بيمارى اش و درمان آن را كه پزشك گفته بايد شراب بخورد را به امام گفت و پرسيد :حال چه مى فرماييد

امام صادق (عليه السلام ) به او فرمود:شراب حرام است ، هرگز شراب ننوش ، اين شيطان است كه تو را وسوسه مى كند و مى خواهد به بهانه شفاى دردت ، شراب به تو بنوشاند، اگر از شيطان نافرمانى كنى ؛ او نيز ماءيوس مى شود و دست از تو برمى دارد

از اين سخن امام ، عبدالله خوشحال شد و دلش آرام گرفت . از امام خداحافظى كرديم و بازگشتيم . روز به روز حال عبدالله بدتر شد، اقوامش ‍ شراب آوردند تا او بنوشد، اما او نخورد.

مفضل ، من شنيده ام اگر براى معالجه باشد اشكالى ندارد.

اگر اشكال نمى داشت امام صادق او را منع نمى كرد... به هر حال ، روزهاى آخر عمرش را در بستر گذراند، پسر عمويش به او گفته بود ((بيچاره ، بخور اگر شراب ننوشى مى ميرى )). عبدالله نيز در جوابش گفته بود ((به خدا قسم يك قطره هم نخواهم نوشيد)). چند روزى در بستر ماند و درد را تحمل كرد. خداى متعال هم او را براى هميشه شفا داد.

منبع :

رجال كشى ،

 صفحه 247 249.

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

ثواب روزه گرفتن در دحوالارض

 (به بهانه 25ذي القعده روز دحوالارض )

 روزه روز دحوالارض جزء 4 روز ممتاز سال است

 و  در روايتى روزه‏ روز دحوالارض  مثل روزه هفتاد سال است

 و در روايت ديگر كفاره هفتاد سال است

 و هر كه اين روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه‏دار اين روز هر چه در ميان آسمان و زمين است استغفار كند و اين روزى است كه رحمت خدا در آن منتشر گرديده و از براى عبادت و اجتماع به ذكر خدا در اين روز اجر بسيارى است

 

  منبع :

 مفاتيح الجنان

 اعمال ماه ذي القعده

زيارت امام رضا عليه السلام ، بهترين عمل روز دحوالارض

(به بهانه نزديكي به 25 ذي القعده روز دحوالارض )

بسياري از مردم از زيارت امام رضا عليه السلام در روز 25 ذي القعده (دحوالارض ) غافل اند در حالي كه شايد زيارت امام رضا در اين روز جزء بهترين روزهاي زيارتي آن حضرت باشد زيرا صاحب مفاتيح الجنان در اعمال روز دحوالارض در آخرين خط اين اعمال مي نويسد:

« و بدان كه مير داماد رحمه الله در رساله اربعه ايام خود در بيان اعمال روز دحو الارض فرموده كه زيارت حضرت امام رضا عليه السلام در اين روز افضل اعمال مستحبه و آكد آداب مسنونه است »

منبع :

مفاتيح الجنان

اعمال ماه ذي القعده

 

عنايت ويژه ي امام رضا به زائران

(به بهانه 23 ذي القعده ، روز زيارتي امام رضا عليه السلام)

حجه الاسلام قرائتي مي فرمودند:

یک خانمی بود فکرش کج بود. عقیده‌ای به زیارت و توسل و عبادت و اینها نداشت. اهل حجاب و... اصلاً طور دیگری بود. ولی شوهرش مذهبی بود و خودش نبود. به شوهرش گفت: من می‌خواهم مشهد بروم ولی من را دور و اطراف حرم نبر. من را هتل‌هایی ببر که دور از حرم است، تو هر چه می‌خواهی برو دو لیتر گریه کن. من حال حرم ندارم! من مشهد را می‌خواهم، ولی نه برای حرمش!

شوهر هم گفت: بسیار خوب، زنش را برد و آن هتل را گرفت و خودش هم حرم می‌رفت و زن هم حرم نمی‌رفت. روز آخر که در ماشین نشستند بیایند، این خانم گنبد را دید. گفت: یا امام رضا، ما حرم نیامدیم اما به ما خوش گذشت. سفر خوشی بود ولو ما زیارت نیامدیم، این را گفت و حرکت کردند. در ماشین این خانم خوابش برد.

خواب دید که امام رضا فرمود: همین که در شهر من به شما خوش گذشت من راضی هستم. ما دوست داریم که کسانی که می‌آیند به آنها بد نگذرد.

 

بايد خيلي توجه كنيم ؛كه امام رضا با اينگونه افراد اينچنين برخورد مي كند . حال با زائران واقعي خود چه رفتاري را خواهد كرد ؟

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

داستاني خواندني از حرص و طمع

 ذَرْنىِ وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا-وَ جَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا - وَ بَنِينَ شهُُودًا - وَ مَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيدًا - ثمُ‏َّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ

مرا با كسى كه او را خود به تنهايى آفريده‏ام واگذار! - همان كسى كه براى او مال گسترده‏اى قرار دادم - و فرزندانى كه همواره نزد او (و در خدمت او) هستند، - و وسايل زندگى را از هر نظر براى وى فراهم ساختم!  - باز هم طمع دارد كه بر او بيفزايم!

 (سوره مدثر – آيه ي 11 تا 15)

داستان :

روزی پادشاهی بود در یک کشور ثروتمند و بزرگ اما پادشاه خوشحال نبود. روزی که از آشپزخانه دربار می گذشت دید که آشپز خوشحال و خندان است از او در مورد علت شادیش پرسید او گفت: چرا خوشحال نباشم خانه دارم زنی خوب دارم و از فرزندانم هم راضی ام چرا خوشحال نباشم .

پادشاه موضوع را به وزیر گفت و علت را از او جویا شد. وزیر گفت چون او وارد گروه 99 نشده است.

پادشاه به وزیر گفت گروه 99 چیست؟ گفت گروه 99 سکه. پس قرار شد که 99 سکه در کیسه ای در کنار خانه آشپز بگذارند. آشپز کیسه را برداشت و با دیدن سکه ها خوشحال شده آنرا شمرد 99 تا بود دوباره شمرد باز هم 99 سکه خیلی ناراحت شد سروصدا براه انداخت تا آن سکه دیگر را پیدا کند ولی خبری نبود.

از فردا تصمیم گرفت تا بیشتر کارکند تا آن سکه باقیمانده را بدست آورد شب ها تا دیر وقت کار می کرد و خسته به خانه می آمد و صبح بخاطر اینکه دیر از خواب بیدار شده بود با همه دعوا می کرد.

وزیر به پادشاه گفت: آری حال او هم وارد گروه 99 شده. افرادی که پول به اندازه کافی دارند اما بخاطر حرص و طمع به خود و زندگیشان سخت می گیرند.

 اين داستان مانند انسانهايي است كه چند ماه پيش يك سكه خريده بودند و حالا كه سكه گران شده مي گويند ؛ كاش دوتا خريده بوديم . و آنكه 2 تا خريده مي گويد كاش 3 تا ...


لطيفه :

اَشْعَب بن جبیر  مردی بود که از نظر طمع بین مردم شهرت خاصی داشت، از وی پرسیدند: طمع تو تا چه میزان است؟

او گفت: تا آن‌جا که از هر خانه‌ای که دودی بلند می‌شود گمان می‌کنم که دارند برای من غذا درست می‌کنند. پس با این گمان بر می‌خیزم و همه‌ی نان خشک‌هایم را آورده و درهم می‌شکنم و منتظر می‌نشینم که آبگوشت را بياورند، چون انتظار زیاد می‌شود و خبری نمی‌آید، آن نان پاره‌ها را در آب زده و می‌خورم.

دیگر این‌که هنگامی که خبر مرگ شخصی را می‌شنوم گمان می‌برم که آن مرد وصیت کرده است که از مالش ثلث آن را به اشعب بدهید. پس با این گمان، برای عزاداری به منزل او می‌روم و هر کس درگوشی صحبت می‌کند فکر می‌کنم که درباره‌ی وصیتی که میّت در مورد من کرده صحبت می‌کند، پس با ورثه در تشییع و خاک‌سپاری همراهی نموده و به آنها در این کار کمک بسیار می‌کنم. اما هنگامی که میّت را به خاک می‌سپارند و خبری از وصیت نمی‌شود، نا‌امید به منزل باز می‌گردم.

دیگر این‌که چون به بازار سفال‌فروشان می‌روم، هر کسی را ببینم که ظرف و کاسه‌ای می‌خرد گمان می‌کنم که آن ظرف به خاطر آن می‌خرد تا غذایی در آن ریخته و برای من بفرستد.

و هنگامی که از بازار مسگران عبور می‌کنم هر مسگری که دیگ درست می‌کند، پیش او می‌روم و التماس می‌کنم که آن را بزرگ‌تر و گشادتر بسازد به امید آن‌که شاید روزی صاحب آن ظرف برای من غذایی در آن بفرستد و چون گشاده‌تر باشد غذای بیشتری در آن جا گیرد.


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

 

شیعیان ما ،به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند

مرحوم فشندی تهرانی مي گويد:

«در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.

با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است.به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم . [سید ظرف آب را گرفت و نوشید ]و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود!

آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد».

این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه)را زیارت کرده ام و حضرتش ،امر به دعا کرده است»

منبع:

شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

نوشته :احمد قاضی زاهدی

جلد 1

صفحه 155

 واقعا شنیدن این مطلب از مولایمان بسیار دردناک است که ایشان فرمودند که ما ایشان را حتی به اندازه ی آب خوردن هم نمی خواهیم..

درست است ؛ مي دانيم كه ما منتظر واقعي نبوديم ؛ اما  این را می دانم که هر صبح جمعه در دعاي ندبه با چشمان گريان ميگوييم:

مَتی نَنتَقِعُ مِن عَذبِ مآئِکَ فَقَد طالَ الصَّدی

آری مولای مهربانم ، کی از چشمه ی آب زلال تو بهره مند می شویم که تشنگی به درازا کشید...


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

ريا ؛  شرك خفي

فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ  -  الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتهِمْ سَاهُونَ  - الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ

پس واى بر نمازگزارانى كه ... در نماز خود سهل انگارى مىكنند،  همان كسانى كه ريا مىكنند،

سوره ماعون آيه 4-6

بحث ريا بحث مهمي است . بسيار اتفاق مي افتد كه انسان ريا مي كند و خودش متوجه نمي شود به عنوان مثال :

در خيابان مي خواهد پولي را در صندوق صدقات بيندازد ، اما مي گويد بگذار خانه بروم و پول را در صندوق صدقات خانه مي اندازم .

زيرا اگر مامور خالي كردن صندوق آمد ، صدقات من بيشتر باشد ؛ اين رياست

داستان :

مردی بود كه هر كاری می‌كرد نمی‌توانست اخلاص خود را حفظ كند و ریاكاری ننماید. روزی چاره‌ای اندیشید و با خود گفت: «در گوشه شهر، مسجدی متروك وجود دارد كه كسی به آن رفت و آمد نمی‌كند. خوب است شبانه به آن مسجد بروم تا كسی مرا ندیده و خالصانه خدا را عبادت كنم.»

وقتی شب چادرش را روی شهر گستراند. در نیمه‌های آن، مرد با سكوت و آرامش خاص، مخفیانه نام خدا را بر زبان آورد و نماز را آغاز كرد. هنوز ركعتی نماز نخوانده بود كه ناگهان صدایی شنید؛ با خود گفت: «حتماً كسی وارد مسجد شده» بر كیفیت و كمیت عبادتش افزود.

خوشحال از اینكه آن شخص فردا می‌رود و به مردم می‌گوید: این آدم چقدر خداشناس و وارسته است كه در نیمه‌های شب به مسجد متروك آمده و مشغول نماز و عبادت است.

وقتی هوا روشن شد، به آن كسی كه وارد مسجد شده بود، زیر چشمی نگاه كرد. از تعجب دهانش باز ماند. سگ سیاهی كه براثر رعد و برق و بارندگی شدید، نتوانسته بود در بیرون بماند به مسجد پناه آورده بود. مرد بر سر و روی خود زد و اظهار تاسف كرد


لطيفه :

شخص ریا کاری، روزی مردم را در بازار، جمع آورد و گفت: «لختی به من گوش کنید! همه تان می گویید که من فردی ریا کارم؛ ولی این درست نیست!»

گفتند: «چگونه باور کنیم؟!»

گفت: «از آن جا که دیروز را روزه بودم و امروز هم روزه دارم؛ امّا از این موضوع با هیچ کس حرفی نزده ام و تنها خود دانم و خدای خود!»


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

سفارش خدا به حضرت موسي  3  - حرص نزن

 قال اللّه تبارك و تعالى لموسى عليه السّلام: يا موسى، أنا أفعل بك ثلاثة أفعال أنت أيضا افعل ثلاثة، فقال موسى عليه السّلام: ما هذه الثلاثة؟ قال اللّه تعالى: ...

و الثّالث: لم اكلّفك عمل غد، فلا تكلّفني رزق غد


 خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه كار نسبت به تو مى‏كنم تو نيز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چيست؟ فرمود: ...

سوم : من عمل فردا را امروز نخواهم، تو هم امروز روزى فردا را نخواه

 منبع :

تحرير المواعظ العددية

صفحه   227

انسان ؛ حريص است و به خاطر حرص ، روزي فردا را مي خواهد ، خداوند در قرآن مي فرمايد:

إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً

به يقين انسان حريص و كم ‏طاقت آفريده شده است  ( سوره معارج آيه 19)

داستان:

روزى هارون‏ الرشيد گفت: آيا كسى از زمان پيغمبر زنده مانده است؟ گفتند: بايد جستجو كنيم. گشتند و گفتند: پيرمردى است كه او را در گهواره مى‏ گذارند، او هست.

گفت: او را بياوريد. سبدى برداشتند و پيرمرد را در سبد نشاندند و آوردند.

هارون به او گفت: تو رسول خدا صلى الله عليه و آله را ديده ‏اى؟ گفت: بله. گفت: چيزى از پيغمبر صلى الله عليه و آله شنيده ‏اى؟ گفت: بله. گفت: چه شنيده‏ اى؟ گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

«يشيب ابن آدم و يشبّ فيه خصلتان الحرص و طول الأمل»

فرزند آدم پير مى‏ شود، ولى دو چيز در او جوان مى‏شود؛ يكى حرص، يكى آرزوهاى دراز.

گفت: هزار دينار طلا به او بدهيد. پيرمرد كه در كل عمرش صد دينار طلا نديده بود، تشكر كرد و دوباره درون سبد نشست و او را بردند بيرون ،

گفت: مرا برگردانيد، با هارون كار دارم. او را برگرداندند. گفتند: قربان! او با شما كار دارد، هارون گفت: او را بياوريد، پيرمرد گفت: اين هزار دينار طلاى امسال است، يا هر سال به من هزار دينار مى‏دهى؟

هارون گفت: «صدق رسول الله» جان او دارد در مى‏رود، ولى حرص پول و آرزوى زنده ماندن سال‏هاى ديگر را دارد. گفت: نه، سال‏هاى ديگر نيز هست. تا او را بيرون بردند، مرد

منبع:

مرگ و فرصت ها

اثر حاج حسين انصاريان

صفحه 376

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

سفارش خدا به حضرت موسي  2  - ديگران را ببخش

 قال اللّه تبارك و تعالى لموسى عليه السّلام: يا موسى، أنا أفعل بك ثلاثة أفعال أنت أيضا افعل ثلاثة، فقال موسى عليه السّلام: ما هذه الثلاثة؟ قال اللّه تعالى: ...

و الثّاني: لو أكثرت الجفا معي لقبلت معذرتك إذا أقبلت اليّ، فكذلك اقبل معذرة من جفاك لو اعتذر إليك

 

خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه كار نسبت به تو مى‏كنم تو نيز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چيست؟ فرمود: ...

دوم :  من عذر و توبه‏ى ترا مى‏پذيرم هر چند نافرمانى بسيار كرده باشى، تو نيز عذر جفاكاران را بپذير

 منبع :

تحرير المواعظ العددية

صفحه   227

قرآن براي بخشيدن ديگران آيه اي دارد ؛ كه بسيار بسيار مهم است

وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُم        

عفو كنيد و ببخشيد؛ آيا دوست نداريد خداوند شما را ببخشد   (  سوره نور آيه 22 )

پس اگر مي خواهيم خدا ما را ببخشد بايد از ديگران درگذريم

داستان :

نقل است كه مردى خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيد و عرض كرد: پسر عمويت ، بسيار به شما ناسزا گفت و هر چه در توان داشت دريغ نكرد، حضرت كنيز خود را فرمود كه: آب وضو برايش حاضر كند پس وضو گرفت و داخل نماز شد.

راوى گفت: من در دلم گفتم كه حضرت او را نفرين خواهد كرد ، پس حضرت دو ركعت نماز گذاشت و گفت: اى پروردگار من! اين حقّ من بود ، او را بخشيدم، بخشش و بزرگواري تو از من بيشتر است، پس او را ببخش و به خاطر كارش او را كيفر نده . 

منبع:

منتهى الآمال

جلد ‏2،

صفحه:127

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

سفارش خدا به حضرت موسي  1  - منت نگذار

 قال اللّه تبارك و تعالى لموسى عليه السّلام: يا موسى، أنا أفعل بك ثلاثة أفعال أنت أيضا افعل ثلاثة، فقال موسى عليه السّلام: ما هذه الثلاثة؟ قال اللّه تعالى:

الأوّل: وهبتك نعيما كثيرا و لم أمنّ عليك، فهكذا إذا أعطيت خلقي شيئا فلا تمنّ عليهم 


 خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه كار نسبت به تو مى‏كنم تو نيز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چيست؟فرمود:

اول؛ من نعمتهاى فراوان بي ‏منت به تو دادم، تو هم اگر به كسى چيزى دادى منت مگذار،

منبع :

تحرير المواعظ العددية

صفحه   227

داستان:

عالم بزرگوار شهيد مدرّس،[ در دوران نمايندگي مجلس]، درس كفايه را در مدرسه ي سپهسالار تدريس مي كرد.

 من مدتي به درس ايشان مي رفتم. گاهي اوقات اتفاق مي افتاد كه مدرّس هفته اي دو روز ( روزهاي پنجشنبه و جمعه) غيبت مي كرد و ما فكر مي كرديم كه به دهات موقوفه مي رود.

اتفاقاً دوستي داشتم كه ساكن شهريار بود و از من دعوت كرد كه به ده آنها بروم. دعوتش را پذيرفتم و رفتم. او ضمن صحبت گفت: «سيدي هست كه گاه هفته اي يك روز به ده ما مي آيد و سر قنات مي رود و با مقنّيها (چاه كن ها)كار مي كند. بيشتر از همه ي آنها هم كار مي كند». يك روز عصر پنجشنبه به همراه ميزبان از ده بيرون رفتيم و به طور اتفاق از كنار قنات عبور كرديم.

مقنّيها مشغول به كار بودند. وقتي دقت كردم ديدم مدرّس نيز بالاي چاه، مشغول كشيدنِ سطل از چاه است  - منبع:كتاب ديدار با ابرار

[او نه تنها برمردم منت نمي گذاشت بلكه اين گونه امور را وظيفه ي خود مي دانست  . حجه الاسلام ابوترابى قهرمان آزادگان، ده سال اسارت و شكنجه كشيده بود، ايشان وقتى وارد ايران شد، در سخنرانى خود فرمود كه: ما ده سال شكنجه و آزار شديم و اسير هم شديم ولى الان منّتى بر كسى نداريم. ده سال سختى كشيدند ولى مىگويند منّتى نداريم. ولى كساني هم هستند كه 2 تا شيشه آبليمو به جبهه داده اند، هر لحظه فتوكپى آن را نشان مىدهد كه اين سندش است...

امام (رحمه الله عليه) فرمود: من به گردن انقلاب هيچ حقى ندارم با اين كه همهى حقها براى امام بود. مىگفت: به من رهبر نگوييد در صورتى كه بهترين رهبر بود. مىگفت: من كارى براى اسلام نكردم در حالى كه هر چه كار بود او كرد. پدر انقلاب بود. نقش محورى انقلاب بود. مؤسّس انقلاب بود . ]


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

يكشنبه هاي ذي القعده فراموش نشود !!!

(به بهانه يكشنبه  ذي القعده)

آيا مي خواهيم توبه اي مقبول داشته باشيم؟

 آيا مي خواهيم گناهانمان آمرزيده شود ؟

  آيا مي خواهيم طلبكاران ما در روز قيامت از ما راضى شوند ؟

  آيا مي خواهيم با ايمان بميريم ؟

 آيا مي خواهيم هنگام مرگ ،دينمان گرفته نشود ؟

 آيا مي خواهيم قبرمان گشاده و نورانى گردد ؟

 آيا مي خواهيم والدينمان از ما راضى گردند ؟

 آيا مي خواهيم مغفرت شامل حال والدين ما گردد؟

 آيا مي خواهيم ذريه و نسل ما آمرزيده گردند ؟

  آيا مي خواهيم توسعه رزق پيدا كنيم ؟

  آيا مي خواهيم ملك الموت با ما در وقت مردن مدارا كند و به آسانى جان ما بيرون آيد؟

تمام اينها از فضايل نماز يكشنبه ي ذي قعده است

و كيفيت آن چنان است كه در روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز گزارد ( 2 نماز دو ركعتي)در هر ركعت حمد يك مرتبه و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه و معوذتين (سوره ي ناس و فلق )يك مرتبه و بعد از اتمام چهار ركعت هفتاد مرتبه استغفار كند و بعد يك مرتبه بگويد  لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ  و بعد از آن بگويد يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ

منبع :
مفاتيح الجنان ،

اعمال ماه ذي القعده

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد


نماز جماعتِ اول وقت

(به بهانه 7 مهر سالگرد شهادت شهيد هاشمي نژاد)

حضرت حجة الاسلام و المسلمين شهيد هاشمي نژاد فرمودند:

يك پيرمرد مسنّي  ماه مبارك رمضان « مسجد لاله زار» مي آمد خيلي آدم موفقي بود هميشه قبل از اذان توي مسجد بود.

به او گفتم حاج آقا شما خيلي موفّق هستيد من هر روز كه مسجد مي آيم مي بينم شما زودتر از ما آمده ايد جا بگيريد.

 گفت: نه آقا من هر چه دارم از نماز اول وقت دارم. بعد گفت: من در نوجواني به مشهد رفتم.

مرحوم « حاج شيخ حسن علي نخودكي» باغچه اي در  نجودك داشت به آنجا رفتم و ايشان را پيدا كردم و به ايشان گفتم: من سه حاجت مهم دارم دلم مي خواهد هر سه تا را خدا توي جواني به من بدهد. يك چيزي يادم بدهيد.

فرمودند: چي مي خواهي؟

گفتم: يكي دلم مي خواهد در جواني به حج مشرّف شوم. چون حج در جواني يك لذّت ديگري دارد.

 فرمودند: نماز اوّل وقت به جماعت بخوان.

 گفتم: دوّمين حاجتم اين است كه دلم مي خواهد يك همسر خوب خدا به من عنايت كند.

فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان.

 سوم اينكه خدا يك كسب آبرومندي به من عنايت فرمايد.

فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان.

 اين عملي را كه ايشان فرمودند من شروع كردم و توي فاصله ي سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم كسب با آبرو به من عنايت كرد.

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد


چند چيز ؛ مسخره دارد !!!

(به بهانه ميلاد امام رضا عليه السلام)

قال الإمام عليّ بن موسى الرضا عليه السّلام: سبعة أشياء من الاستهزاء: من استغفر اللّه بلسانه و لم يندم قلبه فقد استهزأ بنفسه، و من سأل اللّه التوفيق و لم يجتهد فقد استهزأ بنفسه، و من سأل اللّه الجنّة و لم يصبر على الشدائد فقد استهزأ بنفسه، و من تعوّذ باللّه من النار و لم يترك شهوات الدّنيا فقد استهزأ بنفسه، و من ذكر الموت و لم يستعدّ له فقد استهزأ بنفسه، و من ذكر اللّه و لم يشق إلى لقائه فقد استهزأ بنفسه، و من أصرّ على المعاصي و طلب العفو من ربّه و لم يتب فقد استهزأ بنفسه

 

حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:

 هفت چيز بدون هفت چيز ديگر مسخره است:

1-كسى كه به زبان استغفار كند و در دل پشيمان نباشد ،خود را مسخره كرده،

2- كسى كه توفيق از خدا بخواهد و كوشش نكند،خود را مسخره كرده،

3- كسي كه  بهشت خواهد و بر سختيها صبر ننمايد،خود را مسخره كرده،

4- كسي كه از آتش به خدا پناه برد و از لذت دنيا دست نكشد،خود را مسخره كرده،

5-كسي كه  مرگ را ياد كند و آماده آن نشود،خود را مسخره كرده،

6-كسي كه خدا را ياد كند و مشتاق ديدار او نباشد،خود را مسخره كرده،

7- كسي كه در گناه اصرار ورزد و بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش كند،خود را مسخره كرده است

 منبع:

تحرير المواعظ العددية

صفحه : 470

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

قطع موقت اتصال در نماز جماعت

اگر نماز همۀ كسانى كه در صف جلو هستند تمام شود  يا همه نيت فرادى نمايند ، اگر فاصله به اندازۀ يك قدم بزرگ نباشد  نماز صف بعد به طور جماعت صحيح و اگر بيشتر از اين مقدار باشد فرادى مى‌شود و صحيح است

منبع:

توضيح المسائل مراجع

مساله 1438

توضيح:

مثلا اگر تمام كساني كه سمت راست و چپ و صف مقابل انسان هستند ، مسافر باشند و در ركعت دوم بعد از تشهد سلام دهند؛ و بلافاصله بلند شوند و در ركوع ركعت سومِ امام ، تكبير بگويند و متصل شوند ؛ به فتواي غالب مراجع بنابر احتياط واجب نماز فرادي مي شود زيرا به فتواي عموم فقها بنابر احتياط ، قطع اتصال موقت با دائم فرقي ندارد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

يكشنبه هاي ذي القعده فراموش نشود !!!

(به بهانه يكشنبه  ذي القعده)

آيا مي خواهيم توبه اي مقبول داشته باشيم؟

 آيا مي خواهيم گناهانمان آمرزيده شود ؟

  آيا مي خواهيم طلبكاران ما در روز قيامت از ما راضى شوند ؟

  آيا مي خواهيم با ايمان بميريم ؟

 آيا مي خواهيم هنگام مرگ ،دينمان گرفته نشود ؟

 آيا مي خواهيم قبرمان گشاده و نورانى گردد ؟

 آيا مي خواهيم والدينمان از ما راضى گردند ؟

 آيا مي خواهيم مغفرت شامل حال والدين ما گردد؟

 آيا مي خواهيم ذريه و نسل ما آمرزيده گردند ؟

  آيا مي خواهيم توسعه رزق پيدا كنيم ؟

  آيا مي خواهيم ملك الموت با ما در وقت مردن مدارا كند و به آسانى جان ما بيرون آيد؟

تمام اينها از فضايل نماز يكشنبه ي ذي قعده است

و كيفيت آن چنان است كه در روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز گزارد ( 2 نماز دو ركعتي)در هر ركعت حمد يك مرتبه و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ سه مرتبه و معوذتين (سوره ي ناس و فلق )يك مرتبه و بعد از اتمام چهار ركعت هفتاد مرتبه استغفار كند و بعد يك مرتبه بگويد  لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ  و بعد از آن بگويد يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلا أَنْتَ

منبع :
مفاتيح الجنان ،

اعمال ماه ذي القعده

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد