پست ترين اخلاق چيست؟

(به بهانه ميلاد امام هادي عليه السلام)

امام هادي عليه السلام مي فرمايند

الْبُخْلُ أَذَمُّ الْأَخْلَاق‏

بخل ، پست  ترين اخلاق هاست  [بحار الأنوار؛جلد ‏69؛صفحه: 199]

به عنوان مثال:

بسياري از مردم خانه هاي وسيعي دارند و در مقابل افرادي هستند كه خانه هايشان كوچك است ونيز پول گرفتن تالار براي عروسيشان را ندارند ، چه مي شود عروسي در آن خانه هاي بزرگ گرفته شود

بسياري در انبار منزل و مغازه يشان بخاري ، يخچال ، فريزر و ... دارند و در مقابل بسياري از داشتن اينها محرومند

بسياري كتاب مي نويسند ؛ اما اجازه نمي دهند كسي از آن استفاده كند

بسياري مغازه اي پيدا مي كنند كه اجناس را ارزان مي فروشد ، اما به ديگران نمي گويند

به راستي چرا برخي از ما اينقدر بخيل هستيم؟؟؟

داستانك:

تاجرى تهرانى منشى متدينى داشت.

ساعت‏هاى آخر عمر تاجر رسيده بود. منشى از روى دلسوزى حضرت آيت ‏اللّه العظمى خوانسارى را بر بالين تاجر آورد تا بلكه نفسش اثر كند و خوش عاقبت بميرد.

آيت ‏اللّه خوانسارى هرچه پيرمرد را موعظه كرد و فرمود: در آستانه مرگ هستى اين همه سرمايه دارى، اين همه فقير و محروم چشم انتظارند، كارى براى خودت بكن. تاجر گفت: آقا هركارى مى‏كنم نمى ‏توانم ازپول ، دل بكنم.

آيت‏ اللّه خوانسارى هنوز از منزل آن شخص بيرون نرفته بود كه تاجر مُرد.[خاطرات حجت الاسلام قرائتى؛جلد ‏2 ، صفحه : 61]

لطيفه :

از بخیلی پرسیدند،براي اين آيه خاطره اي هم داري ؟ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً  ؛با هر سختي گشايش است ؛

گفت : این‌که مهمانی ناگهان سر سفره برسد، اما روزه باشد








                       

مهمترين عامل  فقر و ذلت

(به بهانه شهادت امام هادی علیه السلام)

قال ابوالحسن الثالث  علیه السلام:

الْعُقُوقُ يُعْقِبُ الْقِلَّةَ وَ يُؤَدِّي إِلَى الذِّلَّه

امام هادی علیه السلام می فرمایند:

عاق والدین به فقر گرفتار می شود و ذلیل خواهد شد

منبع:  بحار الأنوار- جلد  ‏71- صفحه : 85

داستانك:

يكي از بزرگان ، در جواني با دو تن از دوستانش، عزم كردند كه به طلب علم روند. چاره اي جز اين نديدند كه از شهر خود، هجرت كنند و به جايي روند كه بازار علم و درس، در آن جا گرم تر است. او، به خانه آمد و عزم خود را به مادر خبر داد. مادر، غمگين شد و گفت: « اي جان مادر! من ضعيفم و بي كس، و تو حامي من هستي؛ اگر بروي، من چگونه روزگار خود را بگذرانم. مرا به كه مي سپاري؟ آيا روا مي داري كه مادرت تنها و عاجز بمانَد و تو دانشمند شوي؟».

 از اين سخن مادر، دردي به دل او فرود آمد. تركِ سفر كرد و آن دو رفيق، به طلب علم از شهر، بيرون رفتند.

مدتي گذشت و او همچنان حسرت مي خورد و آه مي كشيد. روزي در گورستان شهر نشسته بود و زار مي گريست و مي گفت: « من اين جا بي كار و جاهل ماندم و دوستان من به طلب علم رفتند. وقتي باز آيند، آنان عالِم اند و من هنوز جاهل.» ناگاه پيري نوراني بيامد وگفت:« اي پسر! چرا گرياني؟». جوان، حالِ خود را باز گفت. پير گفت:« خواهي كه تو را هر روز درس گويم تا به زودي از ايشان درگذري و عالم تر از دوستانت شوي؟». گفت: « آري، مي خواهم». پس هر روز، درسي مي گفت تا سه سال گذشت. بعد از آن، معلوم شد كه آن پير نوراني، خضر(ع) بود و اين نعمت و توفيق، به بركت رضا و دعاي مادر يافته است. 

منبع:گزيده تذكرة الاولياء، دكتر محمد استعلامى ، صفحه 359 .


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

عبدالعظيم حسني

(به بهانه 4 ربيع الثاني ولادت حضرت عبدالعظيم حسني)

ابن قولويه در کامل الزّيارات (باب 107 صفحه 324 )از عليّ ابن حسين ابن موسي بن بابويه و او از محمّد ابن يحيي اشعري عطار قمي روايت کرده :

يکي از اهالي ري گفت بر حضرت ابوالحسن العسکري امام هادي عليه السّلام وارد شدم آن جناب از من پرسيد کجا بودي؟

عرض کردم به زيارت سيّد الشهدا عليه السّلام رفته بودم آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظيم حسني عليه السّلام را که در نزد شماست زيارت کرده بودي مثل آنست که حضرت حسين ابن علي را در کربلا زيارت کرده باشي

 

روايتي از امام رضا عليه السلام به عبدالعظيم حسني

رُوِيَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ يَا عَبْدَ الْعَظِيمِ أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ السَّلَامَ- وَ قُلْ لَهُمْ ...  تَرْكِ الْجِدَالِ فِيمَا لَا يَعْنِيهِم

عبدالعظيم حسني به محضر امام رضا عليه السلام مشرف شد . امام به او فرمود : اي عبدالعظيم سلام مرا به شيعيانم برسان و به آنان بگو ... از جدال دوري كنند

بحار الأنوار   جلد 71  صفحه 230     باب 15

چه بسيار جدالهايي كه ما در شب و روز انجام ميدهيم

مانند جدال زن و شوهر . خواهر و برادر . پدر و فرزند . و يا جدال برخي از مسئو لين

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

بخل

(به بهانه ميلاد امام هادي عليه السلام)

امام هادي عليه السلام مي فرمايند

الْبُخْلُ أَذَمُّ الْأَخْلَاق‏

بخل ، پست  ترين اخلاق هاست

منبع:

بحار الأنوار

جلد ‏69

صفحه: 199

به عنوان مثال:

بسياري از مردم خانه هاي وسيعي دارند و در مقابل افرادي هستند كه خانه هايشان كوچك است ونيز پول گرفتن تالار براي عروسيشان را ندارند ، چه مي شود عروسي در آن خانه هاي بزرگ گرفته شود

بسياري در انبار منزل و مغازه يشان بخاري ، يخچال ، فريزر و ... دارند و در مقابل بسياري از داشتن اينها محرومند

بسياري كتاب مي نويسند ؛ اما اجازه نمي دهند كسي از آن استفاده كند

به راستي چرا برخي از ما اينقدر بخيل هستيم؟؟؟

داستان:

تاجرى تهرانى منشى متدينى داشت.

ساعت‏هاى آخر عمر تاجر رسيده بود. منشى از روى دلسوزى حضرت آيت ‏اللّه العظمى خوانسارى را بر بالين تاجر آورد تا بلكه نفسش اثر كند و خوش عاقبت بميرد.

آيت ‏اللّه خوانسارى هرچه پيرمرد را موعظه كرد و فرمود: در آستانه مرگ هستى اين همه سرمايه دارى، اين همه فقير و محروم چشم انتظارند، كارى براى خودت بكن. تاجر گفت: آقا هركارى مى‏كنم نمى ‏توانم ازپول ، دل بكنم.

آيت‏ اللّه خوانسارى هنوز از منزل آن شخص بيرون نرفته بود كه تاجر مُرد.

لطيفه :

از بخیلی پرسیدند،براي اين آيه خاطره اي هم داري ؟ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً  ؛با هر سختي گشايش است ؛

گفت : این‌که مهمانی ناگهان سر سفره برسد، اما روزه باشد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

آفتي به نام پرخوابي

(به بهانه نزديكي به ولادت امام هادي عليه السلام)

قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عليه السلام:

مَنْ  أَكْثَرَ الْمَنَامَ رَأَى الْأَحْلَام‏

 امام هادي  عليه السّلام مي فرمايند:  هر كه پر خواب كند، دچار پرت‏ وپلا شود

منبع:

بحار الأنوار

جلد 58

صفحه 190

برخي از عوامل پر خوابي

1.پر خوري :

قال الصادق عليه السلام :

كثرة النّوم يتولّد من كثرة الشّرب، و كثرة الشّرب من كثرة الشّبع، و هما يثقلان النّفس عن الطّاعة، و يقسيان القلب عن التّفكّر و الخضوع.

امام صادق(عليه السلام) مي­فرمايد:

«خواب بسيار، از خوردن آب بسيار ناشى مى‏شود،( چرا كه با خوردن زياد آب، بلغم و رطوبات در مزاج انسان بيشتر مي شود كه موجب خواب مي­گردد)  و خوردن آب بسيار، از خوردن غذاى بسيار ناشی می­شود.»

منبع :مصباح الشريعة-ترجمه عبد الرزاق گيلانى، ص: 288

2.رفيق پر خواب: مصاحبت باعث تأثير اخلاق و رفتار افراد در دوستان و همنشينان آنان مي شود.

3.عدم برنامه ريزي : بعضي از انسانها زندگيشان برعكس است. شب را بيدارند و روز را مي خوابند. در حالي كه در قرآن آمده است :

 وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً * وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً * وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً (نبا 9-11 )

 و خواب شما را مايه آرامشتان قرار داديم،  و شب را پوششى(براى خواب شما)،  و روز را وسيله‏اى براى كار كردن  و امرار معاش!

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

اعمال عبادي اهل بيت ، قبل از خواب

حضرت امام هادي عليه السلام مي فرمايند:

ما اهل بيت در هنگام خوابيدن ده كار را پيوسته انجام مى‏دهيم:

1.طهارت (احتمالا منظور وضو يا غسل است)

2. گذاشتن دست راست زير سر،

3. سى و سه بار تسبيح خدا (سبحان الله)

 4. سى و سه بار حمد (الحمد لله)

5. سى و چهار بار تكبير گفتن (الله اكبر)

6. رو به سوى قبله مى‏خوابيم،(سمت راست به قبله)

7.  خواندن فاتحة الكتاب

8. خواندن  آية الكرسى

9. و آيه شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ تا آخرش را قرائت مى‏كنيم. (آل عمران آيه 18)

هر كس اين كارها را انجام دهد، حظّ و بهره آن شب را برگرفته است.

حديث فوق به همين صورت به دست ما آمده كه راوى ابتدا ده خصلت را ذكر نموده، ولى در تفصيل نه خصلت را بر شمرده است

منبع :

ترجمه كتاب فلاح السائل (ادب حضور)

اثر ارزشمند سيد بن طاووس

صفحه 500

جهت دانلود مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

توهين به امام هادي ؟ چرا !!!

(به بهانه هَجمه چند ساله به امام هادي عليه السلام )

چند سالي است كه صفحه اي در فيس بوك با عنوان "ياد آوري امام نقي به شيعيان"زاييده شده ؛ كه سراسر توهين به امام مظلوم و بزرگ ما شيعيان است .

علاوه بر ناسزا گويي , روايات بسياري به دروغ به آن امام عزيز نسبت داده شده است

اخيرا نيز ملعوني به نام "شاهين نجفي " (كه با تايپ نام نجسش بايد كيبوردم را آب بكشم) در آهنگي ،الفاظي ركيك را خطاب به امام دهم ما شيعيان به كار برده است.

حال سوال اينجاست كه چرا از همه جا امام هادي ؟

اما پاسخ :

1.در بين فرقه هاي ملحق به شيعه آخرين فرقه ، فرقه ي واقفيه است كه در امامت امام كاظم توقف كرده اند . پس بنا بر اين هر كه امام رضا عليه السلام را قبول دارد ، 12 اماميست.

لذا اگر بنا بر توهين باشد، 5 امام باقي مي مانند از امام رضا تا حضرت مهدي (روحي و ارواح العالمين فداهم)

اما توهين به امام رضا و حضرت مهدي براي توهين كنندگان گران تمام مي شود ، زيرا نه تنها برادران اهل سنت ، بلكه برخي از مسيحيان و يهوديان نيز به اين دو امام علاقه دارند؛ و اما توهين به فرزند و پدرِ مستقيمِ اين دو امام نيز تبعات دارد، زيرا كسي كه شخصي را دوست بدارد فرزند و پدر او را نيز دوست دارد. پس امام جواد فرزند امام رضا و امام عسكري پدر حضرت مهدي هم از دور خارج مي شوند و مي ماند امام مظلوم و مقتدرمان ؛ نورعالم امكان ؛حضرت هادي (عليه السلام).    

2. مقبره امام هادي در منطقه اي در عراق است كه بيشترين سني را دارد .لذا وقتي مي خواهند بمبي در جايي بگذارند كه گنبد و گلدسته ها راتخريب كند ؛ سامرا را انتخاب مي كنند تا بين شيعه و سني اختلاف شروع شود.

3.  مهر ماه 1384 عبد الكريم سروش ،نامه اي به حجت الاسلام والمسلمين بهمن پور( از اساتید حوزه علمیه قم)  نوشت كه در آن با تشکیک در ولایت معصومین(عليهم السلام)، گفت: "زیارت جامعه کبیره مرام نامه شیعیان افراطی و غالی است."

بسيار روشن است ؛زيارتي كه مخصوص افراطيون باشد ، نويسنده ي آن نيز از افراطيون چند آتيشه است.

و از آنجا كه زيارت عاليه المضامين جامعه كبيره ، از امام هادي عليه السلام است ، توهين به امام هادي به عنوان يك رهبرِ افراطيِ شيعه ي افراطي، بسيار مناسب به نظر مي رسد .

 

لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً


 جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

احترام به والدین

(به بهانه شهادت امام هادی علیه السلام)

قال ابوالحسن الثالث  علیه السلام:

الْعُقُوقُ يُعْقِبُ الْقِلَّةَ وَ يُؤَدِّي إِلَى الذِّلَّه

امام هادی علیه السلام می فرمایند:

عاق والدین به فقر گرفتار می شود و ذلیل خواهد شد

 

منبع:  

بحار الأنوار

 جلد  ‏71،

صفحه : 85

داستان:

روزی حضرت موسی (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «می­خواهم همنشینم را در بهشت ببینم». جبرئیل بر او نازل شد و گفت: «ای موسی، قصابی که در فلان محل ساکن است، همنشین توست».

حضرت موسی نزد قصاب رفت و اعمال او را زیر نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید. موسی از پی او روان شد. چون به در منزل رسیدند، موسی جلو رفت و پرسید: «ای جوان مهمان نمی‌خواهی؟» گفت: بفرمایید! حضرت موسی (علیه السلام) وقتی به درون خانه رفت، دید جوان با آن گوشت تازه غذایی تهیه کرد، آن گاه زنبیلی را که به سقف آویخته بود، پایین آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن بیرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آن­گاه با دست خویش غذا را به او خورانید. هنگامی که خواست زنبیل را به جای آن بیاویزد، زبان پیرزن به کلماتی نامفهوم حرکت کرد. سپس جوان قصاب برای حضرت موسی (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.


چون موسی از ماجرای جوان پرسید، پاسخ داد: «این پیرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نیست و نمی توانم برای او کنیزی استخدام نمایم، خدمتش را می­نمایم». موسی پرسید: «آن کلماتی که مادرت بر زبان جاری کرد، چه بود؟» گفت :«هرگاه او را شست و شو می­دهم و غذا به او می­خورانم، دعایم می­کند و می­گوید:"خدا تو را ببخشاید و تو را در بهشت هم­درجه و همنشین حضرت موسی گرداند!" حضرت موسی (علیه السلام) فرمود:


ای جوان، من موسی هستم. اینک به تو بشارت می­دهم که خداوند دعای مادرت را دربارة تو مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که تو در بهشت همنشین و هم­درجة من خواهی بود.

 

منبع :

یکصد موضوع پانصد داستان

جلد 1

صفحه 138