زدن اطفال براي گريه

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 لا  تَضْرِبُوا أَطْفَالَكُمْ عَلَى بُكَائِهِمْ  فَإِنَّ بُكَاءَهُمْ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِيِّ وَ آلِهِ وَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ الدُّعَاءُ لِوَالِدَيْه‏

 

 رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:

كودكان خود را براى گريستن آنها نزنيد زيرا  چهار ماه اول ، گواهى بر يگانگى خدا است و چهار ماه دوم ، صلوات بر پيغمبر و آلش و چهار ماه سوم ، دعا براى پدر و مادرش.

 

منبع:

وسائل الشيعه

جلد 21

صفحه447 


جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

رهنمودهایی برای حل مشکلات

(به بهانه 27 ارديبهشت سالروز ارتحال آيت الله بهجت)

حضرت آيه الله ري شهري در كتاب زمزم عرفان مي نويسند:

[حضرت آيت الله بهجت ] براي حل مشكل ، مي فرمودند :

اين موارد را مراعات و عمل كنيد ، ان شاء الله مشكل ، برطرف گردد :

1. قرآن كوچكي را هميشه همراه داشته باشيد.

2. معوذتين ( سوره ي ناس و فلق) را بخوانيد و تكرار  نماييد .

3. آيه الكرسي را بخوانيد و در منزل نصب كنيد .

4. چهار قل را بخوانيد و تكرار كنيد ، خصوصا وقت خواب .

5. در موقع اذان ، با صداي نسبتا بلند ، اذان بگوييد .

6. روزي پنجاه آيه از قرآن كريم ، با صداي نسبتاً بلند ، بخوانيد.

 

منبع :

كتاب زمزم عرفان

صفحه 221

بخش يكم فصل دهم ( ره نمودهاي ويژه ) ره نمود 14



جهت نياز به مطالعه 20 داستان از آيت الله بهجت اينجا را كليك فرماييد

جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

با اين طور گشتن!  نگرد ، نيست

و ورد في الحديث القدسي:

 أنّي وضعت أربعة في أربعة مواضع و الناس يطلبونها في غيرها فلا يجدوها أبدا:

إنّي وضعت العلم في الجوع و الغربة و الناس يطلبونه في الشبع و الوطن، فلم يجدوه أبدا.

و إنّي وضعت العزّة في خدمتي و الناس يطلبونها في خدمة السلاطين، فلم يجدوها أبدا.

و إنّي وضعت الغنيّ في القناعة و الناس يطلبونه بالأموال فلم يجدوه أبدا،

 و إنّي وضعت الرّاحة في الجنّة و الناس يطلبونه في الدّنيا فلم يجدوها أبدا.



 در حديث قدسى است كه (خداوند فرموده):

من چهار چيز را در چهار محل قرار داده‏ام و مردم جاى ديگر مى‏طلبند و نمى‏يابند

1.علم را در گرسنگى و غربت قرار داده‏ام، مردم در سيرى و وطن طلب مى‏كنند و نمى‏جويند؛

2. عزت را در بندگى خود قرار داده‏ام، و مردم در دربار سلاطين مى‏طلبند و پيدا نمى‏كنند؛

3. توانگرى را در قناعت نهاده‏ام، مردم در مال جستجو مى‏كنند و به دست نمى‏آورند؛

4.  آسايش را در بهشت مقرر كرده‏ام، مردم در دنيا به دنبالش مى‏گردند و نمى‏يابند.



منبع:

نصايح

صفحه 204

فصل هفتم

 

 جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

 


 

توهين به امام هادي ؟ چرا !!!

(به بهانه هَجمه چند ساله به امام هادي عليه السلام )

چند سالي است كه صفحه اي در فيس بوك با عنوان "ياد آوري امام نقي به شيعيان"زاييده شده ؛ كه سراسر توهين به امام مظلوم و بزرگ ما شيعيان است .

علاوه بر ناسزا گويي , روايات بسياري به دروغ به آن امام عزيز نسبت داده شده است

اخيرا نيز ملعوني به نام "شاهين نجفي " (كه با تايپ نام نجسش بايد كيبوردم را آب بكشم) در آهنگي ،الفاظي ركيك را خطاب به امام دهم ما شيعيان به كار برده است.

حال سوال اينجاست كه چرا از همه جا امام هادي ؟

اما پاسخ :

1.در بين فرقه هاي ملحق به شيعه آخرين فرقه ، فرقه ي واقفيه است كه در امامت امام كاظم توقف كرده اند . پس بنا بر اين هر كه امام رضا عليه السلام را قبول دارد ، 12 اماميست.

لذا اگر بنا بر توهين باشد، 5 امام باقي مي مانند از امام رضا تا حضرت مهدي (روحي و ارواح العالمين فداهم)

اما توهين به امام رضا و حضرت مهدي براي توهين كنندگان گران تمام مي شود ، زيرا نه تنها برادران اهل سنت ، بلكه برخي از مسيحيان و يهوديان نيز به اين دو امام علاقه دارند؛ و اما توهين به فرزند و پدرِ مستقيمِ اين دو امام نيز تبعات دارد، زيرا كسي كه شخصي را دوست بدارد فرزند و پدر او را نيز دوست دارد. پس امام جواد فرزند امام رضا و امام عسكري پدر حضرت مهدي هم از دور خارج مي شوند و مي ماند امام مظلوم و مقتدرمان ؛ نورعالم امكان ؛حضرت هادي (عليه السلام).    

2. مقبره امام هادي در منطقه اي در عراق است كه بيشترين سني را دارد .لذا وقتي مي خواهند بمبي در جايي بگذارند كه گنبد و گلدسته ها راتخريب كند ؛ سامرا را انتخاب مي كنند تا بين شيعه و سني اختلاف شروع شود.

3.  مهر ماه 1384 عبد الكريم سروش ،نامه اي به حجت الاسلام والمسلمين بهمن پور( از اساتید حوزه علمیه قم)  نوشت كه در آن با تشکیک در ولایت معصومین(عليهم السلام)، گفت: "زیارت جامعه کبیره مرام نامه شیعیان افراطی و غالی است."

بسيار روشن است ؛زيارتي كه مخصوص افراطيون باشد ، نويسنده ي آن نيز از افراطيون چند آتيشه است.

و از آنجا كه زيارت عاليه المضامين جامعه كبيره ، از امام هادي عليه السلام است ، توهين به امام هادي به عنوان يك رهبرِ افراطيِ شيعه ي افراطي، بسيار مناسب به نظر مي رسد .

 

لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً


 جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

احسان به زن و صبر در برابر بد خلقي او

(به بهانه ميلاد حضرت زهرا و روز زن)

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَخْبَرَنِي‏ أَخِي‏ جَبْرَئِيلُ وَ لَمْ يَزَلْ يُوصِينِي بِالنِّسَاءِ حَتَّى‏ ظَنَنْتُ‏ أَنْ لَا يَحِلَّ لِزَوْجِهَا أَنْ يَقُولَ لَهَا أُف‏


پيامبر مكرم اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايند:

برادرم جبرئیل (علیه السلام) مرا خبر می داد و همواره سفارش زنان را به من می کرد چنان که گمان کردم مرد حق ندارد به همسرش حتی اُف بگوید.

منبع:

مستدرك الوسائل

 جلد 14

صفحه 252

 

قَالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله:

 مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ مَا أَعْطَى أَيُّوبَ  عَلَى بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا أَعْطَاهَا اللَّهُ مِثْلَ ثَوَابِ آسِيَةَ بِنْتِ مُزَاحِ

پيغمبر (صلي الله عليه و آلله) فرمود:

مردى كه بر بدخويى همسرش صبر كند؛ خداوند اجر مصائب ايوب را به اى دهد، و زنى كه بر بدخويى شوهرش شكيبايى كند؛ خداوند ثواب آسيه را به او مرحمت مي كند

منبع:

مكارم الأخلاق

 صفحه: 214

 

 

خير و صلاح

 

عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم‏

چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد، حال آن كه خيرِ شما در آن است. و يا چيزى را دوست داشته باشيد، حال آنكه شرِّ شما در آن است‏

سوره بقره آيه 216

خاطره:

حجه الاسلام قرائتي مي فرمودند:

خدا گر زحكمت ببندد درى، ز رحمت ... گاهى آدم كنكور رد مى‏شود، ده تا درِ ديگر باز مى‏شود.

خودِ بنده رفتم روضه‏ بخوانم ديدم نمى‏شود، هرچه شعر خواندم، روضه خواندم، مردم عوض اينكه گريه كنند، خنده‏ كردند. من ديدم اين حلقومِ من، حلقومِ روضه نيست، رفتم پاى تخته سياه شدم معلم. در معلمى موفق هستم، ولى در روضه خوانى كم آوردم.

حالا اين خانم، نه، دختر عمويم رفته كنكور، من هم بايد بروم كنكور. حالا ولش كن. حالا رفتى الحمدلله، كنكور خوب است، اما اينطور نيست كه هركه نرفت پس علامت بدبختى‏اش است. نه، خيلى‏ها كنكور نرفتند، از كنكور رفته‏ها خوشبخت ترند.

 

منبع :

حجه الاسلام قرائتي

در برنامه درسهايى از قرآن   31/ 01/ 85

 جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد



اخلاق مومنين


 وَ لَوْ كُنْتَ‏ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ

پيامبر اگر خشن و بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند

آل عمران 159

مومن بايد با اخلاقش مردم را به دين دعوت كند .اگر مومنين بد اخلاق باشند مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان از دين متنفر مي شوند

خاطره :

كلاس اول راهنمايي بودم كه همراه پدرم به مسجد رفتم و در صف اول نماز ايستادم .

در وسط نماز پير مردي آمد و مرا هُل داد و چاي من ايستاد و گفت : "صف اول بچه بازي نيست"

آنقدر در روحيه ي من تاثير گذاشت كه 2 سال ديگر به هيچ مسجدي نرفتم


جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


چشمه اي مهمتر از زمزم

 

سوال :اهميت آب زمزم در چيست؟

1.معجزه بوده است

2.توسط يك پيامبر صورت گرفته است

3. آن پيامبر فرزند پيامبر بوده است

حال سوال اينجاست كه اگر چشمه اي پيدا شود كه آن هم توسط معجزه باشد و علاوه بر آن توسط امام، فرزند امام، فرزند امام ،فرزند امام ... جوشيده باشد ، آنهم نه بي اختيار مانند حضرت اسماعيل ، كاملا از روي اراده ؛ آيا مهمتر از زمزم نيست ؟  (توجه داشته باشيم كه مطابق آيه  124 سوره بقره مقام امامت از رسالت بالاتر است)

آيا چنين چشمه اي وجود دارد؟

پاسخ :

بلي ؛  در حدود 50 كيلومتري مشهد  در جاده ي مشهد نيشابور ؛ روستايي است به نام ده سرخ و امام  زاده  اي دارد و چشمه و مصلايي (جايي كه امام رضا وضو گرفته اند و نماز خوانده اند )به متن روايت كه در بسياري از كتب شيعه از جمله مفايح الجنان به آن اشاره شده توجه فرماييد :   

و ابو الصلت روايت كرده كه: چون امام رضا عليه السلام به ده سرخ رسيد در وقتى كه به نزد مأمون مى‏رفت گفتند : يا ابن رسول الله ظهر شده است نماز نمى‏كنيد.

 پس فرود آمد و آب طلبيد .

گفتند:آب همراه نداريم

پس به دست مبارك خود زمين را كاويد آنقدر آب جوشيد كه آن حضرت و هر كه با آن حضرت بود وضو ساختند و اثرش تا امروز باقى است‏

جهت نياز به مطالعه بيشتر به سايت زمزم رضوي رجوع فرماييد

 

منابع :

1.مفاتيح الجنان  بخش زيارات معصومين ؛ سوم ، وداع امام رضا عليه السلام با قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله

2. وسائل الشيعة ج‏3   صفحه515    باب 69 استحباب نحت القدور و غيرها من الأواني من أحجار جبل سناباد في خراسان و الطبخ فيها

3. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏3،ص:1673

4. بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏49 صفحه 125 باب 12 خروجه ع من نيسابور إلى طوس و منها إلى مرو

5. الثاقب في المناقب صفحه 145  - فصل4: في بيان آيات إسماعيل مما ذكره الله تعالى في القرآن و فيه

6. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام(لابن شهرآشوب) ج‏4 صفحه 343 فصل في خرق العادات

7.مجموعة نفيسة في تاريخ الأئمة عليهم السلام 200 فصل: في أصل تسميته و مناقبه و علاقته بالمأمون

8. هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام ج-1 صفحه392      9 - بركة دعاء الرضا ع

9. مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر ج‏7  صفحه 133 الخامس و مائة: الماء الذي نبع و الأثر الباقي

10. بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏63 صفحه 404 باب 15 أنواع الأواني و غسل الإناء

11. رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار ج‏2  صفحه 363 قدور خراسان و البركة فيها

12. إثبات الهداة، الحر العاملي    ج‏4  صفحه  319

13. رياض الأبرار، الجزائري    ج‏2    صفحه363

14. مستدرك عوالم العلوم(من فاطمة الزهراء ع إلى الإمام الجواد ع)، البحراني    ج‏22  صفحه 241    

15. ...

 

جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


چرا امام علي نام فرزندانشان را ابوبكر و عمر و عثمان گذاشتند؟

اهل سنت برای اینکه رابطه خوبی بین اهل بیت پیامبر به ویژه حضرت علی (عليه السلام) با خلفا راشدین درست کنند دلایل مختلفی می آورند از جمله نام گذاری فرزندان حضرت علی به نام خلفا راشدین می باشد که این را بهانه ای کردند برای اینکه حضرت علی با خلفا، رابطه خوبی داشته است. حال به بررسی این موضوع می پردازیم که ببینیم که اینگونه بوده است؟

 

نام گذاري به نام عمر

يکي از فرزندان امام علي عليه السلام که اسمش عمر بوده است ، بسياري از تاريخ نويسان نوشته اند که خود عمر اين نام را بر روي فرزند امام علي عليه السلام گذاشته است :

وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن عليّ بإسمه . أنساب الاشراف، البلاذري ، ج 2، ص 413، تحقيق سهيل زكّار، سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 4، ص 134، تهذيب التهذيب، ابن حجر عسقلاني ، ج 7، ص 427 و تهذيب الكمال،المزي ، ج 21، ص 467.

در واقع عمر با قدرت حکومتی که داشته است به اجبار این کار را انجام داده و خود او به نحوی خواسته است که رابطه حضرت علی با خود را حفظ کند.

ثانياً : عمر بن الخطاب ، اسم افراد ديگري را نيز در تاريخ تغيير داده است ؛ از جمله :

إبراهيم بن الحارث بـن عبد الرحمن. أسد الغابة، ج 3، ص 284، الإصابة، ج 5، ص 23..

طحيل بن رباح بـن خالد بن رباح. هامش المصنف، ج 1، ص 61

الأجدع أبى مسروق بـن  عبد الرحمن . الطبقات الكبرى، ج 6، ص 76.

ابن حجر در كتاب الاصابة نام  21 نفر از صحابه را نام مى برد كه اسمشان عمر بوده. الاصابة، ج 4، ص 483.

آيا همگي آن ها به خاطر علاقه به خليفه دوم ، اسمشان را عمر گذاشته اند ؟ شايد بسياري از اين افراد از خود عمر بن الخطاب ، بزرگتر هم بوده اند .

 

نام گذاري به نام ابوبکر

أوّلا: ابوبكر كنيه فرزند علي (عليه السلام) است و انتخاب كنيه بر روى افراد در انحصار پدر فرزند نمى باشد و چه بسا افراد ديگر و يا به مناسبتها و وقايع گوناگون كنيه مناسب روى افراد گذاشته مى شود

 ثانياً: بنا بر قولى كه نام وى عبد اللّه باشد، در كربلا 25 سال داشت كه ابو الفرج اصفهانى مى نويسد: قتل عبد اللّه بن علي بن أبي طالب وهو ابن خمس وعشرين سنة .

بنا براين سال ولادت اين فرزند در اوائل خلافت حضرت على (عليه السلام)بوده كه حضرت در آن دوره بدترين و تندترين انتقاد را از خلفاى گذشته دارد  که خطبه 3 نهج البلاغه(شقشقیه) بارزترین آن است و اقایانی که مدعی هستند که حضرت علی با خلفا رابطه خوبی داشته است بد نیست که این خطبه را بخوانند که ببینند حضرت علی با چه شدت تندی روش خلفا گذشته را به باد انتقاد می گیرد .

 

نام گذاري به نام عثمان

امام علي عليه السلام صراحت دارد که :

به خاطر علاقه ام به عثمان بن مظعون اين نام را انتخاب كردم .

إنّما سمّيته بإسم أخي عثمان بن مظعون .  مقاتل الطالبيين، ص 55، تقريب المعارف ص 294 .

 

منبع :

سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله فرجه

 

براي مجلس ؛ آدم انتخاب كنيد


(به بهانه دور دوم انتخابات مجلس شوراي اسلامي)

برخي از عزيزان دليل عدم شركت در انتخابات و راي دادن را مشكلات جامعه مي دانند و به عنوان مثال مي گويند چه فايده راي دهيم اينها كه براي ما كار نمي كنند

یک روز وقتی که شهيد مدرّس از مجلس به خانه بازگشت، عدّه‌ای از مردم به منزل مدرّس ریخته با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟ خلاف مصلحت است.

مدرّس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آن‌ها بپرسند که ناهار چه می‌خورید، جواب چه می‌دهند؟

همه گفتند: جو.

مدرّس گفت: آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند. این وکلایی که شما انتخاب کرده‌اید، شعورشان همین است. بروید آدم انتخاب کنید.

 

البته خداي نكرده ما چنين جسارتي به نمايندگان نمي كنيم ؛ منظورمان اين است كه خود ما، آنان را انتخاب كرده ايم

 

جهت نياز به مطالعه 20 داستان از شهيد مدرس اينجا را كليك فرماييد

بد اخلاقي با خانواده


جریان سعد بن معاذ را می دانیم که هنگام دفنش مادرش گفت پسرم خوشا به حالت بهشت گوارایت  و پیامبر فرمود : زیاد خوشحال نباش و برای خدا تکلیف مشخص نکن که سعد هم اکنون در فشار است . اصحاب سبب را پرسیدند فرمود : سعد با خانواده اش بد اخلاق بود (بحار الانوار جلد 21 صفحه 257 )

حال آیا می دانیم سعد بن معاذ چه شخصیتی بود ؟

ü        او از کبار صحابه رسول الله بود

 ü        زعیم قبیله اوس بود

ü        در جنگهایی مهمی نظیر بدر و احد و خندق حضور داشت

 ü       در غزوه بوّاط در سال دوم هجرت از طرف پیامبر حکومت مدینه به او سپرده شد

 ü      مستجاب الدعوه بود ؛ در جنگ جندق بعد از آنكه مجروح شد دعا كرد: خداوند اگر چيزى از جنگ ما با قريش باقى بماند مرا زنده نگهدار براى جنگ ديگرى كه من دوست دارم با قومى كه پيغمبر ترا از او رنج داده و او را تكذيب نموده‏اند نبرد كنم خداوندا  اگر جنگ پايان يافته باشد مرا (در اين واقعه) شهيد فرما و  نیز  مرا مكش مگر بعد از اينكه چشم مرا به تباهى بنى قريظه (يهود) روشن کنی . (ترجمه کتاب الكامل،جلد7 ،صفحه :206)

چون سعد آن گفته (دعا) را به زبان آورد خون بند آمد و بعد از پایان جنگ و بعد از پایان غائله ی یهود خون ریزی شروع شد

 ü        قضاوت برخورد با یهودیان پیمان شکن  بنی قریظه توسط پیامبر به او  واگذار  شد

 ü        بعد از قضاوتش پیامبر فرمود :  خداوند این حکم تو را تایید و امضا نمود

 ü        مدتها بعد از شهادت سعد بن معاذ  رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: خدا رحمت كند تو را اى سعد، بدرستى كه استخوانى بودى در گلوهاى كافران، و اگر مى‏ماندى منع خواستى كرد گوساله را كه اراده نصب او خواهند نمود در بيضه اسلام- كه مدينه است- مانند گوساله موسى.

صحابه گفتند: يا رسول اللّه! آيا اراده خواهند نمود در مدينه تو گوساله برپا كنند؟

حضرت فرمود: بلى و اللّه اراده خواهند كرد، و اگر سعد زنده مى‏بود نمى‏گذاشت كه ايشان بكنند و ليكن خواهند كرد و حق تعالى نخواهد گذاشت كه تدبير ايشان مستمر شود و بزودى خدا تدبير ايشان را باطل خواهد كرد.

صحابه گفتند: يا رسول اللّه! ما را خبر ده كه تدبير ايشان چگونه خواهد بود.

حضرت فرمود: بگذاريد تا تدبير حق تعالى در اين باب ظاهر گردد (التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري، صفحه: 481 ) به نقل از (حياة القلوب، المجلسي ،جلد 4،صفحه:1271)

 ü        از کلام بالا مشخص می شود که اگر سعد زنده بود نمی گذاشت حق امام علی علیه السلام را غصب کنند

 ü        در هنگام جان دادن رسول خداى به بالين او آمد و سر سعد را به زانو خود گذاشت و فرمود: الهى! سعد در راه تو سختيها ديده و رسول تو را تصديق كرده و حقوق اسلام كه بر ذمّت او بوده ادا نموده، روح او را چون ارواح دوستان خود قبض فرماى. سعد اين بانگ بشنيد و چشم باز كرد و گفت:

السّلام عليك يا رسول اللّه. گواهى مى‏دهم كه تو رسول خدائى و حق رسالت بگذاشتى و سر خود را برگرفت و بر زمين نهاد و عذر بخواست و بعد از دنیا رفت

 ü        بعد از شهادت سعد ،جبرئيل فرود آمد و خدمت پیامبر عرض كرد: كيست از اصحاب تو كه درگذشت و درهاى آسمان به روى او گشاده گشت؟

 ü        پیامبر شخصا او را غسل داد و بر او نماز خواند

 ü        پیامبر در تشییع جنازه او حاضر شد و  عبا از دوش و کفش از پا در آورد

 ü        در تشییع او اصحاب گفتند: يا رسول اللّه، سعد مرد بزرگ جثه‏ اى بود و در دست ما سخت سبك است .پیامبر فرمود: من مى‏نگريستم ملائكه را كه جسد سعد را حمل مى‏كردند. (کتاب ناسخ التواريخ(زندگانى پيامبر)، ،جلد 2،صفحه :1064)

 ü        پيغمبر فرمود: عرش در مرگ سعد جنبش كرد و درهاى آسمان گشوده شد و هفتاد هزار فرشته تشييع جنازه او كرد (کتاب ناسخ التواريخ(زندگانى پيامبر)، ،جلد 2،صفحه :1064)

 ü         رسول خداى در خانه او به سر انگشتان پاى راه مى‏رفت و مى‏فرمود كه: از كثرت فرشتگان، جاى قدم گذاشتن نيست و چون پاى مى‏گذارم فرشته بال خود را از جاى بر می دارد تا پاى ديگر بگذارم.  (کتاب ناسخ التواريخ(زندگانى پيامبر)، ،جلد 2،صفحه :1065)

 

آداب به كارگيري كارگر


( به بهانه 11 ارديبهشت روز كارگر )

امام صادق‏ عليه السلام :

مَنِ استَأجَرَ أجيراً ثُمَّ حَبَسَهُ عَنِ الجُمُعَةِ يَبوَءُ بِإثمِهِ وَ إن كانَ هُوَ لَم يَحبِسهُ اشتَرَكا فِي الأجرِ

هر كس كارگري را به كار گيرد و او را از شركت در نماز جمعه [يا جماعت ] باز دارد ، گناهش را به عهده گرفته است و اگر او را باز ندارد ، در اجر او شريك است

 

منبع:

وسائل الشيعه

جلد 19

صفحه 105

 

 

عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله عليه وآله قَالَ:

 وَمَنْ ظَلَمَ أَجـِيراً أَجـْرَهُ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ وَحَرَّمَ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّةِ وَرِيحُهَا يُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَام ..

رسول خـدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند :

كسی كه مزد اجيری را كم بگذارد و به او ظـلم كند ، خـدا اعمالش را حبط و نابود می كند و بوی بهشت را كه از پـانصد سال راه به مشام می رسد بر او حرام می كند ..

وسائل الشيعة

جلد 19

صفحه 108

نكته :

بعضي عقيده دارند هيچگاه نبايد به كارگر حقوق كاملش را داد , زيرا ديگر كار نمي كند اين عقيده با اين روايت سازگار نيست و اين ظلم به كارگر است

جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


دعايي جهت رفع عذاب قبر از ميت

وَ قَالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله:

مَا مِنْ أَحَدٍ يَقُولُ عِنْدَ قَبْرِ مَيِّتٍ إِذَا دُفِنَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- "اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ‏ لَا تُعَذِّبَ‏ هَذَا الْمَيِّتَ" إِلَّا رَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ الْعَذَابَ إِلَى يَوْمِ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ.

 

پيامبر مكرم اسلام  صلي الله عليه و آله مي فرمايند:

اگركسي نزد قبر ميتي 3 بار بگويد

" اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ‏ لَا تُعَذِّبَ‏ هَذَا الْمَيِّتَ "

رفع مي شود از آن ميت فشار قبر تا روز قيامت

منبع:

بحار الأنوار

جلد  ‏79

صفحه 54

باب 12 الدفن و آدابه و أحكامه

و

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،

جلد 2،

صفحه : 372

(در كتاب مستدرك الوسائل گفتن اين روايت سر قبر ، يكبار وارد شده است)


جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها

(به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها)

سوال 1:

بين تمام احتمالات براي شهادت حضرت زهرا ؛ 2 روز معروفتر است و آن 75 روز و 95 روز است .

چرا در متون روايي نمي توانيم از اين دو روز يكي را انتخاب كنيم؟

پاسخ:

75 به عربي خامس و سبعون نوشته مي شود و 95 خامس و تسعون .

با توجه به آنكه در زمانهاي قديم معمولا براي نوشته ها نقطه نمي گذاشتند ؛ حال اگر نقطه هاي سبعون و تسعون را برداريم عين هم نوشته مي شوند

بنابر اين يكي از دلايلي كه نمي توان بين 75 و 95 در كتب قديم  تفاوتي قايل شد همين است .

جدا از اين ، شهادت براي ما مشخص نيست تا مانند شب قدر (كه بايد چند شب را قدر بدانيم ، به اميد آنكه يكي شب قدر است) چند شب به ياد آن شهيده مظلومه باشيم

 

 

سوال 2:

چرا معمولا براي حضرت زهرا 2 روز بعد از شهادت هم مراسم مي گيرند ؟ آيا به خاطر اين است كه مي خواهند تا سوم شهادت مراسم داشته باشند؟

پاسخ :

شايد يكي از دلايل همين باشد ، اما دليل اصلي اين است كه در روايات ، براي شهادت حضرت زهرا روزي مشخص نشده و تمام روايات ، شهادت را از روز رحلت پيامبر با الفاظي مانند 75 روز و يا 95 روز و... مشخص كرده اند؛

از آنجا كه براي ما مشخص نيست كه درآن سال ماه ها 29 روزه بوده ويا 30 روز ، هر دو را حساب مي كنيم.

 پس با اين تعبير سه روز احتمال شهادت است ؛ 3 ، 4 و 5 جمادي الثاني.