هشدار به شيعيان ! فرقه ي "وهابيت شيعه" در حال شكل گيريست

برخي از انسانها گل به خودي مي زنند

بعضي از كارهاي ما نه تنها دل حضرت زهرا سلام الله عليها را شاد نمي كند بلكه دل اين بانو ، از برخي از اعمال ما خون است

نمونه اين قبيل افراطي گريها ، از بعضي شبكه هاي ماهواره ايست .

 ما از شبكه هايي نظير من و تو ، كلمه ، فارسي وان، زمزمه و... آنقدر ضربه نمي خوريم كه از شبكه هاي زنجيره اي مدعي شيعه ؛ كه جز دامن زدن به اختلافات شيعه و سني كاري ندارند ؛ مي خوريم

یکی از اقدامات این جریانِ ماهواره اي مشکوک نامگذاری هفته برائت! در ربیع‌الاول سال پیش بود.يعني دقيقا در هفته وحدت؛ این جریان در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «با نزدیک شدن به ایام فرحة الزهرا و غدیر ثانی، شورای سیاست گذاری شبکه جهانی امام حسین علیهالسلام در بیانیه ای اعلام داشت: روز نهم ربیع الاول طبق فرموده اهل‌بیت علیهم السلام روز غدیر ثانی نام‌گذاری شده است… از این رو بر خود لازم میدانیم که از روز نهم لغایت ۱۵ ربیع الاول را به عنوان هفته برائت نام‌گذاری کنیم تا از این شبکه مقدسه پیام برائت از دشمنان خاندان رسالت را با اتکا به عمل معصومین به جهان صادر نماییم.»

يكي ديگر از اقدامات اين گروه مشكوك اقدامات یاسر الحبیب طلبه خوش‌پوش است که در حسینیه‌ای در لندن منبر می رود و ادعا دارد که سینه‌چاک شیعیان و دشمن درجه یک وهابیت است. «یاسر یحیی عبدالله الحبیب» یکی از شبکه‌های زنجيره اي تحت حمایت آیت‌الله سید صادق شیرازی یعنی شبکه فدک را مدیریت مي كند

رمضان المبارک ۱۴۳۱ قمری اين شیخ مقیم در انگلیس در هفدهم ماه مبارک و در سالروز وفات عایشه همسر پیامبر اکرم (ص) مجلسی در حسینیه خود در لندن تشکیل داد و از فراز منبر جملات رکیک و نسبت‌های وقیحانه‌ای متوجه او کرد.

سایت وی نیز با افتخار تمام در این‌باره گزارش می‌دهد: «لازم به ذکر است که شبکه ماهواره‌ای فدک این جشن مبارک و وقایع آن را پوشش داده و پخش نمود. ضمن این‌که در بالای صفحه این شبکه نیز شعار « الله اکبر … عایشه فی النّار» برای اولین بار در تاریخ شبکه‌های تلویزیونی قرار داده شد! و در فواصل مختلف برنامه، سرودهایی به مناسبت و شادی از هلاکت رأس الکفر عایشه و شکر نعمت برائت از او، پخش گردید.»

«شیخ عبدالعزیز آل الشّیخ» مفتی اوّل سعودی در برابر این اقدام چنین واکنش نشان داد:

" بعد از اسائه ادب یاسر الحبیب به أم المؤمنین عایشه، انتشار مذهب تشیّع در کشورهای عربی و اسلامی متوقّف شده است ".

وی در دیدار خود با ائمه جمعه و جماعات مساجد عربستان سعودی گفت: " سخنان یاسر الحبیب، روحانی شیعه کویتی باعث شد تا بسیاری از اهل سنّت که تمایلی به تشیّع داشتند، از مسیر انحرافی خود برگشته و راه مستقیم را برگزینند ... مُخبرین ما در کشورهای عربی به من اطلاع دادند عدّه زیادی از اهل سنّتی که شیعه شده بودند، به خصوص در شمال آفریقا، پس از گفته های یاسر الحبیب متوجّه شده اند که تشیّع، مذهبی باطل است و به مذهب حقّ برگشته اند."








چه كساني از مراسم 9 ربيع سود مي برند؟ شيعه يا وهابي


اين صحبت به بهانه مراسم 9 ربيع در مسجد گفته شد

به علت پراكندگي صحبت آن طور كه بايد نمي شود آن را مكتوب كرد

پيشنهاد مي شود گوش بفرماييد

انشاء الله خالي از لطف نيست









 

چگونگي سلام  به امام حسين از راه دور

(به بهانه اربعين سيد و سالار شهيدان )

 حنّان بن سدير، از پدرش در ضمن حديث طويل مى‏گويد:

حضرت ابو عبد اللَّه عليه السّلام فرمودند:

اى سدير، اين حق بر تو نيست كه قبر حسين عليه السّلام را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز يك بار زيارت كنى عرض كردم: فدايت شوم بين ما و بين آن حضرت فرسخ‏هاى بسيار فاصله است.

حضرت فرمودند:

بر بام منزل برو سپس بطرف راست و جانب چپ خود توجه كن بعد سر به آسمان بلند كن، سپس سر را بطرف قبر امام حسين عليه السّلام برگردان و بعد بگو:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه‏

هر گاه چنين نمودى ثواب يك زوره برايت منظور مى‏شود. زوره يعنى يك حج و يك عمره.

سدير مى‏گويد: بسى روزها بيش از بيست مرتبه حضرت را اين طور زيارت مى‏كردم.

[كامل الزيارات-ترجمه ذهنى تهرانى، صفحه : 869]








 

بي نمازها ، جواب امام حسين را چه مي دهند؟!

سید الشهداء (عليه السلام) در سخت ترین شرایط و در حین جنگ، نماز را در اول وقت اقامه کرده و هیچ چیز نتوانست مانع نماز اول وقت ایشان شود، نفرمود اول جنگ و بعد نماز؛ او این درس را از پدر بزرگوارش على (عليه السلام) آموخت.

امام حسين (عليه السلام)  در ظهر عاشورا 2 ركعت نماز خواند كه اين دو ركعت نكات زيادي دارد

1.امام مي توانست در خيمه رود و نماز بخواند، اما نرفت

2. مي توانست فرادا نماز بخواند و نخواند

3. مي توانست نماز را به وقت ديگري موكول كند كه نكرد

4. چرا امام براي آب درخواست نكرد ، اما براي نماز درخواست توقف جنگ را داد

و صدها چراي ديگر

نماز ظهر عاشورا شايد 2 دقيقه بيشتر طول نكشيد و بيش از 34 بند بيشتر نداشت (7 آيه حمد و 5 آيه توحيد كه در2 ركعت مي شود 24 آيه + 2 ركوع و 4 سجده و 3 بند در تشهد و سلام آخر )

به گواهی تاریخ هنگام اقامه نماز در ظهر عاشورا كه 34 جمله بيشتر نداشت 30 تیر به سوی امام حسین (عليه السلام) پرتاب شد یعنی تقریباً در برابر هر کلمه اي یک تیر

اين يعني اقامه نماز؛  و ما،در زيارتنامه امام مى‏گوييم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» شهادت مى‏دهيم كه تو اقامه گر  نماز بودى.

حال آيا ما هم اهل اقامه ي نماز هستيم؟

كساني كه اهل نماز نيستند يا اهل اقامه ي آن ؛ جواب امام حسين(عليه السلام)  را چه مي دهند؟










 
                                                

مادر حضرت رقيه كه بود؟ و چگونه صداي حضرت رقيه به يزيد رسيد؟

(به بهانه 5 صفر ، سالروز شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها)

سوال 1:

مادر حضرت رقيه كه بود؟ و آيا در كربلا حضور داشت؟

پاسخ :

مادر حضرت رقيه ، مطابق بعضي از نقلها ، « ام اسحاق» نام داشت كه قبلا همسر امام حسن عليه السلام بود ؛ و آن حضرت در وصيت خود به برادرش امام حسين عليه السلام سفارش كرد كه با ام اسحاق ازدواج كند ، و فضايل بسياري را براي آن بانو برشمرد [ابصارالعين في انصار الحسين صفحه 368]

بعد از ولادت حضرت رقيه ، ام اسحاق بيمار شد و ديري نپاييد كه از دنيا رفت  [ السيده رقيه صفحه 24]

سوال 2 :

مداحان و سخنرانان مي گويند : در خرابه شام رقيه ياد پدرش را كرد و همه به گريه افتادند و صداي آنان به يزيد رسيد . حال سوال اينجاست كه چگونه صدا ، از داخل خرابه به قصر رسيده است؟ يعني يزيد داخل خرابه بوده است؟!  آيا اين دروغ نيست؟!

پاسخ :

معاويه در حال ساخت قصري به نام كاخ خضرا بود ، براي همين خانه هايي را خريد تا قصر را بنا كند

يكي از اين خانه ها متعلق به پير زني بود كه حاضر به فروش خانه ي خود نبود و مي گفت مي خواهم در همين جا زندگي كنم و بعد از مرگم نيز قبرم درون خانه ام باشد.

معاويه دستور داد خانه را خراب كنيد ، اما عمرو عاص مخالفت كرد و گفت :

"عرب هميشه در آرزوي حاكمي عادل بوده و تو مي تواني از اين فرصت استفاده تبليغاتي كني ؛ به اين صورت كه قصر را بسازي و آن خانه را خراب نكني . آنوقت هركه از درب قصر وارد شود اولين سوالي كه برايش پيش مي آيد اين است كه اين خانه ي خرابه در وسط قصر چه مي كند و ما به او پاسخ مي دهيم كه عدالت ما به ما اجازه ي خراب كردن خانه ي پير زن را نمي دهد "

اين جريان اتفاق مي افتد و بعد از مدتي پير زن از دنيا مي رود و معاويه باز هم آن خانه را خراب نمي كند.

در زمان يزيد با وجودي كه اين خانه به خرابه تبديل شده  باز هم اين نيرنگ ادامه پيدا مي كند

زماني كه اسرا را به شام مي آورند ، در آن خرابه قرار مي دهند و آن خرابه داخل حياط  قصر بوده است 

[منبع:كتاب ريحانه كربلا - نوشته عبدالحسن نيشابوري- صفحه101 به نقل از كتاب صفريه جلد 2 صفحه 42 – با اندكي تصرف]










 
                                                

آيا حضرت ابالفضل همسر و فرزند هم داشت؟

(به بهانه ايام محرم)

همسر حضرت عباس: حضرت ابوالفضل العباس(عليه السلام)، با لبابه دختر عبيدالله بن عباس، پسر عموي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، ازدواج نمود. لبابه، از بانوان بزرگ زمان خويش بود و در فضايي آكنده از نور و قرآن و مالامال از عطر روح نواز محبت به خاندان وحي، ديده به جهان گشوده و در سايه سار «قرآن و عترت» تربيت يافته بود.  (ابوعبدالله المصعب بن عبدالله بن المصعب الزبيري، نسب قريش، ج1، ص 79؛)

پس از شهادت حضرت عباس(عليه السلام) لبابه به عقد زيد بن الحسن(عليهما السلام) «فرزند امام مجتبي(عليه السلام)، » در آمد

تاريخ ازدواج: تاريخ ازدواج چندان مشخص نيست اما از سن فرزندان حضرت عباس(عليه السلام)، مي توان حدس زد كه ازدواج او بين سال هاي 40 تا 45 هجري صورت گرفته و اينكه سن او هنگام ازدواج بيست سال بوده است، (حسين عماد زاده، زندگاني قمر بني‌هاشم ، ص 26)

فرزندان حضرت: ثمره اين پيوند ، 5 فرزند به نام هاي عبيدالله، فضل، حسن، قاسم و يك دختر بود. (عبدالرزاق المقرم، العباس(ع)، ص 195) اما بين تاريخ نگاران در تعداد آنها اختلاف نظر وجود دارد.

نسل حضرت ابالفضل ، فقط از عبيدالله ادامه پيدا كرد و نسل بسيار پر بركتي شد

سن حضرت هنگام شهادت: حضرت ابوالفضل العباس در سال 26 ه.ق به دنيا آمد(بحارالانوار، ج 45، ص 39). ودر دهم محرم سال 61 هجري قمري به شهادت رسيدند لذا سن آن بزرگوار در روز عاشورا بايد 34 يا 35 سال باشد.








 

قيام خونين فخ

به بهانه 8 ذي الحجه ، سالروز قيام خونين حسين بن علي بن حسن ، صاحب فخ)


امام جواد علیه السلام می فرمایند:«پس از واقعه كربلا برای ما قتلگاهی بزرگتر از حادثه فخ نبود»  [عمدة الطالب ابن عنبه ص172 وص211.]

یكی از قیامهایی كه شیعیان در مقابل ظلم وستم حكومت عباسی انجام دادند قیام حسین بن علی بن حسن است كه در ظهر روز شنبه هشتم ذی الحجة، سال 169ه ق در منطقه فخ در زمان خلافت هادی عباسی اتفاق افتاد. نسب رهبر این قیام این گونه است:حسین بن علی بن حسن بن حسن بن حسن المجتبی(عليه السلام ) [كامل ابن اثیر،ج9ص90]

رهبر این قیام نبیرۀ امام حسن مجتبی-علیه السلام- و از خاندان فضل و جهاد و علم و عبادت و از شریفترین بیت یعنی اهل بیت پیامبر اسلام می باشد.

مورخ مشهور یعقوبی در مورد علت این قیام می گوید: اصرار حكومت عباسی بر دستگیری طالبیان باعث شد كه آنان به سوی حسین بن علی (صاحب فخ) رفته و از او بخواهند تا قیام كند، اما وی به همراهی آنان اطمینان نداشت. از این رو اگر چه تعداد بسیاری از كسانی كه به حج آمده بودند با او بیعت كردند؛ اما كمتر از پانصد نفر با او همراهی كردند. آنها در سرزمین فخ در نزدیكی مكه مكرمه،با سپاهیان هادی عباسی روبه رو شدند وبیشترآنها نیز پراكنده شدند وحسين بن علی به همراه عدّه ای به شهادت رسیدند. [تاریخ یعقوبی، ج2، ص404-405.]

حكومت ظالم عباسی در این حادثه جسارت و ناجوانمردی یزید بن معاویه را تكرار كردند و سرهای شهدا را بریده و بر نیزه زده و در مكه مكرمه در معرض تماشای حجاج و زائران خانه خدا قرار دادند.بیش از صد سر بالای نیزه بود و سر حسین بن علی رهبر قیام فخ و سر سلیمان بن عبدالله بن حسن در پیشاپیش سرها بود. [تاریخ طبری؛ ج 8ص197.]

از ویژگی های این قیام این است كه قبل از وقوع این حادثه روایاتی در مورد مقام و منزلت حسین بن علی صاحب فخ وارد شده است،كه جالب توجه است، که در اینجا به یك روایت اشاره می كنم:

امام محمد باقر علیه السلام روایت می كند كه روزی پیامبر صلی الله علیه وآله  از سرزمین فخ عبور می كرد؛ هنگامی كه به موضع فخ رسید، پیامبر از مركب پیاده شد و درآنجا دو ركعت نماز خواند،در ركعت دوم بی اختیار به گریه افتاد واصحاب هم از گریۀ آن حضرت به گریه افتادند، پیامبر دلیل گریه خویش را چنین شرح داد:در ركعت اول نماز بودم جبرئیل بر من نازل شد وخبر داد:«ای محمد،مردی از فرزندان تو در همین مكان كشته خواهد شد وپاداش و اجر هر كسی كه در ركاب او به شهادت می رسد، ثواب وپاداش دو شهید است»  [بحارالانوار، ج48ص170 ]

همچنین برای منزلت صاحب فخ و قیام او روایات دیگری نیز بیان شده است:

امام كاظم علیه السلام  هم پس از شهادت حسین بن علی صاحب فخ، در مورد قداست وپاكی او فرمود:«بخدا سوگند او رفت و به شهادت رسید در حالی كه مسلمانی صالح و روزه دار و امر كننده به معروف و نهی كننده از منكر بود،همانند او در خاندانش یافت نمی شود».  [بحارالانوار،ج48ص165.]

 

                                                        

كتابي كه يك شبه، نوشته شد!

وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجَْعَل لَّهُ مخَرَجًا * وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحتَسِب

 

هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند،  و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد  [ طلاق آيه 2 و 3 ]

داستانك:

بین اهل ایمان معروف است که یکی از علمای اهل سنت، که در بعضی از فنون علمی، استاد علامه حلی است کتابی در رّد مذهب شیعه امامیه نوشت و در مجالس و محافل آن را برای مردم می‌خواند و آنان را به شيعه بدبين ميكرد، و از ترس آن که مبادا کسی از علمای شیعه کتاب او را ردّ نماید، آن را به کسی نمی‌داد که نسخه‌ای بردارد.

علامه حلی همیشه به دنبال راهی بود که کتاب را به دست آورد و ردّ کند. ناگزیر رابطه استاد و شاگردی را وسیله قرار داد و از عالم سنی درخواست نمود که کتاب را به او امانت دهد.

آن شخص چون نمی‌خواست که دست ردّ به سینه علامه حلی بزند، گفت: «سوگند یاد کرده‌ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.»

مرحوم علامه همان مدت را نیز غنیمت شمرد. کتاب را از او گرفت و به خانه برد که در آن شب تا جایی که می‌تواند از آن نسخه بردارد.

مشغول نوشتن بود كه درب خانه به صدا در آمد و هنگامي كه علامه حلي در را باز كرد شخصي  گفت : مي خواهم امشب مهمان شما باشم

علامه حلي گفت : بفرماييد ؛ اما امشب نمي توانم پذيرايي كنم و انشاء الله فردا در خدمتم

آن شخص را به اتاقي راهنمايي كرد و خود مشغول نوشتن شد، شب به نیمه آن رسید، خواب بر ایشان غلبه نمود.

وقتی از خواب بیدار شد، كتاب را كاملا نوشته شده ديد كه آخر آن نوشته شده بود:

کَتَبَه بخط الحجه [این نسخه را حجت نوشته است.]

منبع :نجم الثاقب ؛ باب هفتم ؛ حكايت 15 ؛ صفحه 452 [با تصرف و استفاده از متون ديگر]

 

 



                      

 

كدام عمل در دحوالارض ؛ بهترين عمل است؟

(به بهانه نزديكي به 25 ذي القعده روز دحوالارض )

در مطلب قبل، درباره ثواب بسيار زياد و ممتاز روزه در روز دحوالارض ، بحث شد

اما نكته اينجاست كه با وجود اينكه روزه در روز دحوالارض معادل روزه در تمام عمر است ، اما عمل ديگري وجود دارد كه شايد ثوابش از روزه و شب زنده داري در دحوالارض بيشتر است و ما از آن غافل مانده ايم

شيخ عباس قمي صاحب مفاتيح الجنان ، در اعمال روز دحوالارض در آخرين خط اين اعمال مي نويسد:

« و بدان كه مير داماد رحمه الله در رساله اربعه ايام خود در بيان اعمال روز دحو الارض فرموده كه زيارت حضرت امام رضا عليه السلام در اين روز افضل اعمال مستحبه و آكد آداب مسنونه است »

منبع : مفاتيح الجنان - اعمال ماه ذي القعده

 








                     

اگر چند روز امام زمان را نبينيم چه مي كنيم؟؟؟

عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود نازنين بقيه الله هر هفته به مغازه او مي آمدند

روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم .

آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم

داستان 1:بغل كردن امام زمان

روزی امام زمان در مغازه عبدالکریم کفاش نشسته بودن که رو میکنند به عبدالکریم و میگویند:

عبدالکریم کفش های منو ببین نیاز به وصله دارن

عبدالکریم جواب میدن:آقا به روی چشم اما اجازه بدهید اول سفارش های مردم رو تموم کنم بعد به کفش های شما برسم.(البته چون آقا امر نكرده بودند اين جواب را داد)

امام زمان برای بار دوم می فرمایند:عبدالکریم کفش های من نیاز به وصله دارن برام بدوزش.

بازم هم عبدالکریم همان پاسخ را میدهند.

برای بار سوم امام زمان می فرمایند عبدالکریم کفش های منو برام بدوز.

این بار عبدالکریم کفاش از جایش برمیخیزد و به جلوی آقا میره و آقا رو بغل میکنه و محکم فشار میده و میگه آقاجان قربونت برم من که گفتم چشم اما اگه بار دیگه بگین همینجوری که تو بغلم گرفتمت داد میزنم آی مردم بیاین که امام زمان اینجاست.

امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) می فرمایند عبدالکریم اگه اینطوری نبودی هرگز به سراغت نمی اومدیم...

داستان 2 : آقا جان شما كه مستاجر نيستيد

مرحوم سید عبدالکریم کفّاش اجاره نشین بود. روزی صاحب خانه ایشان را جواب کرد.

وی بلافاصله اسباب و اثاثیه خود را از منزل بیرون آورده و در کنار کوچه ای گذارده بود و از این بابت بسیار نگران به نظر می رسید.

در همان حال خدمت امام زمان – ارواحنا فداه – مشرّف می شوند. مرحوم آقا سید عبدالکریم می گوید: حضرت به من فرمودند: صابر باش.

عرض کردم: چَشم! اما مصیبت اجاره نشینی مصیبتی است که شما خانواده گرفتار آن نشده اید. آقا [لبخندي زدند و] فرمودند: برای تو منزل فراهم می شود. چیزی نگذشت که برخی از اهل خیر برای او منزلی خریدند و خیال ایشان از این جهت آسوده گردید.

منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب / نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

امام زمان : نماز اول وقت را فراموش نكن


صدای اذان از رادیو ماشین به گوش رسید، جوانی كه در كنارم نشسته بود بلند شد و به طرف راننده رفت و به او گفت: آقای راننده! می خواهم نماز بخوانم.

راننده با بی تفاوتی و بی خیالی گفت: برو بابا حالا كی نماز می خواند! بعدش هم توجهی به این مطلب نكرد، ولی جوان با جدیت گفت: به تو می گویم نگهدار!...

راننده فهمید كه او بسیار جدی است، گفت: اینجا كه جای نماز خواندن نیست، وسط بیابان، بگذار به یك قهوه خانه یا شهری برسیم، بعد نگه می دارم.

خلاصه بحث بالا گرفت راننده چاره ای جز نگه داشتن نداشت. بالاخره ماشین را در كنار جاده نگه داشت، جوان پیاده شد و نمازش را با آرامش و طمأنینه خواند، من هم به تأسی از وی نماز خواندم. پس از نماز وقتی در كنار هم نشستیم و ماشین حركت كرد از او پرسیدم: چه چیز باعث شده كه نمازتان را اول وقت خواندید؟

گفت: من به امام زمانم، حضرت ولی عصر(عج) تعهد داده ام كه نماز را اول وقت بخوانم.

تعجب من بیشتر شد، گفتم: چگونه و به خاطر چه چیز تعهد دادید؟

گفت: من قضیه و داستانی دارم كه برایتان بازگو می كنم، من در یكی از كشورهای اروپایی برای ادامه تحصیلاتم درس می خواندم، چند سالی بود كه آنجا بودم، محل سكونتم در یك بخش كوچک بود و تا شهر كه دانشگاه در آن قرار داشت فاصله زیادی بود كه اكثر اوقات با ماشین این مسیر را طی می كردم. ضمناً در این بخش، یک اتوبوس بیشتر نبود كه مسافران را به شهر می برد و بر می گشت.

برای فارغ التحصیل شدنم باید آخرین امتحانم را می دادم، پس از سال ها رنج و سختی و تحمل غربت، خلاصه روز موعود فرا رسید، درس هایم را خوب خوانده بودم، آماده بودم برای آخرین امتحان سوار  اتوبوس شدم و پس از چند دقیقه، اتوبوس در حالی كه پر از مسافر بود راه افتاد، من هم كتاب جلویم باز بود و می خواندم، نیمی از راه آمده بودیم كه یكباره اتوبوس خاموش شد، راننده پایین رفت و كاپوت ماشین را بالا زد، مقداری موتور ماشین را نگاه كرد و دستكاری نمود، آمد استارت زد، ماشین روشن نشد، دوباره و چندین بار همین كار را كرد، اما فایده ای نداشت، (این وضعیت) طولانی شد و مسافران آمده بودند كنار جاده نشسته و بچه های شان بازی می كردند و من هم دلم برای امتحان شور می زد و ناراحت بودم، چیزی دیگر به موقع امتحان نمانده بود، وسیله نقلیه دیگری هم از جاده عبور نمی كرد كه با آن بروم، نمی دانستم چه كنم، در اضطراب و نگرانی و ناامیدی به سر می بردم، تا شهر هم راه زیادی بود كه نمی شد پیاده بروم، پیوسته قدم می زدم و به ماشین و جاده نگاه می كردم كه همه تلاش های چندساله‌ام از بین می رود و خیلی نگران بودم.

یكباره جرقه ای در مغزم زد كه ما وقتی در ایران بودیم در سختی ها متوسل به امام زمان(عج) می شدیم و وقتی كارها به بن بست می رسید از او كمک و یاری می خواستیم، این بود كه دلم شكست و اشكم جاری شد، با خود گفتم: یا بقیة اللَّه! اگر امروز كمكم كنی تا به مقصدم برسم، قول می دهم و متعهد می شوم كه تا آخر عمر نمازم را همیشه سر وقت بخوانم.

پس از چند دقیقه آقایی از آن دورها آمد و رو كرد به راننده و گفت: چه شده؟ (با زبان خود آنها حرف می زد). راننده گفت: نمی دانم هر كار می كنم روشن نمی شود. مقداری ماشین را دست كاری كرد و كاپوت را بست و گفت: برو استارت بزن!

چند استارت كه زد ماشین روشن شد، همه خوشحال شدند و سوار ماشین گشتند و من امیدی در دلم زد و امیدوار شدم، همین كه اتوبوس می خواست راه بیفتد، دیدم همان آقا بالا آمد و مرا به اسم صدا زد و گفت:

«تعهدی كه به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت!»

و بعد پیاده شد و رفت و من او را ندیدم. فهمیدم كه حضرت بقیة اللَّه امام عصر(عج) بوده، همین طور اشك می‌ریختم كه چقدر من در غفلت بودم. این بود سرگذشت نماز اول وقت من

 منبع: نماز و عبادت امام زمان(عج)، عباس عزیزی، صفحه 85


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

 

فرازي از وصيتنامه امام خميني (2)

( به بهانه سالروز ارتحال حضرت امام خمینی رحمه الله علیه )

فرازي از وصيت نامه امام

من با جرأت مدعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله- صلى الله عليه و آله- و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين بن على- صلوات الله و سلامه عليهما- مى‏باشند. ... در صورتى كه [مردم ما ] نه در محضر مبارك رسول اكرم- صلى الله عليه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات الله عليه. ... و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى‏باشيم

منبع: صحيفه امام ، جلد  ‏21، صفحه : 411

حال بیاییم این فراز را بر آیات قرآن عرضه کنیم! و ببينيم آيا اين حرف مبناي قرآني هم دارد؟

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ [مائده-54]

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر كه از شما از دينش بازگردد چه باك زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش در راه خدا جهاد مى‏كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‏هراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاينده و داناست.    

بعد از نزول اين آيه مردم باتعجب پرسيدند:

 اى رسول خدا اين قوم چه كسانى هستند كه اگر ما پشت به دين كنيم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟

 فضرب بيده على عاتق سلمان- فقال: هذا و ذووه، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست به شانه سلمان زد و فرمود: اين و قوم اين مرد است،

سپس فرمود: لو كان الدين معلقا بالثريا- لتناوله رجال من أبناء فارس.به خدايى كه جانم به دست او است، اگر ايمان به خدا را در ثريا آويزان كرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند

منبع: الميزان في تفسير القرآن ، جلد 5 ،  صفحه : 388


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

وصيت عجيب حُجر بن عدي در آخرين لحظات

( بهانه هتك حرمت به بارگاه ملكوتي حضرت حجر بن عدي عليه السلام)

حجر بن عدي يكي از ياران پيامبر اكرم ؛ امام علي و امام حسن عليهم السلام بود

او نه تنها از ياران حضرت علي بلكه از خواص حضرت به شمار مي آيد

او در 3 جنگ ؛ جمل و صفين و نهروان حضور داشت

زندگي اين مرد بزرگ ؛ به خصوص در سال آخر عمرش(سال 51 ه ق ) سراسر مبارزه با طاغوت بود

و عاقبت در راه مقتداي خود حضرت علي عليه السلام به فجيع ترين وضع به شهادت رسيد

وصيت عجيب حُجر بن عدي در آخرين لحظات

حجر بن عدي در آخرين لحظات عمر خود قبل از شهادت ، بعد از آنكه مأموران معاويه از او خاستند وصيت كند ؛ فرمود : 3 در خواست دارم

1. فرزندم را زودتر از من به شهادت برسانيد ،زيرا مي ترسم ، فرزندم وحشت و هراس شمشير را كه بر گردن من كشيده مي شود ببيند و آنگاه از ولايت علي برگردد و باعث شود كه ما دو نفر در منزلگاه آخرتي كه خداوند آنرا به صابران وعده فرموده است كنار هم نباشيم (فرزند حجر همراهش بود و قرار بود او را بعد از پدر به شهادت برسانند) .[كتاب اصحاب اميرالمومنين صفحه57]

2. اجازه دهيد 2 ركعت نماز بگذارم .

"حجر به نماز ایستاد و نماز را طول داد . پرسیدند : آیا از ترس مرگ نماز را طول دادى گفت: "به خدا سوگند در عمرم هر وقت وضو گرفته ام، دو رکعت نماز خوانده ام و هرگز نمازى به این سريعي نخوانده ام و براى اینکه خیال نکنید من از مرگ مى ترسم به این کوتاهى خواندم "[مروج الذهب، ج 3، ص 12- 13]

3. پس از مرگ من، زنجیر از دست و پایم باز نکنید و خون پیکرم را نشوئید زیرا مى خواهم روز رستاخیز با همین وضع با معاویه روبرو شوم! [كتاب اصحاب اميرالمومنين صفحه58]

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

 

شيعه واقعي

(به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها)

مردی همسرش را به نزد حضرت فاطمه(سلام الله عليها) فرستاد تا از ایشان سووال کند که آیا او از پیروان و شیعیان آن حضرت محسوب می شود یا نه که حضرت فاطمه(سلام الله عليها) در پاسخ فرمودند: به شوهرت بگو اگر به آنچه خواسته و هدف ماست عمل می کنی و از آنچه ما نهی می کنیم، بیزاری می جویی، بدان که از شیعیان ما خواهی بود. در غیر این صورت از شیعیان ما نخواهی بود.

زن جواب را به اطلاع شوهر خود رساند. مرد از این پیام بسیار ناراحت شد و فهمید که مسوولیت شیعه بسیار حساس و سنگین است.

مرد سپس با خود گفت: وای بر من! در امان ماندن از گناه بسیار مشکل است. پس من اهل جهنم هستم و همیشه در آن خواهم ماند.

آن زن جریان اندوه شوهر خود را برای فاطمه زهرا(سلام الله عليها) تعریف کرد و آن حضرت فرمودند: به او بگو آن طور که تو فکر می کنی نیست. زیرا پیروان ما بهترین اهل بهشت هستند اما هر کسی که ما و دوستان ما را دوست داشته و با دشمنان ما دشمن باشد و قلب و زبانش نیز با ما همراه باشد، ولی امر ما را اطاعت نکند و از آنچه نهی نموده ایم پرهیز نکند، جزو رهروان ما محسوب نمی شود.

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) در ادامه فرمودند: اما بعد از اينكه از گناهان پاك شوند و گرفتار انواع مصيبت‏ها و مشكلات شوند و يا در قيامت با انواع سختيها گرفتار گردند، و يا در طبقه اول جهنم معذب شوند و بعد ما آنها را نجات مى‏ دهيم و بطرف خود مى‏ آوري

منبع: بحار الأنوار ، جلد ‏65، صفحه : 155


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

از غصب حق حضرت زهرا ، تا غصب حق فرزند زهرا

حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخُزَاعِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيِّ بْنُ أَبِي الْحُسَيْنِ الْأَسَدِيُّ عَنْ أَبِيهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ وَرَدَ عَلَيَّ تَوْقِيعٌ مِنَ الشَّيْخِ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِيِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ ابْتِدَاءً لَمْ يَتَقَدَّمْهُ سُؤَالٌ

بسم الله الرحمن الرحيم لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ عَلَى مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما

حضرت مهدي (روحي و ارواح العالمين) در توقيع مي نويسند :

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر كسى كه از مال ما [خمس] يك درهم بر خود حلال شمارد

منبع :كمال الدين و تمام النعمة- جلد ‏2   صفحه  522   

گاهى وقتها برخى شعار مى‏دهند؟ ولى در عمل جور ديگر عمل مي كنند

به عنوان مثال:

چقدر تا حالا ما گريه كرده‏ايم كه: حق حضرت زهرا را ندادند؟ فدك را به زهرا ندادند.

اين آقايى كه چند ليتر تا حالا گريه كرده كه چرا حق حضرت زهرا را ندادند، خودش هم خمس‏ نمى‏دهد! چه فرقى مى‏كند كه حق زهرا را ندهيم يا حق فرزند زهرا را ندهيم؟

خمس مال امام زمان است. كه توسط مرجع تقليد خرج محرومين مى‏شود، يا خرج نظام بشود. يا خرج هر چه مصلحت است بشود. آن آقايى كه گريه مى‏كند براى حضرت زهرا و حق زهرا را نمى‏دهد معلوم نيست كه اگر در زمان حضرت زهرا زندگى مى‏كرد وضعش چگونه بود! چون افرادى حق زهرا را ندارند اين آقا هم حق فرزند زهرا را نداد.

اگر كسى به يك معصوم تير اندازى كرد ، به معصوم ديگر هم تير اندازى مي كند.

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

 

مهره مار (راه عزيز شدن)

وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ

عزت و ذلت دست خداست [ آل عمران 26]

داستان:

در هنگام صلح حديبيه زماني كه مى‏خواستند صلح نامه را بنويسند، پيامبر صلي الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: بنويس..." اين صلحنامه‏اى است كه محمد رسول اللَّه ..."

مشركان قريش گفتند: اگر تو رسول خدا بودى و ما با تو جنگ مى‏كرديم و راه خانه خدا را بر تو مى‏بستيم، بسيار ستمكار بوديم (دعوا در همين رسالت تو است) و لكن بنويس اين صلحنامه محمد بن عبد اللَّه است! ...

در اين هنگام ياران پيامبر برآشفتند و گفتند: اجازه بده ما با اينها پيكار كنيم، پيامبر فرمود: نه، همانگونه كه اينها مى‏خواهند بنويس، [و رسول الله را حذف كرد] منبع:تفسير نمونه، ج‏10، ص: 221

پيامبر به خاطر اسلام از اين احترام گذشت اما آيه آمد : "محمدٌ رسولُ الله"

پيامبر نام خود را از يك برگه ي بي ارزش حذف كرد ، خدا نامش را در جايي آورد كه 1400 سال است هر كه قرآن مي خواند مي گويد : محمد ؛ رسول الله است

يعني اگر كسي خود را براي خدا كوچك كند خدا او را بزرگ مي كند


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

عفو در زندگي

وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ [ نور 22]

 بايد عفو كنند و چشم بپوشند آيا دوست نمى‏داريد خداوند شما را ببخشد؟!

انسان بايد ديگران را ببخشد

مگر ما ادعاي پيروي از پيامبر مكرم اسلام را نداريم ؛ مگر پيامبر را اذيت نمي كردند؛ مگر به پيامبر نگفتند:

تو مجنوني  :  وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ  [الدخان : 14]

تو ساحري دروغگويي : هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ [ص : 4 ]

تو شاعرِ مجنوني:  لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ [الصافات : 36]

تو پيامبر نيستي :  لَسْتَ مُرْسَلاً [الرعد : 43]

تو پيامبر نيستي چون غذا مي خوري:  ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ [الفرقان : 7 ]

تو پيامبر نيستي چون در بازار راه ميروي: وَ يَمْشي‏ فِي الْأَسْواقِ [الفرقان : 7]

گروهي اين قرآن را به تو املا كرده اند: اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى‏ عَلَيْهِ [الفرقان : 5]

تيمي به تو در اين قرآن كمك مي كنند : أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ [الفرقان : 4]

و . . .

با اينهمه توهين و اذيت هاي مختلف ؛ فتح مكه صورت گرفت : تمام اينها اسير پيامبرند . يكي از مسلمانان بالاي كوه مي رود و مي گويد : اليوم يوم الملحمه «امروز روز انتقام است »

پيامبر او را توبيخ مي كند و مي فرمايد: اليوم يوم المرحمه « امروز روز رحمت است »

پس چگونه است كه ما حتي برخي از نزديكانمان را هم نمي بخشيم


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

عبدالعظيم حسني

(به بهانه 4 ربيع الثاني ولادت حضرت عبدالعظيم حسني)

ابن قولويه در کامل الزّيارات (باب 107 صفحه 324 )از عليّ ابن حسين ابن موسي بن بابويه و او از محمّد ابن يحيي اشعري عطار قمي روايت کرده :

يکي از اهالي ري گفت بر حضرت ابوالحسن العسکري امام هادي عليه السّلام وارد شدم آن جناب از من پرسيد کجا بودي؟

عرض کردم به زيارت سيّد الشهدا عليه السّلام رفته بودم آن حضرت فرمود بدان و آگاه باش اگر قبر عبدالعظيم حسني عليه السّلام را که در نزد شماست زيارت کرده بودي مثل آنست که حضرت حسين ابن علي را در کربلا زيارت کرده باشي

 

روايتي از امام رضا عليه السلام به عبدالعظيم حسني

رُوِيَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ يَا عَبْدَ الْعَظِيمِ أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ السَّلَامَ- وَ قُلْ لَهُمْ ...  تَرْكِ الْجِدَالِ فِيمَا لَا يَعْنِيهِم

عبدالعظيم حسني به محضر امام رضا عليه السلام مشرف شد . امام به او فرمود : اي عبدالعظيم سلام مرا به شيعيانم برسان و به آنان بگو ... از جدال دوري كنند

بحار الأنوار   جلد 71  صفحه 230     باب 15

چه بسيار جدالهايي كه ما در شب و روز انجام ميدهيم

مانند جدال زن و شوهر . خواهر و برادر . پدر و فرزند . و يا جدال برخي از مسئو لين

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

بشارت ياران روح الله

(به بهانه دهه فجر )

بشا، بشارة المصطفى‏ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ ضُرَيْسٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ وَ ابْنِ أَبِي حَمَّادٍ عَنْ أَبِي دَاوُدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:

 أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ الزُّبَيْرُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ جَلَسُوا بِفِنَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخَرَجَ إِلَيْهِمُ النَّبِيُّ ص فَجَلَسَ إِلَيْهِمْ‏ فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ فَرَمَى بِنَعْلِهِ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع ثُمَّ قَالَ إِنَّ عَنْ يَمِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْ عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ قَوْماً مِنَّا عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ وَ ثِيَابُهُمْ مِنْ نُورٍ تَغْشَى وُجُوهُهُمْ أَبْصَارَ النَّاظِرِينَ دُونَهُمْ قَالَ أَبُو بَكْرٍ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ الزُّبَيْرُ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَسَكَتَ فَقَالَ عَلِيٌّ ع مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ اللَّهِ عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلِيُ‏

 

عبد اللَّه بن شريك از حضرت باقر عليه السّلام فرمود

 ابو بكر و عمر و زبير و عبد الرحمن بن عوف در صحن خانه حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نشسته بودند حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هم (از حجره خويش) بيرون آمد و در جمع آنها نشست، ناگاه بند كفش آن جناب كنده شد حضرت كفش خود را به على بن ابى طالب عليه السّلام داد تا اصلاح كند و فرمود:

همانا از جانب راست خداوند عزّ و جل يا از جانب راست عرش، مردمى از ما بر كرسى‏هائى از نور هستند كه صورتهاشان از نور و لباسهايشان از نور، نور آنها چشمهاى بينندگان از غير آنها را پر كند،

ابو بكر گفت آنها چه كسانى هستند يا رسول اللَّه؟ حضرت سكوت فرمود

زبير پرسيد يا رسول اللَّه آنها كيانند؟ سكوت فرمود

عبد الرّحمن پرسيد باز چيزى نفرمود،

 تا حضرت على عليه السّلام سؤال كرد، فرمود آنها كسانى هستند كه به واسطه روح الله با هم دوستى كنند و دوستيشان بر پايه نژاد و مال نيست، يا على آنها شيعيان تو هستند و تو امام آنهايي

منبع : بحارالانوار جلد 68 (در برخي از چاپها جلد65) صفحه 139

 

عالم بزرگ مرحوم آيت الله شيخ عباسعلى اديب اصفهانى در توضيح اين حديث مى گويد: (كلمه روح الله, اينجا ـ در اين روايت شريف ـ اسم است. روح الله نامى كه مردم مطيع او هستند و بدون هيچگونه چشمداشتى او را يارى مى كنند. از ابتدإ تا حالا ما ميان علمإ ((روح الله)) نداشتيم و اگر هم داشتيم با اين خصوصيات نبوده است. مسلما مراد حضرت امام است. اين روايت شإن مردم را هم مشخص مى كند. شإن شهدا و ميدان دارها را, كسانى كه واقعا در اين زمان جهت يارى خدا زحمت مى كشند و خدمت مى كنند, قرينه اى ديگر هست كه مى رساند مراد ((روح الله)) در اين روايت اسم شخص است)

منبع:مقاله  (قم, كانون قيام) از حجه الاسلام والمسلمين محمد حسن رحيميان


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

سيد عبدالكريم كفاش دلباخته امام زمان

عبدالكريم كفاش ؛ پيرمرد كفاشي بود كه وجود نازنين بقيه الله هر هفته به مغازه او مي آمدند

روزي از او سوال كردند كه اگر يك هفته نيايم چه مي كني ؟ عرضه داشت : آقا قطعا دق مي كنم .

آقا فرمودند : اگر غير از اين بود نمي آمدم

داستان 1:بغل كردن امام زمان

روزی امام زمان در مغازه عبدالکریم کفاش نشسته بودن که رو میکنند به عبدالکریم و میگویند:

عبدالکریم کفش های منو ببین نیاز به وصله دارن

عبدالکریم جواب میدن:آقا به روی چشم اما اجازه بدهید اول سفارش های مردم رو تموم کنم بعد به کفش های شما برسم.(البته چون آقا امر نكرده بودند اين جواب را داد)

امام زمان برای بار دوم می فرمایند:عبدالکریم کفش های من نیاز به وصله دارن برام بدوزش.

بازم هم عبدالکریم همان پاسخ را میدهند.

برای بار سوم امام زمان می فرمایند عبدالکریم کفش های منو برام بدوز.

این بار عبدالکریم کفاش از جایش برمیخیزد و به جلوی آقا میره و آقا رو بغل میکنه و محکم فشار میده و میگه آقاجان قربونت برم من که گفتم چشم اما اگه بار دیگه بگین همینجوری که تو بغلم گرفتمت داد میزنم آی مردم بیاین که امام زمان اینجاست.

امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) می فرمایند عبدالکریم اگه اینطوری نبودی هرگز به سراغت نمی اومدیم...

داستان 2 : آقا جان شما كه مستاجر نيستيد

مرحوم سید عبدالکریم کفّاش اجاره نشین بود. روزی صاحب خانه ایشان را جواب کرد.

وی بلافاصله اسباب و اثاثیه خود را از منزل بیرون آورده و در کنار کوچه ای گذارده بود و از این بابت بسیار نگران به نظر می رسید.

در همان حال خدمت امام زمان – ارواحنا فداه – مشرّف می شوند. مرحوم آقا سید عبدالکریم می گوید: حضرت به من فرمودند: صابر باش.

عرض کردم: چَشم! اما مصیبت اجاره نشینی مصیبتی است که شما خانواده گرفتار آن نشده اید. آقا [لبخندي زدند و] فرمودند: برای تو منزل فراهم می شود. چیزی نگذشت که برخی از اهل خیر برای او منزلی خریدند و خیال ایشان از این جهت آسوده گردید.

منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب / نویسنده:آیت اللَّه سید محسن خرازی


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

توكل و استفاده از وسايل

استفاده از اسباب و علل ، منافاتي با توكل ندارد ؛ اما ما فكر مي كنيم توكل يعني اينكه از وسايل استفاده نكنيم به عنوان مثال:

ماشينش را بيمه نمي كند و مي گويد بيمه حضرت اباالفضل

منزلش را قفل نمي كند مي گويد آيه الكرسي خواندم

كار نمي كند مي گويد اميدم به خداست

و ...

داستان :

عربى وارد مسجد پيغمبر شد حضرت به او فرمود: شترت را بستى؟

 عرض كرد :نه توكل بر خدا كردم

حضرت فرمود : اعْقِلْهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّه‏ (شتر را ببند و توكل بر خدا هم بكن‏)

منبع: إرشاد القلوب إلى الصواب- جلد‏1 - صفحه121 

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

ثواب اطاعت از علما و مراجع

وَ قَالَ اميرالمومنين عليه السلام:

‏ مَنْ أَجَابَ الْمُؤَذِّنَ وَ أَجَابَ الْعُلَمَاءَ كَانَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تَحْتَ لِوَائِي وَ يَكُونُ فِي الْجَنَّةِ فِي جِوَارِي وَ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ سِتِّينَ شَهِيدا

حضرت علي عليه السلام فرمودند:

 هر كه اجابت كند مؤذن را و اجابت كند عالمان را باشد روز قيامت در سايه علم من و باشد در بهشت همسايه من ؛ و براي اوست ثواب  شصت‏ شهيد

منبع: جامع الأخبار(للشعيري) ؛ ؛ صفحه 68

داستان:

مرحوم مقدس اردبیلی شبی رسول خدا را در خواب دید درحالیکه حضـرت مـوسی کـلیم الـله در خـدمـت آن بزرگوار بود

حضرت موسی سوال کرد این مرد کیست؟ حضرت فرمود از خودش بپرس، حضرت موسی از مقدس سوال کرد تو کیستی؟

مقدس گفت من احمد پسر محمد از اهل اردبیل و ساكن نجف هستم .در فلان محله وفلان کوچه مسکن من است

حضرت موسی فرمود من فقط اسم تورا خواستم این همه تفصیل برای چه؟

 مقدس جواب داد خدای متعال از تو سوال کرد این چیست در دست تو " وَ مَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَمُوسىَ‏" تو چرا آن همه تفصیل داده و گفتی " هِىَ عَصَاىَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيهْا وَ أَهُشُّ بهِا عَلىَ‏ غَنَمِى وَ لىِ‏َ فِيهَا مَارِبُ أُخْرَى" " این عصای من است که به او تکیه می کنم وبرای گوسفندانم با آن علوفه جمع می کنم ونیازهای دیگری به آن دارم "

حضرت موسی به پیغمبر اسلام عرض کرد:واقعا همانگونه است  كه شما فرمودی كه " علمای امت من از انبیاء بنی اسرائیل برترند ".


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

ايرانيان ، سربازان اسلام

(به بهانه 8 صفر سالروز وفات جناب سلمان فارسي)

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (54)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر كه از شما از دينش بازگردد چه باك زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش در راه خدا جهاد مى‏كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‏هراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاينده و داناست . [سوره مائده آیه54]

و روي: أن النبي (صلی الله علیه و آله) سئل عن هذه الآية- فضرب بيده على عاتق سلمان- فقال: هذا و ذووه، ثم قال: لو كان الدين معلقا بالثريا- لتناوله رجال من أبناء فارس.

مردم پرسيدند: اى رسول خدا اين قوم چه كسانى هستند كه اگر ما پشت به دين كنيم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست به شانه سلمان زد و فرمود: اين و قوم اين مرد است، به خدايى كه جانم به دست او است، اگر ايمان به خدا را در ثريا آويزان كرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند

منبع:الميزان في تفسير القرآن، جلد 5  صفحه : 388

رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : إنّ إبراهيمَ هَمَّ أن يَدعُوَ على أهلِ العِراقِ ، فَأوحَى اللّه ُ تعالى إلَيهِ : لا تَفعَلْ ، إنّي جَعَلتُ خَزائنَ عِلمِي فيهِم و أسكَنتُ الرَّحمَةَ قُلوبَهُم .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : ابراهيم عليه السلام خواست عراقيان (منظور عجمهاست) را نفرين كند. خداوند متعال به او وحى فرمود: اين كار را نكن؛ [زيرا] من گنجينه هاى دانش خود را در ميان آنان نهاده ام و رحمت (مهربانى) را در دلهاى ايشان جاى داده ام.

منبع: ميزان الحكمه جلد 10 صفحه 4570 حديث 15767


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

حکم استفاده از طلا برای مردان

امام صادق  علیه السلام می فرمایند:

وَ جَعَلَ اللَّهُ الذَّهَبَ فِي الدُّنْيَا زِينَةَ النِّسَاءِ فَحَرَّمَ عَلَى الرِّجَالِ لُبْسَهُ وَ الصَّلَاةَ فِيه‏

خداوند متعال در دنیا طلا را زینت زن قرار داد و بر مردان استفاده از آن را در نماز و غیر نماز حرام نمود

 منبع :

وسائل ‏الشيعة

جلد 4

صفحه    414

به فتوای تمام مراجع استفاده  از طلا برای مرد  حرام و نماز خواندن با آن باطل است و فرقی بین انگشتر ,حلقه, گردنبند , گوشواره ,بند ساعت , عینک و ... نیست و خريد و فروش آن نيز حرام است

منبع :

توضیح المسایل مراجع

جلد 1

صفحه 832

 

سوال :

آیا طلای سفید یا پلاتین هم برای مردان حرام است ؟

طلای سفید همان طلاست  زیرا آلیاژ آن مانند طلای زرد   79  AU   است 

اما پلاتین اشکال ندارد زیرا آلیاز آن کاملا متفاوت است و آلیاز پلاتین   78  PT    است

داستان:

از عبدالله بن عباس روایت شده است که پیامبر صلي الله عليه و آله  انگشتری طلا را در انگشت مردی دید. پس آن را در آورد و انداخت.

سپس فرمود: «چرا بعضی از شما به سوی  آتش دست دراز می‌کنید و آن را به دست می‌گیرید».

پس از آنکه پیامبر رفت، مردم به آن مرد گفتند: انگشترت را بردار و آن را بفروش و از آن استفاده کن.

مرد پاسخ داد: نه به خدا هرگز چیزی را که پیامبر آن را دور انداخته است، بر نخواهم داشت.

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

 

توفيق توبه براي حر

حر ؛ چه كرده بود كه خدا به او توفيق توبه داد؟

به نظر بنده او 3 كار انجام داده بود

1.بعد از آنكه امام حسين خواستند وجدان حر را بيدار كنند به او فرمودند : "مادرت به عزايت بنشيند " و او عرض كرد :"اگر كسي ديگر نام مادرم را مي برد  پاسخش را ميدادم ؛ اما چه كنم كه مادرتان فاطمه است"  [تاريخ طبري صفحه 402]

2.هنگامي كه حر مقابل سپاه امام را گرفت ... ظهر فرارسيد؛ امام حسين به حر فرمود آيا همراه ما نماز مى‏گزارى يا تو با ياران خودت و من با ياران خودم نماز بگزاريم؟

حر گفت : شما باشيد و ما جاي ديگر نماز بگذاريم ؟!، همگان با تو نماز مي خوانيم  [ ترجمه اخبار الطوال صفحه 296]

3.حر فرزند دار نميشد ؛ خدا به او پسري داد . كه باوجود قرار داشتن در خفقان دوران معاويه ؛ نام فرزندش را علي گذاشت .كه او هم در كربلا به شهادت رسيد [ موسوعه  الامام الحسين جلد 15 صفحه 962]


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


چگونه صداي رقيه به يزيد رسيد؟

(به بهانه ماه محرم )

چند روز پيش شخصي شبهه اي را در نظرات وبلاگ گذاشته بود

شبهه:

شما آخوندها ميگوييد: در خرابه شام رقيه ياد پدرش را كرد و همه به گريه افتادند و صداي آنان به يزيد رسيد .

حال سوال اينجاست كه چگونه صدا ، از داخل خرابه به قصر رسيده است؟ آيا اين دروغ نيست ؟

پاسخ

معاويه در حال ساخت قصري به نام كاخ خضري بود ، براي همين خانه هايي را خريد تا قصر را بنا كند

يكي از اين خانه ها متعلق به پير زني بود كه حاضر به فروش خانه ي خود نبود و مي گفت مي خواهم در همين جا زندگي كنم و بعد از مرگم نيز قبرم درون خانه ام باشد.

معاويه دستور داد خانه را خراب كنيد ، اما عمرو عاص مخالفت كرد و گفت :

"عرب هميشه در آرزوي حاكمي عادل بوده و تو مي تواني از اين فرصت استفاده تبليغاتي كني ؛ به اين صورت كه قصر را بسازي و آن خانه را خراب نكني . آنوقت هركه از درب قصر وارد شود اولين سوالي كه برايش پيش مي آيد اين است كه اين خانه ي خرابه در وسط قصر چه مي كند و ما به او پاسخ مي دهيم كه عدالت ما به ما اجازه ي خراب كردن خانه ي پير زن را نمي دهد "

اين جريان اتفاق مي افتد و بعد از مدتي پير زن از دنيا مي رود و معاويه باز هم آن خانه را خراب نمي كند .

در زمان يزيد با وجودي كه اين خانه به خرابه تبديل شده  باز هم اين نيرنگ ادامه پيدا مي كند

زماني كه اسرا را به شام مي آورند ، در آن خرابه قرار مي دهند و آن خرابه داخل حياط  قصر بوده است 

منبع:

كتاب ريحانه كربلا

نوشته عبدالحسن نيشابوري

صفحه101

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

بي حجابان عاشق حسين نخوانند  

(به بهانه محرم حسيني)

عصر عاشورا بود

حجاب از سر زنان و دختران حسيني ربوده شد

هنگامي كه فاطمه صغري (كه احتمالا همان رقيه است) بعد از شهادت پدر و سيلي خوردن از دست شمر و اصابت كعب ني به بازو  و پاره شدن گوش ؛ عمه اش زينب را مي بيند ؛ از هيچكدام از اينها شكايت نمي كند.

شكايت فاطمه صغري به عمه اش اين است كه مي گويد  :

" يا عمتاه هل من خرقة أستر بها رأسي عن أعين النظار "

اي عمه جان آيا پارچه اي هست كه سر خود را از نامحرمان بپوشانم

و عمه ي مظلومه اش جواب مي دهد :

" فقالت يا بنتاه و عمتك مثلك "

اي  عزيز برادرم عمه ات هم مانند توست

منبع :

بحارالانوار

جلد 45

صفحه 61

بقية الباب 37 سائر ما جرى عليه بعد بيعة الناس ليزيد بن معاوية إلى شهادته صلوات الله عليه‏

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

داستاني از عشق و ارادت شهدا به امام حسين

(به بهانه محرم )

داستان1:

گلوی بریده حضرت علی اصغر عليه السلام

گفت:

«توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».

 تعجب کردیم. بعد گفت:

«یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر»

والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.

وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد.

می گفت:

آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت.

مشخصات شهيد: سردار شهید حاج عبدالحسین برونسی-فرمانده تیپ 18 جوادالائمه از لشکر 5 نصر

 

داستان2:

مداح بی سر

هم مداح بود هم شاعر اهل بیت

می گفت:

« شرمنده ام که با سر وارد محشر شوم و اربابم بی سر وارد شود؟»

بعد شهادت وصیت نامه اش رو آوردند. نوشته بود قبرم رو توی کتابخونه مسجد المهدی کندم.

 سراغ قبر که رفتند دیدند که براي هیکلش کوچیکه. وقتی جنازه ش اومد قبر اندازه اندازه بود، اندازه تن بی سرش.

راوی: مداح اهل بیت حاج کاظم محمدی

مشخصات شهيد: حاج شیرعلی سلطانی   مسئول تبلیغات تیپ امام سجاد  عليه السلام  فارس  محل دفن: کتابخانه مسجد المهدی شیراز

 جهت نياز به مطالعه 20 داستان كوتاه از عشق شهدا به امام حسين اينجا را كليك نماييد

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


شمر امروز  

(به بهانه آغاز محرم و حمله اسرائيل به غزه )

شهيد مطهري مي فرمايد :

واللهِ و باللهِ ما در برابر اين قضيه [قضيه فلسطين] مسؤوليم. به خدا قسم مسؤوليت داريم. به خدا قسم ما غافل هستيم.

واللَّهِ قضيه‏اى كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است، اين قضيه است. داستانى كه دل حسين بن على را خون كرده، اين قضيه است. اگر مى‏خواهيم به خودمان ارزش بدهيم، اگر مى‏خواهيم به عزادارى حسين بن على ارزش‏ بدهيم، بايد فكر كنيم كه اگر حسين بن على امروز بود و خودش مى‏گفت براى من عزادارى كنيد، مى‏گفت چه شعارى بدهيد؟

... اگر حسين بن على بود مى‏گفت: اگر مى‏خواهى براى من عزادارى كنى، براى من سينه و زنجير بزنى، شعار امروز  تو بايد فلسطين باشد. شمرِ امروز موشه دايان [نخست وزير وقت اسرائيل] است.

شمرِ هزار و سيصد سال پيش مُرد، شمرِ امروز را بشناس.

امروز بايد در و ديوار اين شهر با شعار فلسطين تكان مى‏خورد. مرتّب دروغ در مغز ما كردند كه اين يك مسأله داخلى است، مربوط به عرب و اسرائيل است. باز به قول عبدالرحمن فرامرزى اگر مربوط به اينهاست و مذهبى نيست، چرا يهوديان ديگر دنيا مرتب براى اينها پول مى‏فرستند؟.

ما چه جوابى در مقابل اسلام و پيغمبر خدا داريم؟

منبع :

مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى،

 جلد ‏17،(حماسه حسيني)

 صفحه : 291

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

زيارت عاشورا

(به بهانه آغاز محرم)

مرحوم حجة الاسلام دکتر امینی فرزند علامه اميني چنین می نویسد:

پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه امینی نجفی یعنی سال 1394 هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم. او را شاداب و خرسند یافتم.

جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم:

پدر جان! در آنجا چه علمی باعث سعادت و نجات شما گردید؟

گفتند: چه می گویی؟

مجددا" عرض کردم:

آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟

کتاب الغدیر ... یا سایر تألیفات .... یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟

پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی. قدری واضح تر و روشن تر بگو!

گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمت و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟

مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند. سپس فرمودند:

 فقط زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.

عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟

فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شرکت کن. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند.

سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن.

 مرتبا" زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت دارای آثار و برکات و فوائد بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می باشد ...

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

كربلایی كاظم، حافظ شگفت‌انگیز قرآن

كاظم در سال 1300 هجری قمری در روستای ساروق اراك بدنیا آمد و در همان روستا هم زندگی می‌كرد.

سواد خواندن و نوشتن نداشت و داستان حافظ قرآن شدن او در دوران جوانیش اتفاق افتاد.

او در روستا مشغول كار كشاورزی بود، در آن سال یك روحانی جهت تبلیغ و بیان احكام حلال و حرام به روستا آمده بود و در منبر و سخنرانی خود از خمس و زكات، مسائلی را گفت و توضیح داد كه كسانی كه گندم و جو و... آنها به حد نصاب برسد و زكات و حق فقرا را ندهند، مالشان مخلوط به حرام می‌شود و اگر با عین پولِ آن گندم های زكات نداده، خانه یا لباس تهیه كنند، با آن لباس و در آن خانه نمازشان باطل است، مسلمان واقعی باید به احكام الهی و حلال و حرام توجّه كند واهمیت دهد و زكات مالش را بدهد.

كاظم چون می‌دانست، صاحب زمینی كه در آن كار می‌كند، مقیّد به پرداخت زكات و حق فقرا نیست، به این فكر فرو رفت كه پس مال او مخلوط به حرام است و زندگی او با پول حرام مخلوط یا شبهه ‌ناك است. این مسئله را با صاحب زمین، در میان گذاشت و از او خواست تا او زكات مالش را پرداخت كند ولی او زیر بار نرفت.

از این رو كاظم تصمیم گرفت از آن روستا هجرت كرده و درجای دیگر مشغول كار شود كه اجرت او حلال و پاك باشد، چند سالی خارج از آن روستا به فعالیت پرداخت، تا این كه از او خواستند به روستای خود برگردد.

به روستا برگشت و زمینی با مقداری گندم در اختیارش گذاشتند تا خودش مستقلاً برای خود كشاورزی كند، او همان سال اول نصف آن گندم را به فقرا داد و نصف دیگر را در زمین كاشت و خدا به زراعت او بركت داد، به حدّی كه بیش از معمول برداشت كرد و از همان سال بنا گذاشت كه نیمی از برداشت خود را به فقرا بدهد و (با این كه مقدار زكات یك دهم و یا یك بیستم است) هر ساله نصف محصول خود را به فقرا و مستمندان می‌داد.

یك سال هنگام برداشت محصول، پس ازچند روز كه خرمنش را كوبیده بود و مشغول باد دادن خرمن شده بود كه كاه آن جدا شود.

نزدیك ظهر شد، باد متوقف شد و هوا گرم شد و نتوانست به كار خود ادامه دهد، مجبور شد به خانه برگردد.

درراه یكی از فقرای روستا به او می‌رسد و می‌گوید: امسال از محصولت چیزی به ما ندادی و ما را فراموش كردی!

كاظم به او می‌گوید: خیر! فراموش نكردم ولی هنوز نتوانستم محصولم را جمع كنم. او خوشحال می‌شود و به طرف ده می‌رود اما كاظم دلش آرام نمی‌گیرد و به مزرعه برگشته، مقداری گندم با زحمت زیاد جمع آوری می‌كند تا برای آن فقیر ببرد.

قدری علوفه برای گوسفندانش می‌چیند و گندم‌ها و علف‌ها را بر دوش می‌گذارد و روانه دهكده می‌شود.

به باغ امامزاده ي مشهور به هفتاد و دو تن كه محل دفن چند امامزاده است، می‌رسد، برای استراحت روی سكویی كنار درِ باغ امامزاده می‌نشیند و گندم و علوفه را گوشه‌ای می‌گذارد و به فكر فرو می‌رود.

چند لحظه بعد دو جوان بسیار زیبا و جذاب را می‌بیند كه به طرف او می‌آیند و وقتی به او می‌رسند می‌گویند: كاظم! بیا برویم در این امامزاده فاتحه‌ای بخوانیم!

كاظم می‌گوید: می‌خواهم به منزل بروم و این علوفه را به منزل برسانم.

آنها می‌گویند: خیلی خوب، حالا بیا تا با هم فاتحه‌ای بخوانیم.

آنها از جلو و كاظم دنبال آنها به سوی امامزاده روانه می‌شوند، ابتدا به امامزاده نزدیك‌تر می‌شوند و فاتحه‌ای می‌خوانند و آنگاه به امامزاده بعدی می‌روند و داخل می‌شوند، آن دو نفر مشغول خواندن ذكرهایی می‌شوند كه كاظم نمی‌فهمد، ناگهان كاظم متوجه می‌شود كه در اطراف سقف امامزاده كلمات روشنی نوشته شده است و یكی از آن دو به او می‌گوید: چرا چیزی نمی‌خوانی؟ او جواب می‌دهد: من سواد ندارم، آن جوان می‌گوید: باید بخوانی، آنگاه دست به سینه كاظم می‌گذارد و فشار می‌دهد و می‌گوید: حالا بخوان. كاظم می‌گوید: چه بخوانم؟ آن آقا آیه‌ای را می‌خواند و می‌گوید: اینطور بخوان!

كاظم آیه را می‌خواند تا تمام می‌شود...

برمی‌گردد كه به آن آقا حرفی بزند و یا چیزی بپرسد كه می‌بیند كسی همراهش نیست و خودش تنها در حرم ایستاده و ناگهان دچار حال خاصی می‌شود و بی‌هوش روی زمین می‌افتد.

هنگامی كه به هوش می‌آید، احساس خستگی شدید می‌كند و ضمناً به این فكر فرو می‌رود، كه اینجا كجاست و او در این جا چه می‌كند؟

آنگاه از امامزاده بیرون می‌آید و بار علوفه وگندم را برمی‌دارد و روانه دهكده می‌شود ولی در میان راه متوجه می‌شود كه چیزهایی را می‌خواند و سپس داستان آن دو جوان را به خاطر می‌آورد و خود را حافظ تمام قرآن می‌یابد.

او به تنها حافظ كل قرآن بود ؛ بلكه ميتوانست قرآن را از آخر به اول بخواند

او به حدي رسيده بود ؛ كه آيت الله العظمي بروجردي ؛ اختلاف قرائتها را از او مي پرسيدند و چيزي كه او تلاوت مي كرد حجت مي دانستند

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


مباهله سند حقانيت اهل بيت عليهم السلام

( به بهانه 24 ذي الحجه سالروز مباهله )

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ

                                           سوره آل‏ عمران: آيه 61

 

ترجمه:

هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو:" بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

 

 

شان نزول:

گفته‏ اند كه اين آيه و آيات قبل از آن در باره هيات نجرانى مركب از عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پيامبر  رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديده‏اى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه" إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ ..." نازل شد و هنگامى كه پيامبر ص آنها را به مباهله  دعوت كرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به‏ شخصيتهاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت:" شما فردا به محمد نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد، و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد، زيرا چيزى در بساط ندارد، فردا كه شد پيامبر  آمد در حالى كه دست على بن ابى طالب  را گرفته بود و حسن و حسين در پيش روى او راه مى‏رفتند و فاطمه پشت سرش بود، نصارى نيز بيرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پيشاپيششان بود هنگامى كه نگاه كرد، پيامبر با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال كرد به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه  است كه عزيزترين مردم نزد او، و نزديك‏ترين افراد به قلب او است ...

سيد به اسقف گفت:" براى مباهله قدم پيش گذار".

گفت: نه، من مردى را مى‏بينم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام مى‏كند و من مى‏ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا يك سال بر ما نمى‏گذرد در حالى كه در تمام دنيا يك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد.

اسقف به پيامبر اسلام ص عرض كرد:" اى ابو القاسم! ما با تو مباهله نمى‏كنيم بلكه مصالحه مى‏كنيم، با ما مصالحه كن، پيامبر ص با آنها مصالحه كرد كه دو هزار حله (يك قواره پارچه خوب لباس) كه حد اقل قيمت هر حله‏اى چهل درهم باشد، و عاريت دادن سى دست زره، و سى شاخه نيزه، و سى رأس اسب، در صورتى كه در سرزمين يمن، توطئه‏اى براى مسلمانان رخ دهد، و پيامبر  ضامن اين عاريتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‏اى در اين زمينه نوشته شد.

و در روايتى آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت:" من صورتهايى را مى‏بينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوه‏ها را از جا بركند چنين خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد، و يك نصرانى تا روز قيامت بر صفحه زمين نخواهد ماند

منبع:

 تفسير نمونه

جلد ‏2

 صفحه  580

 

" قاضى نور اللَّه شوشترى" در جلد سوم از كتاب نفيس" احقاق الحق" طبع جديد صفحه 46 چنين مى‏گويد:

" مفسران در اين مسئله اتفاق نظر دارند كه" ابناءنا" در آيه فوق اشاره به حسن و حسين  و" نساءنا" اشاره به فاطمه  و" انفسنا" اشاره به على  است.

سپس (در پاورقى كتاب مزبور) در حدود شصت نفر از" بزرگان اهل سنت" ذكر شده‏اند كه تصريح نموده‏اند آيه مباهله درباره اهل بيت  نازل شده است و نام آنها و مشخصات كتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحا آورده است

سكوت در برابر استدلال ؛در باب امامت

(به بهانه نزديكي به عيد سعيد غدير خم )

براي انجام وظيفه اش وارد پاکستان شد

خبر ورودش به سرعت در تمامي مجامع علمي پيچيد

.....

اصرار می کردند برای ضیافت شام ؛  همگی از علماي اهل سنت بودند

نمی پذیرفت

بازهم اصرار

بالاخره گفت باشد

..

نشسته بودند و در تلاش بر اينكه شیعه را ضایع کنند!!

در نهايت کسی گفت:

برای تبرک هرکدام حدیثی بخوانیم

نوبت به او رسید

گفت: تنها به این شرط می خوانم که پس از آن همگی بر صحت حدیث از منابعتان اعتراف کنید

گفتند: باشد

گفت: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): "من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیه" هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است

از تک تک پرسید قبول است؟

گفتند: آری اين صحيح ترين فرمایش نقل شده از رسول خداست

گفت: آیا صدیقه کبری امام زمانش را می شناخت و از دنیا رفت؟ امام زمانش که بود؟!

اگر می گفتند نمی شناخت -العیاذ بالله-  سیدة نساء العالمین به مرگ جاهلیت مرده است!!

و اگر می شناخت که همگی می دانستند بر طبق منابع معتبر خودشان درحالی از دنیا رفت که به شدت از ابوبکر غضبناک بود!

و باز برطبق منابع خودشان تنها كسی را كه حضرت زهرا (س) به عنوان امام زمان خود انتخاب و اختیار كرده و در مقام حمایت و دفاع ار او جانبازی كرده بود علي بن ابي طالب (ع) بود و بس.

سکوت کردند..

مدتی بعد یکی یکی مجلس را ترک کردند.

 خاطره اي از علامه امینی عالم بزرگ تشیع، صاحب کتاب الغدیر و ... 

نثار روحش صلوات

منبع :

وبلاگ وهابيت پژوهي

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

احتياج مومن 3 ( نصيحت پذيري)

(به بهانه شهادت امام جواد عليه السلام)

وَ قَالَ ااجواد عليه السلام:  الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ ...

3. قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه‏

امام جواد عليه السلام فرمود : مؤمن نيازمند به سه خصلت است: ...

3. پذيرفتن نصيحت هر كس او را نصيحت نمايد

منبع : بحار الأنوار

جلد ‏75

صفحه 358


نكته:

چه ايراد دارد شخصي به با نكته اي بگويد كه ما آنرا بلد نيستيم ؛ حال از ما كوچكتر و كم سوادتر باشد

يك حيوان ، به يك پيامبر بزرگ الهي مي گويد : من چيزي مي فهمم كه تو نمي فهمي

آن حيوان هدهد است و آن پيامبر حضرت سليمان و حمله ي او اين است : أَحَطْتُ بِما لَمْ تُحِطْ بِهِ وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقينٍ  ( سوره نمل آيه 22 )

داستان :

چند دانش آموز دختر دبستاني به حضرت امام خميني ؛ نامه مي نويسند ، در بخشي از اين نامه مي آورند :

امام عزیز، ما بچه‌های کلاس پنجم جهاد مدرسه فاطمیه هستیم. چون در کتاب دینی ما نامه امام محمدتقی - علیه السلام - را به فرمانده سیستان و نصیحتهایی را که امام، به ایشان کرده‌اند نوشته، ما هم تصمیم گرفتیم که برای شما نامه‌ای نوشته و شما را نصیحت کنیم. ولی اماما، ما شما را نمی‌توانیم نصیحت کنیم. زیرا شما بزرگوارید و از همه گناهان به دورید. شما آن امام بت شکنی هستید که مدت چهل سال است نمازهای شبتان ترک نشده  ...

و پاسخ امام تكان دهنده است

    بسمه تعالی

    فرزندان عزیزم! نامه محبت آمیز شما را قرائت کردم. کاش شما عزیزان مرا نصیحت می‌کردید که محتاج آنم...    ۲۹ شهر صفر ۱۴۰۳

 روح الله الموسوی الخمینی

منبع:

صحيفه نور

 جلد ۱۷

 صفحه ۱۳۷

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

عبادت يا عبوديت ؟ مسأله اين است

عبادت مهم تر است يا عبوديت ؟

بسياري عبادت را مشروط ميكنند وميگويند : تا دليلش را ندانيم انجام نميدهيم !!!

مثلا : تا ندانيم چرا تراشيدن ريش حرام است ...

 و يا تا ندانيم چرا شستن دستها در وضو از بالا به پايين است ...

و يا ما كه بعد از جنابت حمام مي رويم ؛چرا بايد به اين ترتيب غسل كنيم

 و ...

اما اگر كسي عبوديت داشت "چرا"  نمي گويد

 

روايتي فوق العاده مهم و كارگشا :

قال الإمام الصادق – علیه السلام – :أمر الله إبلیس بالسجود لآدم، فقال: یا رب وعزتک إن أعفیتنی من السجود لآدم لأعبدنک عبادة ما عبدک أحد قط مثلها، قال الله جل جلاله: إنی احب أن اطاع من حیث ارید.

امام صادق – علیه السلام – فرمودند: خداوند به ابلیس دستور داد بر آدم سجده کند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت که اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری تو را چنان پرستشی کنم که هرگز کسی مانند آن تو را نپرستیده باشد. خداوند جل جلاله فرمودند: من دوست دارم آن گونه که اراده می کنم اطاعت شوم.

منبع:

بحار الأنوار،

 جلد ۶۳،

 صفحه  ۲۵۰

 داستان :

مفضل بن عمر مي گويد :من و عبدالله بن ابى يعفور خدمت امام رسيديم . امام براى پذيرايى از ما ميوه آورد، اما عبدالله به ايشان عرضه داشت كه براى ناراحتى معده اش نمى تواند چيزى بخورد.

سپس عبدالله به امام گفت ((اى امام بزرگوار، شما مى دانيد كه من همواره از شما اطاعت كرده ام و هر چه گفته ايد نه نگفته ام ، اگر اين انار را نصف كنيد و بگوييد اين نيمه حرام است و نيمه ديگر حلال است من بدون چون و چرا قبول مى كنم ، چون حرف شما حجت است )).

امام به او فرمود ((خدا رحمتش را شامل حالت گرداند)). سپس عبدالله بيمارى اش و درمان آن را كه پزشك گفته بايد شراب بخورد را به امام گفت و پرسيد :حال چه مى فرماييد

امام صادق (عليه السلام ) به او فرمود:شراب حرام است ، هرگز شراب ننوش ، اين شيطان است كه تو را وسوسه مى كند و مى خواهد به بهانه شفاى دردت ، شراب به تو بنوشاند، اگر از شيطان نافرمانى كنى ؛ او نيز ماءيوس مى شود و دست از تو برمى دارد

از اين سخن امام ، عبدالله خوشحال شد و دلش آرام گرفت . از امام خداحافظى كرديم و بازگشتيم . روز به روز حال عبدالله بدتر شد، اقوامش ‍ شراب آوردند تا او بنوشد، اما او نخورد.

مفضل ، من شنيده ام اگر براى معالجه باشد اشكالى ندارد.

اگر اشكال نمى داشت امام صادق او را منع نمى كرد... به هر حال ، روزهاى آخر عمرش را در بستر گذراند، پسر عمويش به او گفته بود ((بيچاره ، بخور اگر شراب ننوشى مى ميرى )). عبدالله نيز در جوابش گفته بود ((به خدا قسم يك قطره هم نخواهم نوشيد)). چند روزى در بستر ماند و درد را تحمل كرد. خداى متعال هم او را براى هميشه شفا داد.

منبع :

رجال كشى ،

 صفحه 247 249.

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

زيارت امام رضا عليه السلام ، بهترين عمل روز دحوالارض

(به بهانه نزديكي به 25 ذي القعده روز دحوالارض )

بسياري از مردم از زيارت امام رضا عليه السلام در روز 25 ذي القعده (دحوالارض ) غافل اند در حالي كه شايد زيارت امام رضا در اين روز جزء بهترين روزهاي زيارتي آن حضرت باشد زيرا صاحب مفاتيح الجنان در اعمال روز دحوالارض در آخرين خط اين اعمال مي نويسد:

« و بدان كه مير داماد رحمه الله در رساله اربعه ايام خود در بيان اعمال روز دحو الارض فرموده كه زيارت حضرت امام رضا عليه السلام در اين روز افضل اعمال مستحبه و آكد آداب مسنونه است »

منبع :

مفاتيح الجنان

اعمال ماه ذي القعده

 

عنايت ويژه ي امام رضا به زائران

(به بهانه 23 ذي القعده ، روز زيارتي امام رضا عليه السلام)

حجه الاسلام قرائتي مي فرمودند:

یک خانمی بود فکرش کج بود. عقیده‌ای به زیارت و توسل و عبادت و اینها نداشت. اهل حجاب و... اصلاً طور دیگری بود. ولی شوهرش مذهبی بود و خودش نبود. به شوهرش گفت: من می‌خواهم مشهد بروم ولی من را دور و اطراف حرم نبر. من را هتل‌هایی ببر که دور از حرم است، تو هر چه می‌خواهی برو دو لیتر گریه کن. من حال حرم ندارم! من مشهد را می‌خواهم، ولی نه برای حرمش!

شوهر هم گفت: بسیار خوب، زنش را برد و آن هتل را گرفت و خودش هم حرم می‌رفت و زن هم حرم نمی‌رفت. روز آخر که در ماشین نشستند بیایند، این خانم گنبد را دید. گفت: یا امام رضا، ما حرم نیامدیم اما به ما خوش گذشت. سفر خوشی بود ولو ما زیارت نیامدیم، این را گفت و حرکت کردند. در ماشین این خانم خوابش برد.

خواب دید که امام رضا فرمود: همین که در شهر من به شما خوش گذشت من راضی هستم. ما دوست داریم که کسانی که می‌آیند به آنها بد نگذرد.

 

بايد خيلي توجه كنيم ؛كه امام رضا با اينگونه افراد اينچنين برخورد مي كند . حال با زائران واقعي خود چه رفتاري را خواهد كرد ؟

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

شیعیان ما ،به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند

مرحوم فشندی تهرانی مي گويد:

«در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.

با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است.به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم . [سید ظرف آب را گرفت و نوشید ]و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود!

آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد».

این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه)را زیارت کرده ام و حضرتش ،امر به دعا کرده است»

منبع:

شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

نوشته :احمد قاضی زاهدی

جلد 1

صفحه 155

 واقعا شنیدن این مطلب از مولایمان بسیار دردناک است که ایشان فرمودند که ما ایشان را حتی به اندازه ی آب خوردن هم نمی خواهیم..

درست است ؛ مي دانيم كه ما منتظر واقعي نبوديم ؛ اما  این را می دانم که هر صبح جمعه در دعاي ندبه با چشمان گريان ميگوييم:

مَتی نَنتَقِعُ مِن عَذبِ مآئِکَ فَقَد طالَ الصَّدی

آری مولای مهربانم ، کی از چشمه ی آب زلال تو بهره مند می شویم که تشنگی به درازا کشید...


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

ماه ذي القعده ؛ ماه امام رضا

 (به بهانه ماه ذي القعده )

ماه ذي القعده به ماه امام رضا عليه السلام معروف است زيرا:

اول ماه ........................ ميلاد خواهر امام رضا عليه السلام

11 ماه ........................ ميلاد امام رضا عليه السلام

23 ماه ........................ زيارتي مخصوص و بنا به روايتي شهادت امام رضا عليه السلام

25 ماه ........................ روز دحوالارض به روايت امام رضاعليه السلام و روز زيارتي ايشان

آخر ماه ........................ شهادت فرزند امام رضا ؛( امام جواد ) عليهما السلام

ايرانيها بويژه ما مشهدي ها بايد قدر اين ماه را بدانيم

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

دلالي كار خير و وعده امام صادق عليه السلام

(به بهانه شهادت امام صادق عليه السلام)

بعضي از ما در توانمان نيست كار خيري را انجام دهيم ، اما مي توانيم دلالي كار خير كنيم . مثلا پول براي انفاق نداريم ، اما مي توانيم از پولدارها بگيريم و به مستضعفين دهيم

و يا شخصي دنبال منزل مي گردد و ما نداريم ، اما مي توانيم از آشنايانمان منزل بگيريم

به هر حال بسياري از ما وجه ي اجتماعي داريم

داستان :

درزمان امام صادق‏ يك شيعه بود در دربار كار ميكرد در دربار بنى عباس، يكي از دوستانش گفت تو كه شيعه هستى يك بار هم برويم خانه امام صادق‏.

گفت رويم نميشود، آخر من كارمند طاغوتم حالا بيايم خدمت امام صادق‏، اصلا امام صادق راهم نميدهد.

 گفت من وقت مى‏گيرم .خلاصه وقت گرفت و اين دلالى كرد و اين آقا را كه در دربار بود برد خانه امام صادق و امام صادق يك نگاهى به اين كرد و اين نگاه نگاه ولايتى بود. در عمق دل ايشان اثر كرد

گفت آقا راستش را بخواهى من عمرى است در دربار بودم پولهاى حسابى جمع كرده‏ام ولى شيعه شما هستم ميشود توبه كنم فرمود توبه‏ات سخت است گفت چيه؟

امام فرمود: تمام اموالت كه از راه گناه است همه را بايد پس بدهى به صاحبش. هر كدام را هم كه نميشناسى من امام صادق به تو اجازه ميدهم بدهى به فقرا.

 گفت آقا حتى لباسهايم، فرمود توبه تو سخته، گفت اگر يك همچين توبه‏اى بكنم چى؟ گفت من امام صادق ضامنم براى تو بهشت را.

 اين امام صادق و اين جلسه مبارك باعث شد اين آقا رفت و ازشغلش استعفا داد و اجناس را دادو اموال را دادو حتى لباسهايش را داد و يك لنگ بست و اصلا رفت در خانه نشست. اين رفيقش كه دلالي اين كار خير را انجام داده بود،‏ ديد عجب كودتايى شد درون اين، رفت به رفيقهايش گفت اين آمده اين طرف، آن طرفى بوده اين طرفى شده، حالا ما برويم خانه‏اش.

يك روز اين دلال  آمد ديد دوستش دارد مى‏ميرد. گفت حالت چه طور است گفت دقيقه‏هاى آخر عمرم است.

 اى دلالى كه من را بردى خانه امام صادق خدا خيرت دهد. خداجزاى خيرت دهد من را نجات دادى.

 اين را دعا كرد و لحظه آخر گفت آقا آقا اين امام صادق است به وعده خودش وفا كرد، گفت اگر تو توبه كنى من امام صادق ضامن ميشوم براى تو بهشت را. امام صادق بهشت را ضمانت كرد، گفت و نفس آخر را كشيد.

 دلال‏ گفت دويديم شيعيان را دعوت كرديم، گفتيم بابا اين ،اين طرفى است حالا اگر در دربار مرده بود چه قدر دنگ و فنگ داشت يك تشييع جنازه‏اى و مراسمى و باشكوه مراسم كفن و دفن و مراسم را انجام داديم و بعد از مدتى من رفتم خدمت امام صادق، تا در را زدم قبل از اين كه امام صادق بگويد كيه، گفت آقايى كه مثلا از كوفه آمدى، ما فلان ساعت فلان دقيقه به وعده خودمان وفا كرديم.

منبع:

حجه الاسلام قرائتي

برنامه درسهايى از قرآن ،  تفسير سوره فلق (8)

 [27/ 07/ 84]

به نقل از كتاب محجه البيضاء

جلد 3

صفحه 254

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

نظر وهابيت درباره انقلاب اسلامي - 2

( به بهانه 8 شوال سالروز تخريب بقيع به دست وهابيت خبيث)

دكتر ناصر الدين قفاري ـ از اساتيد دانشگاه‌هاي رياض ـ در كتاب أصول مذهب الشيعة الإماميّه ـ كه رساله دكتراي نمونه تاريخ عربستان سعودي شمرده شده و الأن هم در مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه بين المللي مدينه در 3 سال، تدريس مي‌شود در جلد 3، صفحه 1392 به صراحت مي نويسد:

 

أدخل الخميني إسمه في أذان الصلوات و قدّم إسمه حتّي علي إسم النبيّ الكريم، فأذان الصلوات في ايران بعد إستلام الخميني للحكم و في كلّ جوامعها كما يلي: اللّه أكبر، اللّه اكبر، خميني رهبر، أي الخميني هو القائد، ثمّ أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه.

 

خميني، نام خود را در اذان نمازها داخل كرده و حتّي نام خود را بر نام پيامبر نيز مقدّم نموده است. در ايران، اذان در نمازها بعد از اعلام  خميني به عنوان حاكم ايران و حاكم همه جوامع [مسلمانان] چنين است: اللّه‏ اكبر، اللّه‏ اكبر، خميني رهبر، سپس اشهد ان محمدا رسول الله

جهت اطلاع از برخي از فتاواي مضحك وهابيت اينجا را كليك نماييد

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد


نظر وهابيت درباره انقلاب اسلامي - 1

( به بهانه 8 شوال سالروز تخريب بقيع به دست وهابيت خبيث)

دكتر عبدالله محمد غريب كه از وهابي‌هاي مصر است،‌ در كتاب خود به نام جاء دور المجوس، مي آورد:

إن ثورة الخمينية، ثورة مجوسية ‌و ليست اسلامية، شطروية‌ و ليست بمحمدية، أعجمية و ليست بعربية، ... ، نحن والله نعلم أن حكام طهران أشد خطرا على الإسلام من اليهود، ولا ننتظر خيرا منهم، وندرك جيدا أنهم سيتعاونون مع اليهود في حرب المسلمين

نهضت خميني در ايران، يك انقلاب مجوسي است نه اسلامي، به طرف شاهنهشاهي و كسروي دعوت مي‌كنند نه به طرف رسول الله ، اينها دنبال نژادپرستي هستند نه دنبال اسلام، ... ، خطر حكام تهران از خطر حكام يهود بر اسلام بيشتر است و از آنان اميد هيچ خيري نميرود؛ چرا كه آنان به زودي با يهود همدست شده و به جنگ مسلمانان خواهند آمد

 منبع:

كتاب"وجاء دور المجوس"

بخش اول صفحه 357

وبخش دوم صفحه 374

جهت اطلاع از برخي از فتاواي مضحك وهابيت اينجا را كليك نماييد

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

حديثي بسيار بسيار جالب و منحصر به فرد

(به بهانه ميلاد امام حسن عليه السلام)

حدیثی است که در بین احادیث ،سنداً و متناً، منحصر به فرد است ؛ پيشنهاد مي شود متن عربي را هم حتما بخوانيد

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ ؛ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ؛ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ ، عَنِ الْحَسَنِ ، عَنِ الْحَسَنِ :‏ أَنَ‏ أَحْسَنَ‏ الْحَسَنِ‏ ، الْخُلُقُ الْحَسَنُ.


حديث كرد براي ما ابوالحسن ، كه او روايت كرد از ابوالحسن ، كه او نيز روايت كرده از ابوالحسن ، كه او شنيد از حسن كه او گفت پدرم حسن از پدرش امام حسن عليه السلام روايت كرد كه : همانا حسن ترين  حسن ها ؛ خُلق حسن است (نيكوترين نيكوها ؛ خلق نيكوست)

منبع:

بحار الأنوار

جلد ‏68

صفحه 386

 باب 92 حسن الخلق و تفسير قوله تعالى إنك لعلى خلق عظيم

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

فقط آنچه در قرآن است قبول داريم !!!

گاه ميشود كه انسان يك مساله ي شرعي را به مردم مي گويد و آنان سريع مي گويند : "كجاي قرآن نوشته" و اگر بگويي اين در رساله ي مراجع آمده است مي گويند : ما فقط قرآن را قبول داريم

حال سوال اينجاست كه آيا اين جمله برايتان آشنا نيست ؟

بيش از 1400 سال پيش ؛ در يكروز دوشنبه اي؛ پيامبر اسلام اكرم در بستر قرار گرفته بودند ؛ در آخرين لحظات فرمودند : براي من قلم . كاغذي بياوريد تا شما را راهنمايي كنم تا گمراه نشويد ؛ در آن لحظه خليفه دوم گفت :  إِنَّ الرَّجُلَ لَيَهْجُرُ حَسْبُكُمْ كِتَابَ اللَّه‏ (نهج الحق و كشف الصدق صفحه333) اين مرد هزيان مي گويد!!! قرآن براي ما كافيست

حال سوال اينجاست كه فرق بين گفته ي خليفه دوم و اين افراد در چيست ؟ هر دو كه يك حرف را مي زنند !!!

پس چرا مي گويند اينها در دين بدعت گذاشتند و تمام بدبختي ما از آن است كه نگذاشتند پيامبر وصيت كند؟!!!

اما اتفاقا اطاعت از مراجع تقليد در قرآن آمده است

خداوند در سوره مباركه نساء مي فرمايد :

 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم (نساء 59)

اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا و رسول و اولي الامري كه از آنان هستند اطاعت كنيد

پس اطاعت از اولي الامر كه ائمه ي اطهار هستند؛ مانند اطاعت از رسول و خدا واجب است

امام حسن عسكري عليه السلام كه يكي از اولي الامر هستند ،مي فرمايند:

فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه‏ ( وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 131 )

هر كس از فقيهان كه نفس خود را پاس دارد، و دين خود را حفظ كند، و به مخالفت با هواهاى خويش برخيزد، و فرمان خداى را اطاعت كند، پس عوام بايد از آنان تقليد كنند

وجود نازنين حجه بن الحسن مي فرمايند:

أمّا الحوادث الواقعة، فارجعوا فيها الى رواة حديثنا، فإنّهم حجّتي عليكم، و أنا حجّة اللَّه عليهم.

در پيشامدهايى كه رخ مى‏دهد، به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، كه آنان حجت من بر شمايند، و من حجت خدا برآنانم (وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 140)

پس كاملا مشخص شد

"اطاعت از مراجع كامللا مطابق اطاعت از دستورات قرآن و معصومان است"

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد


جايگاه علامه اميني

  (به بهانه 12 تير ماه سالگرد ارتحال احياگر تشيع و صاحب كتاب شريف الغدير ؛ علامه اميني)

فرزند برومند علاّمه نقل مي كند كه، وقتي خواستم بعد از رحلت مرحوم علاّمه در سال 1390 از نجف به ايران بيايم. رفتم خدمت آيت الله سيّد محمّد تقي بحرالعلوم كه از نوه‌هاي مرحوم علاّمه بحر العلوم است، وقتي چشمش به من افتاد شروع كرد به گريه كردن گفتم: به خاطر چه گريه مي‌كنيد؟! فرمودند:

 بعد از اينكه مرحوم پدرت رحلت كرد با خود فكر مي كردم كه امام علي چگونه از زحمات علاّمه تشكر مي‌كند!

تا اينكه يك شب در خواب ديدم كه قيامت بر پا شده‌است، و مردم در صحراي محشر هستند و همه توجه به يك طرفي كرده‌اند فهميدم كه آن حوض كوثر است رفتم طرف حوض كوثر ديدم كه حضرت امير المؤمنين در كنار حوض ايستاده اند، و محبّين خودش را با كاسه‌هاي بلوري كه پر از آب زلال است سيراب مي‌كنند.

 يك وقت صدايي از بين مردم بلند شد، گفتند: كه علاّمه اميني به حوض كوثر و به محضر علي (عليه‌السلام) مشرف مي شوند، من منتظر بودم كه امام چگونه با علاّمه برخورد مي‌كنند.

 ديدم امام كاسه را زمين گذاشت و دو دست مباركش را از حوض پر كرد، و آب را به صورت علاّمه پاشيد و علاّمه را با دستان مبارك سيراب كرد و سپس حضرت فرمود:

بَيّض‌َ الله وَجهك بَيّضتَ و جوهنا

خدا صورت تو را سفيد كند كه ‌تو صورت ما را سفيدكردي.

ودر جايي ديگر فرمودند :  «الغَديرُ غَديرُه». الغدير او چشمه اي سيراب كننده بود


جهت نياز به مطالعه 15خاطره از علامه اميني   اينجا را كليك فرماييد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد


بنده است يا آزاد

(به بهانه شهادت امام كاظم عليه السلام)

داستان :

صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى‏گذشت، مى‏توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و ميگسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى‏شد. كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه‏ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد. در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره‏اش نمايان بود و پيشانى‏اش از سجده‏هاى طولانى حكايت مى‏كرد از آنجا مى‏گذشت، از آن كنيزك پرسيد:

 «صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟».

- آزاد.

- معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى‏بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى‏داشت و اين بساط را پهن نمى‏كرد.

ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند. هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر ديگر آمدى؟».

كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت: «مردى با چنين وضع و هيئت مى‏گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.»

شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى‏بود از صاحب اختيار خود پروا مى‏كرد) مثل تير بر قلبش نشست. بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت. دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند. به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد. او كه تا آن روز به «بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد

منبع :

مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى (داستان راستان)

جلد ‏18  

صفحه 286 

  بنده است يا آزاد؟

جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد



توهين به امام هادي ؟ چرا !!!

(به بهانه هَجمه چند ساله به امام هادي عليه السلام )

چند سالي است كه صفحه اي در فيس بوك با عنوان "ياد آوري امام نقي به شيعيان"زاييده شده ؛ كه سراسر توهين به امام مظلوم و بزرگ ما شيعيان است .

علاوه بر ناسزا گويي , روايات بسياري به دروغ به آن امام عزيز نسبت داده شده است

اخيرا نيز ملعوني به نام "شاهين نجفي " (كه با تايپ نام نجسش بايد كيبوردم را آب بكشم) در آهنگي ،الفاظي ركيك را خطاب به امام دهم ما شيعيان به كار برده است.

حال سوال اينجاست كه چرا از همه جا امام هادي ؟

اما پاسخ :

1.در بين فرقه هاي ملحق به شيعه آخرين فرقه ، فرقه ي واقفيه است كه در امامت امام كاظم توقف كرده اند . پس بنا بر اين هر كه امام رضا عليه السلام را قبول دارد ، 12 اماميست.

لذا اگر بنا بر توهين باشد، 5 امام باقي مي مانند از امام رضا تا حضرت مهدي (روحي و ارواح العالمين فداهم)

اما توهين به امام رضا و حضرت مهدي براي توهين كنندگان گران تمام مي شود ، زيرا نه تنها برادران اهل سنت ، بلكه برخي از مسيحيان و يهوديان نيز به اين دو امام علاقه دارند؛ و اما توهين به فرزند و پدرِ مستقيمِ اين دو امام نيز تبعات دارد، زيرا كسي كه شخصي را دوست بدارد فرزند و پدر او را نيز دوست دارد. پس امام جواد فرزند امام رضا و امام عسكري پدر حضرت مهدي هم از دور خارج مي شوند و مي ماند امام مظلوم و مقتدرمان ؛ نورعالم امكان ؛حضرت هادي (عليه السلام).    

2. مقبره امام هادي در منطقه اي در عراق است كه بيشترين سني را دارد .لذا وقتي مي خواهند بمبي در جايي بگذارند كه گنبد و گلدسته ها راتخريب كند ؛ سامرا را انتخاب مي كنند تا بين شيعه و سني اختلاف شروع شود.

3.  مهر ماه 1384 عبد الكريم سروش ،نامه اي به حجت الاسلام والمسلمين بهمن پور( از اساتید حوزه علمیه قم)  نوشت كه در آن با تشکیک در ولایت معصومین(عليهم السلام)، گفت: "زیارت جامعه کبیره مرام نامه شیعیان افراطی و غالی است."

بسيار روشن است ؛زيارتي كه مخصوص افراطيون باشد ، نويسنده ي آن نيز از افراطيون چند آتيشه است.

و از آنجا كه زيارت عاليه المضامين جامعه كبيره ، از امام هادي عليه السلام است ، توهين به امام هادي به عنوان يك رهبرِ افراطيِ شيعه ي افراطي، بسيار مناسب به نظر مي رسد .

 

لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً


 جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

چشمه اي مهمتر از زمزم

 

سوال :اهميت آب زمزم در چيست؟

1.معجزه بوده است

2.توسط يك پيامبر صورت گرفته است

3. آن پيامبر فرزند پيامبر بوده است

حال سوال اينجاست كه اگر چشمه اي پيدا شود كه آن هم توسط معجزه باشد و علاوه بر آن توسط امام، فرزند امام، فرزند امام ،فرزند امام ... جوشيده باشد ، آنهم نه بي اختيار مانند حضرت اسماعيل ، كاملا از روي اراده ؛ آيا مهمتر از زمزم نيست ؟  (توجه داشته باشيم كه مطابق آيه  124 سوره بقره مقام امامت از رسالت بالاتر است)

آيا چنين چشمه اي وجود دارد؟

پاسخ :

بلي ؛  در حدود 50 كيلومتري مشهد  در جاده ي مشهد نيشابور ؛ روستايي است به نام ده سرخ و امام  زاده  اي دارد و چشمه و مصلايي (جايي كه امام رضا وضو گرفته اند و نماز خوانده اند )به متن روايت كه در بسياري از كتب شيعه از جمله مفايح الجنان به آن اشاره شده توجه فرماييد :   

و ابو الصلت روايت كرده كه: چون امام رضا عليه السلام به ده سرخ رسيد در وقتى كه به نزد مأمون مى‏رفت گفتند : يا ابن رسول الله ظهر شده است نماز نمى‏كنيد.

 پس فرود آمد و آب طلبيد .

گفتند:آب همراه نداريم

پس به دست مبارك خود زمين را كاويد آنقدر آب جوشيد كه آن حضرت و هر كه با آن حضرت بود وضو ساختند و اثرش تا امروز باقى است‏

جهت نياز به مطالعه بيشتر به سايت زمزم رضوي رجوع فرماييد

 

منابع :

1.مفاتيح الجنان  بخش زيارات معصومين ؛ سوم ، وداع امام رضا عليه السلام با قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله

2. وسائل الشيعة ج‏3   صفحه515    باب 69 استحباب نحت القدور و غيرها من الأواني من أحجار جبل سناباد في خراسان و الطبخ فيها

3. منتهى الآمال، شيخ عباس قمى ،ج‏3،ص:1673

4. بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏49 صفحه 125 باب 12 خروجه ع من نيسابور إلى طوس و منها إلى مرو

5. الثاقب في المناقب صفحه 145  - فصل4: في بيان آيات إسماعيل مما ذكره الله تعالى في القرآن و فيه

6. مناقب آل أبي طالب عليهم السلام(لابن شهرآشوب) ج‏4 صفحه 343 فصل في خرق العادات

7.مجموعة نفيسة في تاريخ الأئمة عليهم السلام 200 فصل: في أصل تسميته و مناقبه و علاقته بالمأمون

8. هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام ج-1 صفحه392      9 - بركة دعاء الرضا ع

9. مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر ج‏7  صفحه 133 الخامس و مائة: الماء الذي نبع و الأثر الباقي

10. بحار الأنوار (ط - بيروت) ج‏63 صفحه 404 باب 15 أنواع الأواني و غسل الإناء

11. رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار ج‏2  صفحه 363 قدور خراسان و البركة فيها

12. إثبات الهداة، الحر العاملي    ج‏4  صفحه  319

13. رياض الأبرار، الجزائري    ج‏2    صفحه363

14. مستدرك عوالم العلوم(من فاطمة الزهراء ع إلى الإمام الجواد ع)، البحراني    ج‏22  صفحه 241    

15. ...

 

جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


چرا امام علي نام فرزندانشان را ابوبكر و عمر و عثمان گذاشتند؟

اهل سنت برای اینکه رابطه خوبی بین اهل بیت پیامبر به ویژه حضرت علی (عليه السلام) با خلفا راشدین درست کنند دلایل مختلفی می آورند از جمله نام گذاری فرزندان حضرت علی به نام خلفا راشدین می باشد که این را بهانه ای کردند برای اینکه حضرت علی با خلفا، رابطه خوبی داشته است. حال به بررسی این موضوع می پردازیم که ببینیم که اینگونه بوده است؟

 

نام گذاري به نام عمر

يکي از فرزندان امام علي عليه السلام که اسمش عمر بوده است ، بسياري از تاريخ نويسان نوشته اند که خود عمر اين نام را بر روي فرزند امام علي عليه السلام گذاشته است :

وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن عليّ بإسمه . أنساب الاشراف، البلاذري ، ج 2، ص 413، تحقيق سهيل زكّار، سير أعلام النبلاء ، الذهبي ، ج 4، ص 134، تهذيب التهذيب، ابن حجر عسقلاني ، ج 7، ص 427 و تهذيب الكمال،المزي ، ج 21، ص 467.

در واقع عمر با قدرت حکومتی که داشته است به اجبار این کار را انجام داده و خود او به نحوی خواسته است که رابطه حضرت علی با خود را حفظ کند.

ثانياً : عمر بن الخطاب ، اسم افراد ديگري را نيز در تاريخ تغيير داده است ؛ از جمله :

إبراهيم بن الحارث بـن عبد الرحمن. أسد الغابة، ج 3، ص 284، الإصابة، ج 5، ص 23..

طحيل بن رباح بـن خالد بن رباح. هامش المصنف، ج 1، ص 61

الأجدع أبى مسروق بـن  عبد الرحمن . الطبقات الكبرى، ج 6، ص 76.

ابن حجر در كتاب الاصابة نام  21 نفر از صحابه را نام مى برد كه اسمشان عمر بوده. الاصابة، ج 4، ص 483.

آيا همگي آن ها به خاطر علاقه به خليفه دوم ، اسمشان را عمر گذاشته اند ؟ شايد بسياري از اين افراد از خود عمر بن الخطاب ، بزرگتر هم بوده اند .

 

نام گذاري به نام ابوبکر

أوّلا: ابوبكر كنيه فرزند علي (عليه السلام) است و انتخاب كنيه بر روى افراد در انحصار پدر فرزند نمى باشد و چه بسا افراد ديگر و يا به مناسبتها و وقايع گوناگون كنيه مناسب روى افراد گذاشته مى شود

 ثانياً: بنا بر قولى كه نام وى عبد اللّه باشد، در كربلا 25 سال داشت كه ابو الفرج اصفهانى مى نويسد: قتل عبد اللّه بن علي بن أبي طالب وهو ابن خمس وعشرين سنة .

بنا براين سال ولادت اين فرزند در اوائل خلافت حضرت على (عليه السلام)بوده كه حضرت در آن دوره بدترين و تندترين انتقاد را از خلفاى گذشته دارد  که خطبه 3 نهج البلاغه(شقشقیه) بارزترین آن است و اقایانی که مدعی هستند که حضرت علی با خلفا رابطه خوبی داشته است بد نیست که این خطبه را بخوانند که ببینند حضرت علی با چه شدت تندی روش خلفا گذشته را به باد انتقاد می گیرد .

 

نام گذاري به نام عثمان

امام علي عليه السلام صراحت دارد که :

به خاطر علاقه ام به عثمان بن مظعون اين نام را انتخاب كردم .

إنّما سمّيته بإسم أخي عثمان بن مظعون .  مقاتل الطالبيين، ص 55، تقريب المعارف ص 294 .

 

منبع :

سايت مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر عجل الله فرجه

 

شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها

(به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها)

سوال 1:

بين تمام احتمالات براي شهادت حضرت زهرا ؛ 2 روز معروفتر است و آن 75 روز و 95 روز است .

چرا در متون روايي نمي توانيم از اين دو روز يكي را انتخاب كنيم؟

پاسخ:

75 به عربي خامس و سبعون نوشته مي شود و 95 خامس و تسعون .

با توجه به آنكه در زمانهاي قديم معمولا براي نوشته ها نقطه نمي گذاشتند ؛ حال اگر نقطه هاي سبعون و تسعون را برداريم عين هم نوشته مي شوند

بنابر اين يكي از دلايلي كه نمي توان بين 75 و 95 در كتب قديم  تفاوتي قايل شد همين است .

جدا از اين ، شهادت براي ما مشخص نيست تا مانند شب قدر (كه بايد چند شب را قدر بدانيم ، به اميد آنكه يكي شب قدر است) چند شب به ياد آن شهيده مظلومه باشيم

 

 

سوال 2:

چرا معمولا براي حضرت زهرا 2 روز بعد از شهادت هم مراسم مي گيرند ؟ آيا به خاطر اين است كه مي خواهند تا سوم شهادت مراسم داشته باشند؟

پاسخ :

شايد يكي از دلايل همين باشد ، اما دليل اصلي اين است كه در روايات ، براي شهادت حضرت زهرا روزي مشخص نشده و تمام روايات ، شهادت را از روز رحلت پيامبر با الفاظي مانند 75 روز و يا 95 روز و... مشخص كرده اند؛

از آنجا كه براي ما مشخص نيست كه درآن سال ماه ها 29 روزه بوده ويا 30 روز ، هر دو را حساب مي كنيم.

 پس با اين تعبير سه روز احتمال شهادت است ؛ 3 ، 4 و 5 جمادي الثاني.


از غصب حق حضرت زهرا ، تا غصب حق فرزند زهرا

(به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها به روايت 75روز)

گاهى وقتها برخى شعار مى‏دهند؟ ولى در عمل جور ديگر عمل مي كنند

به عنوان مثال:

چقدر تا حالا ما گريه كرده‏ايم كه: حق حضرت زهرا را ندادند؟ فدك را به زهرا ندادند.

اين آقايى كه چند ليتر تا حالا گريه كرده كه چرا حق حضرت زهرا را ندادند، خودش هم خمس‏ نمى‏دهد! چه فرقى مى‏كند كه حق زهرا را ندهيم يا حق فرزند زهرا را ندهيم؟

خمس مال امام زمان است. كه توسط مرجع تقليد خرج محرومين مى‏شود، يا خرج نظام بشود. يا خرج هر چه مصلحت است بشود. آن آقايى كه گريه مى‏كند براى حضرت زهرا و حق زهرا را نمى‏دهد معلوم نيست كه اگر در زمان حضرت زهرا زندگى مى‏كرد وضعش چگونه بود! چون افرادى حق زهرا را ندارند اين آقا هم حق فرزند زهرا را نداد. اگر كسى به يك امامزاده تير اندازى كرد معلوم نيست كه به امام تير اندازى نكند.

 

داستان

كسى پهلوى يك نفر آمد، گفت: آقا مى‏شود پرده‏ى كعبه‏ را بريد؟

 گفت: نه! وقف است. حرام است. خوب كه گفت: حرام است.

گفت: آقا ببخشيد حالا يا حلال است يا حرام؟ ما يك تيغ‏ دستمان بود يك خرده‏اش را بريديم.

گفت: راست مى‏گويى؟ ببينم! يك خرده‏اش را به من بده!

گفت:! تا حالا كه مى‏گفتى حرام است؟ گفت: حالا كه حرام است با هم بخوريم. اول گفت: پرده‏ى كعبه را نمى‏شود بريد. ولى گفت: وقتى گفتم گفت: با هم بخوريم. اول مى‏گوييم: حق زهرا را نمى‏شود خورد. بعد مى‏گوييم: سهم امام را با هم بخوريم. چه فرقى مى‏كند؟

به نقل از حجه الاسلام والمسلمين قرائتي

در برنامه درسهايي از قرآن



 

همنشيني حضرت موسي در بهشت ؛ پاداش پرستاري از مادر

 

(به بهانه ولادت حضرت زينب سلام الله عليها و روز پرستار )

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله

مَنْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ كَانَ الْمَرِيضُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَ وَ لَيْسَ ذَاكَ‏ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِي حَاجَةٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ نَعَم‏

 امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارشان ، از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل فرمودند:

هر كه از بيمارى ، پرستاري كند و در كارش كوشش كند چه موفق شود و چه نشود؛ از گناهانش بيرون  آيد، مانند  روزى كه از مادرش متولد شده است.

 مردى از انصار عرض كرد يا رسول الله پدر و مادرم قربانت اگر بيمار از خاندانش‏ باشد اجر بيشترى ندارد كه در كار او تلاش كند؟

فرمود : چرا

منبع:

                        وسائل الشيعة،

 جلد‏2،

 صفحه: 427

نكته:

قطعا مهمترين خاندان انسان والدين او هستند

داستان:

روزي حضرت موسي (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «مي خواهم همنشينم را در بهشت ببينم».

جبرئيل بر او نازل شد و گفت: «اي موسي، قصابي که در فلان محل ساکن است، همنشين توست».

حضرت موسي نزد قصاب رفت و اعمال او را زير نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداري گوشت برداشت و به سوي منزل روان گرديد. موسي از پي او روان شد. چون به در منزل رسيدند، موسي جلو رفت و پرسيد: «اي جوان مهمان نمي‌خواهي؟»

گفت: بفرماييد!

حضرت موسي (علیه السلام) وقتي به درون خانه رفت، ديد جوان با آن گوشت تازه غذايي تهيه کرد، آن گاه زنبيلي را که به سقف آويخته بود، پايين آورد و پيرزني کهنسال را از درون آن بيرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خويش غذا را به او خورانيد. هنگامي که خواست زنبيل را به جاي آن بياويزد، زبان پيرزن به کلماتي نامفهوم حرکت کرد و هر دو خنديدند.

سپس جوان قصاب براي حضرت موسي (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.

چون موسي از ماجراي جوان پرسيد، پاسخ داد: «اين پيرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نيست و نمي توانم براي او کنيزي استخدام نمايم، خدمتش را مي نمايم».

 موسي پرسيد: «آن کلماتي که مادرت بر زبان جاري کرد،و خنديديد چه بود؟»

 گفت :«هرگاه او را شست و شو مي دهم و غذا به او مي خورانم، دعايم ميکند و مي گويد: "خدا تو را ببخشايد و تو را در بهشت هم درجه و همنشين حضرت موسي گرداند!"

حضرت موسي (علیه السلام) فرمود:

اي جوان، من موسي هستم. اينک به تو بشارت مي دهم که خداوند دعاي مادرت را درباره تو مستجاب گردانيده است. جبرئيل به من خبر داد که تو در بهشت همنشين و هم درجه ي من خواهي بود.

منبع:

پند تاريخ

جلد1

صفحه 68

و يكصد موضوع 500داستان

جلد 1

صفحه 138

بلند كردن صدا در محضر قبور ائمه ،باعث حبط اعمال

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ

 اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوييد(و داد و فرياد نزنيد) آن گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى‏كنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمى‏دانيد!  

سوره حجرات آيه 2

 

گاهي ديده مي شود افرادي به اميد ثواب در كنار ضريح ائمه شروع مي كنند به بلند دعا خواندن و يا از آن مهمتر شروع مي كنند بلند ، بلند صلوات فرستادن و مردم را تشويق مي كنند به صلوات بلند  فرستادن ؛ كه مطابق اين آيه تمام اعمال خود را از دست مي دهند

 

نكته 1 :

از آنجاكه مي دانيم فرقي بين پيامبر و امامان از لحاظ اطاعت نيست ( أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ)

نكته 2 :

 فرقي بين زنده بودن و از دنيا رفتن آنان نيست زيرا هنگام دفن امام حسن مجتبي كه كنار قبر پيامبر جنجال به پا شد امام حسين با خواندن اين آيه مردم را امر به سكوت در محضر قبر پيامبر فرمودند

صلواتي برابر ده هزار صلوات

 

شخصي نزد سلطان محمود بسكتكين رفت و گفت:

مدتي بود كه مي خواستم رسول خدا را در خواب ببينم و غم و اندوه خود را برايش بازگو دارم كه سعادت مساعدت نمود و جمال آن حضرت رادر خواب ديدم و گفتم يا رسول الله هزار درهم قرض دارم و قادر نيستم و ميترسم اجل برسد و آن بدهي در گردن من باقي بماند.

آن حضرت فرمود: برو نزد بسكتكين و آن مبلغ را از او بستان.

عرض كردم:شايد از من باور نكند.

فرمود: به او بگو نشان به آن نشان كه در اول شب بر من سي هزار مرتبه صلوات مي فرستد و در آخر شب نيز سي هزار مرتبه ي ديگر براي من صلوات ميفرستد.

 

سلطان محمود از شنيدن اين خواب به گريه در آمد و تصديق كرد و قرض او را ادا كرد و هزار درهم به او نيز بخشيد اطرافيان سلطان تعجب كردند و گفتند: اي سلطان حرف هاي او را چگونه تصديق ميكني و حال آنكه ما اول شب و آخر شب با تو هستيم و نمي بينيم كه به فرستادن صلوات مشغول باشي و اگر هم كسي در تمام اوقات شبانه روز به فرستادن صلوات مشغول باشد نمي تواند شصت هزار صلوات بفرستد.(زيرا اگر هر صلوات 3 ثانيه طول بكشد شصت هزار صلوات ، 50 ساعت طول مي كشد)

سلطان محمود گفت :

من از علما شنيده ام كه هر كس اين صلوات را بفرستد گويا چنان است كه ده هزار مرتبه صلوات فرستاده است و من نيز در اول شب سه مرتبه و در آخر شب نيز سه مرتبه ميخوانم، پس اين شخص كه پيام آن حضرت را آورده درست و راست ميگويد و اين گريه ي من از شادي است.

 و اين صلوات اين چنين است:

(اللهمَ صلِّ علي سَيِّدنا و نبينا محمد [و آله] ما اخْتَلَفَ المَلَوان وَ تَعاقَبَ العَصْران وَ كَرَّ الجَديدان وَ اْسْتَقْبَلَ الفَرقَدان وَ بَلِّغ رُِوحَهُ وَ اَرواحَ اَهلِ بِيتِه مِنِّي التَّحيَّهَ وَ السَّلام)

منبع :

تفسير روح البيان

 جلد ‏7

صفحه: 234

و كتاب شرح و فضايل صلوات

صفحه 177

 

 

 

ترجمه

"خدايا درود فرست بر مولاي ما و پيامبر ما محمد و خاندانش مادامي كه رفت و آمد مي كنند كشتي رانان  و روز ها و شب ها به دنبال هم ميرسند و آن دو ستارهي قطبي بزرگ و كوچك روي مي آورند و روان او و خاندانش از سوي من درود و سلام برسان"

 

6 درخواست از پيامبر و 6 دستورالعمل

(به بهانه 12 ربيع الاول سالروز ولادت پيامبر مكرم اسلام  صلي الله عليه و آله – به روايت اهل سنت)

جاء رجل إلى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله فقال:

علّمني عملا إذا عملته أحبّني اللّه و الناس، و يثري مالي، و يصحّ بدني، و يطيل عمري، و يحشرني معك.

فقال صلّى اللّه عليه و آله:

هذه ستّ خصال: إذا أردت أن يحبّك اللّه فخفه و اتّقه، و إذا أردت أن يحبّك الناس فاقطع عن ما في أيديهم، و إذا أردت أن يثري مالك فأكثر من الصّدقة، و إذا أردت أن يصحّ بدنك فأكثر من الصّوم، و إذا أردت أن يطيل عمرك فصل أرحامك، و إذا أردت أن يحشرك اللّه معي فأكثر من السجود بين يدي الواحد القهّار.

 

مردى به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله عرض كرد:

 كارى به من بياموزيد كه هم خدا و هم بندگان مرا دوست بدارند، مالم زياد، بدنم سالم و عمرم دراز گردد، و با شما محشور شوم.

پيامبر فرمود:

اينها كه مى‏خواهى شش مطلب است پس بايد شش جهت را مراعات كنى:

 اگر خواهى خدا دوستت دارد از او بترس و تقوا پيشه كن؛

اگر خواهى محبوب مردم باشى، طمع از آنان برگير؛

اگر ميل دارى مالت زياد شود، بسيار صدقه بده؛

اگر به سلامت بدن علاقه‏ مندى، زياد روزه بگير؛

 اگر عمر دراز خواهى، با خويشان خوش‏رفتارى كن؛

 اگر دوست دارى قيامت با من باشى، براى خداوند قهار سجده بسيار كن.

منبع :

تحرير المواعظ العددية

صفحه 428   

و

نصايح

صفحه 248   

راه تقرب به خدا، نماز شب

(به بهانه شهادت امام حسن عسكري عليه السلام)

وَ قَالَ الامام العسكري عليه السلام:

‏ إِنَ‏ الْوُصُولَ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ ، لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِامْتِطَاء اللَّيْلِ

حضرت امام حسن عسكري عليه السلام مي فرمايند :

رسيدن به خداوند عزيز ، سفرى است كه درك نميشود مگر با شب زنده دارى‏

منبع:

بحار الأنوار

جلد ‏75

صفحه 380

باب 29

داستان:

علامه طباطبایی می فرمودند:

چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!

چرا امام زمان (عجل الله فرجه) را ابا صالح می نامند؟

سوال :

چرا به حضرت مهدی(عجل الله فرجه) ابا صالح مي گويند ؟ مگر ايشان فرزندي به نام صالح داشتند ؟


کلمه اب در لغت عرب به معنای پدر آمده است . بدین جهت برخی از مردم تصور می کنند که عبارت اباصالح در حالت ترکیبی باید به معنای پدر صالح باشد تا معنی و مفهوم جمله صحیح گردد .

هدف از به کار بردن کنیه «اب » و «ام » برای افراد، اثبات پدر یا مادر بودن آن اشخاص است نسبت به مضاف الیه شان، مانند ابوالحسن (پدر حسن)، ابو جعفر (پدر جعفر)، ام داوود (مادر داوود)، لکن از نظر لغت عرب این طور نیست که کلمات یاد شده (اب و ام) همیشه به معنای پدر و مادر باشد، بلکه گاهی به معنای صاحب و مالک و کنه و اساس شی ء می باشد مانند: ابوالفضل، ابوتراب، ام القری، ام الفساد و امثال آن که به طور یقین هیچ کدام آنها در معنای پدر و مادر به کار نرفته است . چون حضرت ابوالفضل (عليه السلام) پسری به نام فضل نداشته است که ابوالفضل - در این مورد - به معنای پدر فضل باشد . علی (عليه السلام) نیز فرزندی به نام تراب نداشته است که آن حضرت پدر تراب باشد و همچنین است کلمه ام القری که کنیه معروف شهر مکه است، چرا که شهر مکه فرزندی نداشته است که مادر آن باشد .

پس با اين اوصاف مامي توانيم  نام اباصالح را روي فرزندانمان بگذاريم ؛ همان گونه كه ابوالفضل مي گذاريم

 

در بعضی از نوشته ها دو وجه درباره  اباصالح  ذکر شده است :

1. در آیه ٢٧ سوره انبیا (و کُلّاً جَعَلنا صالحین), عنوان صالح به  نبی  اطلاق شده و کنیه  اباصالح  یعنی, پدر نبی و این بیانگر مقام والای حضرت مهدی(عجل الله فرجه) است و چون آن حضرت از هر پیغمبری, خصوصیتی دارد و ویژگی های انبیا در او جمع است   لذا او را پدر انبیا می گویند.

 ٢. در آیه 101 سوره يوسف (الحقنا بالصالحین)  , مراد از صالح حضرت یوسف است. کنیه اباصالح یعنی  پدر یوسف  و این نشانگر زیبایی و نیکی فوق العاده امام مهدی است, یعنی, پدر زیبایی ها

سوال2:

حال آيا لفظ اباصالح در روايات آمده است ؟

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليهما السلام  قَالَ:

إِذَا ضَلَلْتَ فِي الطَّرِيقِ فَنَادِ يَا صَالِحُ يَا بَا صَالِحٍ أَرْشِدُونَا إِلَى الطَّرِيقِ رَحِمَكُمُ اللَّه‏

امام باقر عليه السّلام مي فرمايند:

چون راه را گم كردى‏ فرياد بزن يا صالح يا ابا صالح راه را به ما نشان دهيد خدايتان رحمت كند

منبع:

بحار الأنوار

جلد‏60 ؛

صفحه 72

 

زيان برخي مستحبات ، به واجبات

 (به بهانه شهادت امام حسن عليه السلام)

الامام الحسن عليه السلام  :

أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا

امام حسن  عليه السلام:

هر گاه مستحب به واجب زيان برساند، آن را ترك كن.

منبع:

الحياة با ترجمه احمد آرام،

ج‏لد 1،

صفحه : 553

توضیح : مانند برخی که         

*        صدقه مستحبی می دهند , خمس و زکات نمی دند

*          کربلا و سوریه می روند , حج واجب را ترک می کنند

*         شب ها تا سحر سینه می زند,نماز صبح نمی خواند

*         پوشیه می زند , جوراب پا نمی کند

*         سالها نماز صبح قضا دارد و نمی خواند , واجب میداند  هر شب نماز غفیله بخواند



در بعضي از كتب اين روايت از حضرت علي عليه السلام نقل شده است

علامات مومن و شيعه

(به بهانه اربعين )

و روي عن العسكري عليه السّلام أنّه قال:

علامات المؤمن خمس: صلاة إحدى و خمسين، و زيارة الأربعين، و التختّم في اليمين، و تعفير الجبين‏ ، و الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحيم.

 

حضرت امام حسن عسكرى- عليه السّلام- فرمود:

علامت مؤمن(شيعه) پنج چيز است:

1.پنجاه و يك ركعت نماز در شبانه‏ روز، (17 ركعت يوميه, 11 ركعت نماز شب ,2 ركعت نافله صبح,8 ركعت نافله ظهر , 8 ركعت نافله عصر , 4 ركعت نافله مغرب و دو ركعت نشسته نافله عشا كه يك ركعت ايستاده حساب مي شود)

2.  زيارت اربعين،

3. انگشتر به دست راست كردن،

4.  پيشانى به خاك نهادن،

5. بسم اللّه را در نماز بلند گفتن‏

منبع:

تحرير المواعظ العددية

صفحه407

الفصل السادس مما ورد عن الأئمة الأطهار عليهم السلام

 

ذکر عجل فرجهم در تشهد نماز

سوال:

ذکر (و عجل فرجهم ) بعد از صلوات مستحب است،آیا در تشهد نماز نیز بعد از صلوات می توان (وعجل فرجهم) را ذکر نمود.

 

حضرت ایت الله العظمی فاضل لنکرانی:بلی بعنوان دعا مانعی ندارد.

حضرت ایت الله العظمی تبريزي: جمله و عجل فرجهم به عنوان مطلق الدعا مستحب است و استحباب آن ولو در تعقيبات وارد شده  ؛ و لكن روايت وارده سندا ضعف دارد

حضرت ایت الله العظمی سیستانی:گفتن آن بعد از صلوات جایز و مستحب است.

حضرت ایت الله العظمی مکارم شیرازی:اشکالی ندارد ولی گاهی ترک کنید تا تصور نشود جزو نماز است.

حضرت ایت الله العظمی بهجت:به قصد مطلق دعا اشکال ندراد.

 

منبع :

کتاب مسائل جدید

جلد ۵

صفحه ۱۲۹

 

سند ذكر "عجل فرجهم " در صلوات

سوال :

آيا در روايات ما آمده است كه بعد از صلوات و عجل فرجهم بگوييم ؟

پاسخ:
امام صادق علیه السلام می‏فرمایند:

" مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد  وعَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛ "

هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید:  " اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم "، از دنیا نمی‏رود مگر آن که قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) را درک می‏کند.

منابع:
مستدرك الوسايل

جلد 5

صفحه 96

و

بحارالانوار

جلد 83

صفحه 77

و

مصباح المتهجد

صفحه

368

و

سفینة البحار

 جلد 2،

صفحه

49

 

 

نيكي به والدين

( به بهانه 7 صفر سالروز ولادت امام كاظم عليه السلام و ارتحال آيت الله مرعشي نجفي)

 عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى( الامام الكاظم) عليه السلام  قَالَ‏ :

سَأَلَ رَجُلٌ رَسُولَ اللَّه صلي الله عليه و آله - مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ

لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَه‏


از امام كاظم (عليه السلام) كه مردى از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) پرسيد، حقّ پدر بر فرزند چيست؟

فرمود:

او را به نام صدا نزند

 جلو او راه نرود

پيش از وى ننشيند
وسيله دشنام به او را فراهم نكند

منبع:

الكافي

جلد   ‏2

صفحه   159

باب البر بالوالدين

 

داستانك

آیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین قائل بودند؛ خودشان می‌فرمودند: "وقتی مادرم مرا می‌فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقت‌ها می‌دیدم پدر به خاطر خستگی، در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمی‌آمد ایشان را بیدار کنم، همان‌طور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می‌مالیدم تا ایشان بیدار می‌شد.
در این حال که بیدار می‌شد، برایم دعا می‌کرد و عاقبت‌بخیری می‌خواست، من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم
.  "

برگرفته از خاطرات فرزند مرحوم

دعا هنگام خروج از منزل


ابى حمزه ثمالى گويد:

به در خانه على بن الحسين (عليهما السلام) آمدم و هنگامى كه در حال خارج شدن از منزل بود  به آن حضرت رسيدم، فرمود:

بسم الله

آمنتُ بالله

و توكلتُ علىَ الله


سپس فرمود: به راستى بنده چون از منزلش خارج شود  شيطان سرِ راهش آيد

و هر گاه بسم الله گويد آن دو فرشته (كه همراه اويند) گويند: كفايت شدى،

و هر گاه گويد آمنت بالله  آن دو فرشته مي گويند: هدايت شدى،

و هر گاه گويد: تَوَكَّلْتُ عَلَى الله  گويند: محفوظ شدى،

و شيطانها از او دورى كنند و شياطين به يكديگر گويند: چه راهى است براى ما به كسى كه هدايت شده و كفايت شده و در حفظ الهى است 


منبع:

اصول كافى-ترجمه كمره‏اى

جلد ‏6 

صفحه  : 219

باب دعا هنگام بيرون رفتن از منزل 

استفاده از فرصت ها

( به بهانه 5 صفر سالروز شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها)

حضرت رقيه با وجود سن كم انقلاب درست كرد و با همان لحظات كوتاه عمر به اندازه صد ها و هزاران انسان خدمت كرد

ما نيز بايد به اندازه خود از لحظه لحظه ي عمر استفاده كنيم

حضرت علي عليه السلام می‌فرمايند: ضایع کردن فرصت باعث اندوه و غم خواهد شد

به عنوان مثال :

عالمى را براى نماز ميت دعوت كرده بودند.

پرسيد: ميت زن است يا مرد؟ گفتند: مرد. دستور داد بندهاى كفن را باز كردند، آنگاه رو كرد به بستگان و آشنايان و گفت: خوب نگاه كنيد! چشم‏هاى او نمى‏بيند، شما كه چشمتان مى‏بيند خيانت نكنيد. ببينيد زبانش بسته است، شما كه مى‏توانيد حرف بزنيد ناحق نگوئيد. گوشهاى او نمى‏شنود، شما كه مى‏توانيد بشنويد صداي حرام گوش نكنيد آرى آن چند لحظه موعظه، از ساعت‏ها پند روى منبر اثرش بيشتر بود.


  طلبه‏ ها سال چهارم يك كتابى مى‏خوانند به نام " لمعه" نويسنده اين كتاب كه معروف به "شهيد" است ؛ در زندان اين كتاب را نوشته ‏است 


آقاى رى شهرى زمانى كه وزير اطلاعات بود مى‏گفت: من از خانه‏ ام تا وزارتخانه بروم و برگردم 40- 30 دقيقه مى‏رفتم 40- 30 دقيقه برمى گشتم روزى يك ساعت و نيم در ماشين هستم. شروع كردم چند سالى كه وزير بودم در راه قرآن حفظ مى‏كنم و كل قرآن را ايشان در راه حفظ كرد.


ما كتابى داريم به نام 5 دقيقه‏ هاى قبل از غذا ايشان يك تذكر خوبى داده گفته است


 آزادگانى كه در زندانهاى عراق قرآن حفظ كرده ‏اند

منبع مثال اول :

خاطرات حجت الاسلام قرائتى

جلد ‏2

صفحه : 63

 

منبع بقيه ي مثالها :

برنامه درسهايى از قرآن سال 71

با موضوع  نعمت‏هاى‏خدا  16،

[26/ 12/ 71]


اسراف در وضو و غسل

 

قال رسول الله (صلي الله عليه و آله ):

الْوُضُوءُ مُدٌّ وَ الْغُسْلُ‏ صَاعٌ‏ وَ سَيَأْتِي أَقْوَامٌ‏ بَعْدِي يَسْتَقِلُّونَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ عَلَى خِلَافِ سُنَّتِي وَ الثَّابِتُ عَلَى سُنَّتِي مَعِي فِي حَظِيرَةِ الْقُدْس‏

 

 رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود:

آب وضو يك مدّ است و آب غسل يك صاع، و در آتيه نزديك پس از من گروههائى خواهند آمد كه اين مقدار آب را اندك شمارند و آن جماعت بر خلاف سنّت من هستند و هر كه استوار و پا بر جا بر سنّت من است در حظيره قدس (بهشت) با من خواهد بود.

منبع:

من لا يحضره الفقيه

جلد ‏1  

صفحه  35

باب مقدار الماء للوضوء و الغسل

 نكته :

يك مد يعني 750 گرم و يك صاع يعني 3 ليتر (2 بطري نوشابه ي خانواده)

صحيفه سجاديه يادگار بي نظير امام سجاد عليه السلام

( به بهانه شهادت امام سجاد عليه السلام)

يكي از يادگارهاي امام سجاد عليه السلام صحيفه ي كامله ي سجاديه است

ما مي توانيم در لحظاتي كه كاري نداريم (مانند زمانهايي كه در صف بنزين يا گاز منتظريم و يا در مغازه وحتي پشت چراغ قرمز و...) اين دعا ها را بخوانيم

به عنوان مثال همين دعاي 34 صحيفه كه خواندن آن يك دقيقه و پنجاه و پنچ ثانيه بيشتر طول نمي كشد دعايي كه امام "هنگامى كه كسى را به رسوايى گناهى گرفتار مى‏ديد " مي خواند

 

متن اين دعاي شريف و زيبا

اى خداوند، حمد باد تو را كه گناهان را مى‏دانى و مى‏پوشانى.

حمد باد تو را كه بر حال درون ما آگاهى و ما را عافيت عطا مى‏كنى. اى خداوند، ما همگان در پى عيب و عار بوده‏ايم و حال آنكه تو ما را بر زبانها نيفكنده‏اى، مرتكب گناهان بزرگ شده‏ايم و حال آنكه تو رسوايمان نساخته‏اى. در نهان بديها كرده‏ايم و حال آنكه تو كسى را بر بديهاى ما راه ننموده‏اى. بسا كارها كه نهى فرموده‏اى و ما به جاى آورده‏ايم. بسا كارها كه فرمان داده‏اى و ما را بر آنها آگاه ساخته‏اى، و ما تجاوز ورزيده‏ايم. بسا گناهان كه در كسب آن كوشيده‏ايم و بسا خطاها كه مرتكب شده‏ايم و تنها تو از آن آگاه بوده‏اى نه نگرندگان و تو از هر كس ديگر به افشاى آن تواناتر بوده‏اى. اى خداوند، عافيت تو چونان پرده‏اى بر روى چشمانشان فرو افتاد و چون سدى راه گوشهايشان را بگرفت. اى خداوند، چنان كن كه هر عيب ما كه پوشيده داشته‏اى و هر گناه كه نهان كرده‏اى، ما را اندرز دهنده‏اى شود كه از اخلاق بد و ارتكاب خطاها بازمان دارد و به سوى توبه‏اى محو كننده گناهان براند و به آن راه كه پسند توست بكشاند.

 اى خداوند، زمان توبه ما نزديك گردان و به غفلت گرفتارمان مساز، كه ما به تو مى‏گراييم و از گناهان توبه مى‏كنيم. بار خدايا، درود بفرست بر آن برگزيدگان از ميان آفريدگانت:

محمد و عترت او، آن پاكان و گزيدگان، و چنان كه خود فرمان داده‏اى ما را نيوشنده سخن ايشان و فرمانبردار حكم ايشان قرار ده.

منبع:

صحيفه سجاديه

دعاي 34

نماز هديه به اموات‏

مالك بن دينار مى‏گويد گفت:

شب جمعه‏ اى بر گورستانى وارد شدم و ناگهان نور درخشانى را ديدم. از روى تعجّب گفتم: لا إله إلّا اللَّه، گويى خداوند- عزّ و جلّ- اهل اين گورستان را آمرزيده است. ناگهان شنيدم كه هاتفى از دور ندا مى‏كند و مى‏گويد: اى مالك بن دينار، اين هديه مؤمنان به اهل قبور و برادران ايمانى‏شان مى‏باشد. گفتم: سوگند به خدايى كه تو را به زبان آورد، از تو مى‏خواهم كه به من بگويى آن هديّه چيست؟ گفت:

مؤمنى در اين شب برخاست و وضوى كامل گرفت و دو ركعت نماز خواند و در هر ركعت

يك بار سوره فاتحة الكتاب و سوره قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ، و سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ قرائت نمود، و گفت:

 «اللّهمّ، إنّى قد وهبت ثوابها لأهل المقابر من المؤمنين.»

- خداوندا، من ثواب آن را به مردگان مؤمنين هديه نمودم.

از اين رو خداوند، ما را از شرق و غرب و از هر سو، نور و گشايش و شادمانى عنايت فرمود.

مالك مى‏گويد: من همواره آن را در شبهاى جمعه مى‏خواندم، تا اينكه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله را در خواب ديدم و ايشان به من فرمود: «اى مالك، در برابر نورى كه به امّت من هديّه نمودى، خداوند در ثواب آن تو را آمرزيد.» سپس فرمود: «خداوند در قصرى بهشتى كه «منيف» ناميده مى‏شود، خانه‏اى براى تو بنا نمود.» عرض كردم: معناى «منيف» چيست؟ فرمود يعنى «مشرف بر اهل بهشت.»

منبع :

ترجمه فلاح السائل (ادب حضور )

صفحه 167

داستاني براي فحش


شايد كسى گمان نمى‏برد كه آن دوستى بريده شود و آن دو رفيق كه هميشه ملازم يكديگر بودند روزى از هم جدا شوند. مردم يكى از آنها را بيش از آن اندازه كه به نام اصلى خودش بشناسند به نام دوست و رفيقش مى‏شناختند. معمولًا وقتى كه مى‏خواستند از او ياد كنند، توجه به نام اصلى‏اش نداشتند و مى‏گفتند: «رفيق ...».

آرى او به نام «رفيق امام صادق» معروف شده بود، ولى در آن روز كه مثل هميشه با يكديگر بودند و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند آيا كسى گمان مى‏كرد كه پيش از آنكه آنها از بازار بيرون بيايند رشته دوستى‏شان براى هميشه بريده شود؟!.

در آن روز او مانند هميشه همراه امام بود و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند.

غلام سياه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حركت مى‏كرد. در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه كرد، غلام را نديد. بعد از چند قدم ديگر دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را نديد. سومين بار به پشت سر نگاه كرد، هنوز هم از غلام- كه سرگرم تماشاى اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود- خبرى نبود.

براى مرتبه چهارم كه سر خود را به عقب برگرداند غلام را ديد، با خشم به وى گفت:

 «مادر فلان! كجا بودى؟».

تا اين جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند

كرد و محكم به پيشانى خويش زد و فرمود:

 «سبحان اللَّه! به مادرش دشنام مى‏دهى؟! به مادرش نسبت كار ناروا مى‏دهى؟! من خيال مى‏كردم تو مردى باتقوا و پرهيزگارى. معلومم شد در تو ورع و تقوايى وجود ندارد.».

- يابن رسول اللَّه! اين غلام اصلا سندى است و مادرش هم از اهل سند است.                       

خودت مى‏دانى كه آنها مسلمان نيستند. مادر اين غلام يك زن مسلمان نبوده كه من به او تهمت ناروا زده باشم.

- مادرش كافر بوده كه بوده. هر قومى سنتى و قانونى در امر ازدواج دارند. وقتى طبق همان سنت و قانون رفتار كنند عملشان زنا نيست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمى‏شوند.

امام بعد از اين بيان به او فرمود: «ديگر از من دور شو.».

بعد از آن، ديگر كسى نديد كه امام صادق با او راه برود، تا مرگ بين آنها جدايى كامل انداخت

منبع :

 مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى،(داستان راستان)

جلد ‏18،

 صفحه : 293

 

زيارت عاشورا ، رمز ديدار با ابا عبدالله

( به بهانه آغاز محرم )

در مفاتیح الجنان قبل از زیارت عاشورا شیخ عباس قمی رحمةالله علیه حکایتی را نقل می کند :

 

مرحوم حاج محمد علی یزدی مرد فاضل و صالحی بود. ایشان در زمان حیات خود، حکایت آموزنده ای را این چنین نقل کرده است :

 

در دوران کودکی یکی از همسایگان ما دارای پسری بود که من با او دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هر کدام راه زندگی را پیش گرفتیم. او شغل خوب و مورد تأییدی نداشت و در مجموع، انسان خوب و درستی نشد . تا این که از دنیا رفت. مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر بسیار خوب و آراسته ای داشت. از او پرسیدم: من تو را در دنیا می شناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو داده اند. او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیده اند.

در کمال تعجب از او پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟ او گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند. او همسر استاد اشرف حداد(آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوذدند ، امام حسین علیه السلام به دیدارش آمدند. پس از خاک سپاری،‌بار دیگر امام حسین علیه السلام به دیدار او آمدند. مرتبه سوم که امام علیه السلام تشریف فرما شدند،‌دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود. سپس از خواب بیدار شدم. فردا صبح زود به بازار آهنگران رفته، استاد اشرف حداد را یافتم.

از او پرسیدم:‌آیا همسر شما به رحمت خدا رفته؟

با تعجب گفت: این چه سوالی است؟!

 از او پرسیدم : آیا همسرت به کربلا مشرف شده بود یا روضه خوان حضرت بود یا در منزل خود مجلس عزا برپا می کرد؟ استاد اشرف دلیل سؤالاتم را پرسید و من به او گفتم که چه خوابی دیده ام ؛ سپس استاد برایم توضیح داد که همسر من هیچ یک از اعمالی را که شما برشمردید،‌انجام نداده بود؛ تنها در خواندن زیارت عاشورا مداومت میکرد. و من دانستم که به برکت زیارت عاشورا، نه تنها امام حسین علیه السلام به دیدار او آمده و قطعا مقام و مرتبه ای رفیع در بهشت به او بخشیده، که به برکت وجود او ، گناه کاران را نیز مورد رحمت حق قرار داده است. 

 

سنت نادرست در روضه هاي ابا عبدالله

( به بهانه آغاز محرم )

اگر كسي در زندگي سنت خوبي را پايه گذاري كند ؛ تا زماني كه آن سنت به پا باشد برايش ثواب مي نويسند

 و عكس آن نيز وجود دارد كه اگر شخصي سنت بدي را بگذارد تا زماني كه آن سنت ادامه دارد برايش گناه مي نويسند

حال مشكل اينجاست كه برخي سنت بدي را پايه گذاري مي كنند و فكر مي كنند كار خوبي است

مثال :

برخي براي امام حسين روضه برپا مي كنند و در آن انواع تجملات را به كار مي برند . يا چند سالي است كه مرسوم شده كه هر شب شام بدهند ؛ فكر مي كنم اين كار آن اخلاص و سادگي روضه ي ابا عبدالله را بر هم بزند .

والله اعلم

پاسخ به شبهه اي در خصوص صدقه حضرت علي عليه السلام در حال ركوع

چند روز پيش ( 24 ذي الحجه ) سالروز نزول آيه ي  55 سوره مباركه مائده در شأن حضرت علي عليه السلام است

إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ

جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات مى‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند

 

حال شبهه اي كه مطرح مي شود اين است كه :

در جايي هست كه حضرت در نماز بودند و تير از پايشان بيرون كشيدند و ايشان متوجه نشدند و در اينجا گفته مي شود كه ايشان در نماز انگشتر خودشان را به فقير انفاق كردند ! اين دو چگونه با هم جمع مي شود؟

پاسخ :

1.آنها كه اين ايراد را ميكنند از اين نكته غفلت دارند كه شنيدن صداى سائل و به كمك او پرداختن توجه به خويشتن نيست، بلكه عين توجه بخدا است، حضرت على در حال نماز از خود بيگانه بود نه از خدا، و مى‏دانيم بيگانگى از خلق خدا بيگانگى از خدا است و به تعبير روشنتر: پرداختن زكات در نماز انجام عبادت در ضمن عبادت است. نه انجام يك عمل مباح در ضمن عبادت و باز به تعبير ديگر آنچه با روح عبادت سازگار نيست، توجه به مسائل مربوط به زندگى مادى و شخصى است و اما توجه به آنچه در مسير رضاى خدا است، كاملا با روح عبادت سازگار است و آن را تاكيد ميكند، ذكر اين نكته نيز لازم است كه معنى غرق شدن در توجه به خدا اين نيست كه انسان بى اختيار احساس خود را از دست بدهد بلكه با اراده خويش توجه خود را از آنچه در راه خدا و براى خدا نيست بر مى‏گيرد.

جالب اينكه فخر رازى كار تعصب را بجايى رسانيده كه اشاره على عليه السلام را به سائل براى اينكه بيايد و خودش انگشتر را از انگشت حضرت بيرون كند، مصداق فعل كثير كه منافات با نماز دارد، دانسته است در حالى كه در نماز كارهايى جايز است انسان انجام بدهد كه به مراتب از اين اشاره بيشتر است و در عين حال ضررى براى نماز ندارد تا آنجا كه كشتن حشراتى مانند مار و عقرب و يا برداشتن و گذاشتن كودك و حتى شير دادن بچه شير خوار را جزء فعل كثير ندانسته‏اند، چگونه يك اشاره جزء فعل كثير شد، ولى هنگامى كه دانشمندى گرفتار طوفان تعصب مى‏شود اينگونه اشتباهات براى او جاى تعجب نيست!.

2.در اصل حضرت علي در مقابل خود آن فقير را نديدند بلكه خدا را ديدند كه شاهد گفته ي ما آيه ي 104 سوره ي تو به است كه خداوند مي فرمايد :

أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ

مگر ندانسته‏ اند كه آن كس كه توبه از بندگانش مى‏پذيرد و صدقات  را مى‏گيرد خداست،

پس طبق اين آيه خدا گيرنده ي صدقات است

سوره هل اتي ،گواهي  بزرگ بر فضيلت اهل بيت عليهم السلام

( به بهانه 25 ذي الحجه روز نزول سوره هل اتي )

إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً (5) عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً (6) يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً (7) وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً (8) إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً (9) إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً (10) فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (11)        

سوره انسان يا هل اتي آيات 5 تا 11

ترجمه:

5- ابرار (نيكان) از جامى مى‏نوشند كه با عطر خوشى آميخته است.

6- از چشمه‏اى كه بندگان خاص خدا از آن مى‏نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى‏سازند! 7- آنها به نذر خود وفا مى‏كنند، و از روزى كه عذابش گسترده است مى‏ترسند.

8- و غذاى (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مى‏دهند.

9- (و مى‏گويند:) ما شما را براى خدا اطعام مى‏كنيم و، هيچ پاداش و تشكرى شما نمى‏خواهيم.

10- ما از پروردگارمان خائفيم در آن روز كه عبوس و شديد است.

11- از اين رو خداوند آنها را از شر آن روز نگه مى‏دارد و از آنها استقبال مى‏كند در حالى كه شادمان و مسرورند.

 

شان نزول:

ابن عباس مى‏گويد حسن و حسين بيمار شدند پيامبر  با جمعى از ياران به عيادتشان آمدند، و به على ع گفتند: اى ابو الحسن! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندان خود مى‏كردى، على ع و فاطمه ع و فضه كه خادمه آنها بود نذر كردند كه اگر آنها شفا يابند سه روز روزه بگيرند (طبق بعضى از روايات حسن و حسين ع نيز گفتند ما هم نذر مى‏كنيم روزه بگيريم).

چيزى نگذشت كه هر دو شفا يافتند، در حالى كه از نظر مواد غذايى دست خالى بودند على ع سه من جو قرض نمود، و فاطمه س يك سوم آن را آرد كرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: السلام عليكم اهل بيت محمد ص" سلام بر شما اى خاندان محمد! مستمندى از مستمندان مسلمين هستم، غذايى به من بدهيد خداوند به شما از غذاهاى بهشتى مرحمت كند، آنها همگى مسكين را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشيدند.

روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتى كه غذا را آماده كرده بودند (همان نان جوين) يتيمى بر در خانه آمد آن روز نيز ايثار كردند و غذاى خود را به او دادند (بار ديگر با آب افطار كردند و روز بعد نيز روزه گرفتند).

در سومين روز اسيرى به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذاى خود را به او دادند هنگامى كه صبح شد على ع دست حسن ع و حسين ع را گرفته بود و خدمت پيامبر ص آمدند هنگامى كه پيامبر ص آنها را مشاهده كرد ديد از شدت گرسنگى مى‏لرزند! فرمود! اين حالى را كه در شما مى‏بينم براى من بسيار گران است، سپس برخاست و با آنها حركت كرد هنگامى كه وارد خانه فاطمه س شد ديد در محراب عبادت ايستاده، در حالى كه از شدت گرسنگى شكم او به پشت چسبيده، و چشمهايش به گودى نشسته، پيامبر ص ناراحت شد.

در همين هنگام جبرئيل نازل گشت و گفت اى محمد! اين سوره را بگير، خداوند با چنين خاندانى به تو تهنيت مى‏گويد، سپس سوره" هل اتى" را بر او خواند (بعضى گفته‏اند كه از آيه" ان الْأَبْرارَ" تا آيه كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً كه مجموعا هيجده آيه است در اين موقع نازل گشت).


منبع:

تفسير نمونه

جلد ‏25

صفحه 344

 

 " الغدير" جلد 3 صفحه 107 تا 111 و در كتاب" احقاق الحق" در جلد 3 صفحه 157 تا 171 حديث فوق از 36 نفر از دانشمندان و علماى اهل سنت با ذكر ماخذ نقل شده است

 

نكته :

به گفته جمعى از دانشمندان اسلامى از جمله" آلوسى" مفسر معروف اهل سنت بسيارى از نعمتهاى بهشتى در اين سوره بر شمرده شده است ولى از" حور العين" كه غالبا در قرآن مجيد در عداد نعمتهاى بهشتى آمده مطلقا سخنى مطرح نيست، ممكن است اين امر به خاطر نزول اين سوره در باره فاطمه زهرا و همسر و فرزندانش مى‏باشد كه به احترام بانوى اسلام" حضرت فاطمه" ذكرى از" حور" به ميان نيامده!

منبع:

روح المعانى

 جلد 29

صفحه 158


مباهله سند حقانيت اهل بيت عليهم السلام

( به بهانه 24 ذي الحجه سالروز مباهله )

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ

                                           سوره آل‏ عمران: آيه 61

 

ترجمه:

هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو:" بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود، آن گاه مباهله كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

 

 

شان نزول:

گفته‏ اند كه اين آيه و آيات قبل از آن در باره هيات نجرانى مركب از عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پيامبر  رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديده‏اى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه" إِنَّ مَثَلَ عِيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ ..." نازل شد و هنگامى كه پيامبر ص آنها را به مباهله  دعوت كرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به‏ شخصيتهاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت:" شما فردا به محمد نگاه كنيد، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسيد، و اگر با يارانش آمد با او مباهله كنيد، زيرا چيزى در بساط ندارد، فردا كه شد پيامبر  آمد در حالى كه دست على بن ابى طالب  را گرفته بود و حسن و حسين در پيش روى او راه مى‏رفتند و فاطمه پشت سرش بود، نصارى نيز بيرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پيشاپيششان بود هنگامى كه نگاه كرد، پيامبر با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال كرد به او گفتند: اين پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترين خلق خدا نزد او است و اين دو پسر، فرزندان دختر او از على هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه  است كه عزيزترين مردم نزد او، و نزديك‏ترين افراد به قلب او است ...

سيد به اسقف گفت:" براى مباهله قدم پيش گذار".

گفت: نه، من مردى را مى‏بينم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام مى‏كند و من مى‏ترسم راستگو باشد، و اگر راستگو باشد، به خدا يك سال بر ما نمى‏گذرد در حالى كه در تمام دنيا يك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد.

اسقف به پيامبر اسلام ص عرض كرد:" اى ابو القاسم! ما با تو مباهله نمى‏كنيم بلكه مصالحه مى‏كنيم، با ما مصالحه كن، پيامبر ص با آنها مصالحه كرد كه دو هزار حله (يك قواره پارچه خوب لباس) كه حد اقل قيمت هر حله‏اى چهل درهم باشد، و عاريت دادن سى دست زره، و سى شاخه نيزه، و سى رأس اسب، در صورتى كه در سرزمين يمن، توطئه‏اى براى مسلمانان رخ دهد، و پيامبر  ضامن اين عاريتها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‏اى در اين زمينه نوشته شد.

و در روايتى آمده است اسقف مسيحيان به آنها گفت:" من صورتهايى را مى‏بينم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوه‏ها را از جا بركند چنين خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد، و يك نصرانى تا روز قيامت بر صفحه زمين نخواهد ماند

منبع:

 تفسير نمونه

جلد ‏2

 صفحه  580

 

" قاضى نور اللَّه شوشترى" در جلد سوم از كتاب نفيس" احقاق الحق" طبع جديد صفحه 46 چنين مى‏گويد:

" مفسران در اين مسئله اتفاق نظر دارند كه" ابناءنا" در آيه فوق اشاره به حسن و حسين  و" نساءنا" اشاره به فاطمه  و" انفسنا" اشاره به على  است.

سپس (در پاورقى كتاب مزبور) در حدود شصت نفر از" بزرگان اهل سنت" ذكر شده‏اند كه تصريح نموده‏اند آيه مباهله درباره اهل بيت  نازل شده است و نام آنها و مشخصات كتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحا آورده است

عذاب واقع سزاي دشمن علي عليه السلام

( به بهانه 20 ذي الحجه سالروز نزول آيه ي اول سوره معارج )

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ

درخواست كننده اي درخواست عذاب كرد . پس بر او نازل كرديم

سوره معارج آيه ي 1

" هنگامى كه رسول خدا  حضرت على را در روز" غدير خم" به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه" هر كس من مولى و ولى او هستم على مولى و ولى او است" چيزى نگذشت كه اين مساله در بلاد و شهرها منتشر شد" نعمان بن حارث فهرى" خدمت پيامبر ص آمد و عرض كرد تو به ما دستور دادى شهادت به يگانگى خدا و اينكه تو فرستاده او هستى دهيم ما هم شهادت داديم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى ما همه اينها را نيز پذيرفتيم، اما با اينها راضى نشدى تا اينكه اين جوان (اشاره به على ع است) را به جانشينى خود منصوب كردى، و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه، آيا اين سخنى است كه از ناحيه خودت يا از سوى خدا؟! پيامبر ص فرمود:" قسم به خدايى كه معبودى جز او نيست اين از ناحيه خدا است".

" نعمان" روى بر گرداند در حالى كه مى‏گفت اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ:" خداوندا! اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو، سنگى از آسمان بر ما بباران"! اينجا بود كه سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را كشت، همين جا آيه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ نازل گشت".

 

منبع:

مجمع البيان

 جلد 10

صفحه 352

 

اين جريان علاوه بر اعتقاد شيعه به آن، جمعى از علماى اهل سنت آنرا در كتب تفسير و حديث ثبت و ضبط نموده‏اند. جهت نياز به نام و كتب آنان به كتاب شريف الغدير فى الكتاب و السنه و الادب، جلد1 ، صفحه: 461 رجوع فرماييد

روز زيارتي امام رضا عليه السلام

(به بهانه 23 ذي القعده روز زيارتي امام رضا عليه السلام)

روز بيست و سوم سال دويست و سه به قولى شهادت حضرت امام رضا عليه السلام واقع شده و زيارت آن حضرت از نزديك و دور سنت است

قال السيد بن طاوس في الإقبال و رأيت في بعض تصانيف أصحابنا العجم رضوان الله عليهم أنه يستحب أن يزار مولانا الرضا عليه السلام يوم ثالث و عشرين من ذي القعدة من قرب أو بعد ببعض زياراته المعروفة أو بما يكون كالزيارة من الرواية بذلك‏

منبع:

مفاتيح الجنان

 اعمال ماه ذي القعده

ماه ذي القعده ؛ ماه امام رضا

 (به بهانه نزديكي به ماه ذي القعده )

ماه ذي القعده به ماه امام رضا عليه السلام معروف است زيرا:

اول ماه ........................ ميلاد خواهر امام رضا عليه السلام

11 ماه ........................ ميلاد امام رضا عليه السلام

23 ماه ........................ زيارتي مخصوص و بنا به روايتي شهادت امام رضا عليه السلام

25 ماه ........................ روز دحوالارض به روايت امام رضاعليه السلام و روز زيارتي ايشان

آخر ماه ........................ شهادت فرزند امام رضا ؛( امام جواد ) عليهما السلام

ايرانيها بويژه ما مشهدي ها بايد قدر اين ماه را بدانيم



شرط پیامبر(صلي الله عليه و آله) برای منبر رفتن عالمی که مرجعیت را نمی‌پذیرفت

آیت‌الله بهجت درباره آیت‌الله آقا میرزا هادی خراسانی فرمودند:

آقا میرزا هادی خراسانی با اینکه از نظر علمی، در حد مرجعیت بود، رساله ننوشت و مرجعیت را نپذیرفت. (در بیانی دیگر نیز آیت لله بهجت فرموده‌اند: بعد از مرحوم آقا سیدمحمدکاظم یزدی، مرحوم میرزا هادی خراسانی، شایسته مرجعیت بود ولی قبول نکرد...) حضرت رسول(صلي الله عليه و آله) را در عالم رویا دید.

پيامبر به وی فرمودند: "چرا مرجعیت را قبول نمی‌کنی؟"

پاسخ داد:"مسئولیت آن سنگین است، نمی‌توانم"

فرمودند: "اگر مرجعیت را نمی‌پذیری، منبرو برو، اما به سه شرط:

1.        اینکه خلف وعده نکن! (اگر گفتی فلان ساعت می‌آیم، در وقت مقرر در مجلس، حاضر شو... )

2.        اینکه هرچه دادند، بگیر. به کم و زیادش کاری نداشته‌باش (...شرط نکن که فلان مبلغ را بدهید)

3.       اینکه اگر در مجلس (وسط منبر) پذیرایی کردند؛ چای دادند و ...، ناراحت نشو .


منبع :

كتاب زمزم عرفان

یادنامه ای درباره مرجع و عارف بزرگوار، آیت الله بهجت(ره)

 تالیف آيت الله محمد محمدی ری شهری

صفحه 104

در بخش ارزشهاي اخلاقي و عملي 11/6

 

پاسخ به شبهات حجاب به خصوص جوابیه ای به ویژه نامه روزنامه ایران با عنوان خاتون

این مطلب استثناءاً بیش از منبرک است برای خودش منبریست


روز گذشته امام جماعت مسجد خاتم الانبیاء جنت مشهد با تعطیل نمودن تفسیر بعد از نمازعصر  به پاسخ گویی به شبهات روزنامه ایران پرداخت که بخشی از آن در ذیل آمده است :

 

روزنامه ایران سابقه دیرینه ای در دشمنی با حجاب خصوصا چادر دارد به عنوان نمونه :

 آقای مهدي كلهر مشاور معزول رئیس محترم جمهور آقای احمدی نژاد در  ويژه ‌نامه روزنامه ایران با عنوان خاتون كه شنبه 22مرداد منتشر شد در  پاسخ به این سوال که "چادر مشکی از چه زمانی وارد ایران شد؟" گفت :

از سفرهای اروپایی ناصر الدین شاه. شب که به مجلس عیاشی در اروپا می‌رفت، می‌دید آنجا لباس مردها مشکی است. کلاه سیلندری مردها مشکی است و زن‌ها هم با لباس مشکی می‌ایند. این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد وگرنه در اسلام به صراحت داریم که رنگ تیره مکروه است. این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد. خدالعنتش کند. همین‌جور آتش به قبرش ببارد. خیلی مرد ملعونی است

 

این نوع حمله به حجاب و رنگ مشکی تازگی ندارد

 

در 11 سال پیش در همین روزنامه ( ایران ) در شماره 1510 به تاریخ 14/2/79 با خانم زهرا رهنورد که در آن دوران ریاست دانشگاه الزهرا را عهده دار بودندمصاحبه ای ترتیب می دهد ؛ در بخشی از این مصاحبه آمده است :

بقیه در ادامه منبرک


ادامه نوشته

چرا به امام زمان (عجل الله فرجه) شریک القرآن می‎گوئیم

 

یکی از القابی که ائمه با آن خوانده می شوند ، شریک القرآن است.

تعبیر " شریک القرآن" در چند زیارت ، خطاب به امام حسین (علیه السلام) ، امام زمان (عجل الله فرجه) و ائمه مصومین به کار رفته است.از جمله :

 

در زیارت امام حسین علیه السلام در اول رجب ، نیمه شعبان و ...، می خوانیم :

 

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ الرَّحْمَنِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَرِیکَ الْقُرْآن

(بحارالأنوار ،ج 98 ، ص 336 ؛ إقبال‏ الأعمال ، ص 712 ؛ البلدالأمین ، ص 281 ؛ المصباح‏ للکفعمی ، ص 491.)

 

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ الْمَقَامِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَرِیکَ الْقُرْآن

(بحارالأنوار ،ج 98 ، ص 354 .)

 

همچنین خطاب امام زمان (عج الله) و دیگر ائمه می گوئیم:

 

السلام علیک یا صاحب الزمان السلام علیک یا خلیفه الرحمن السلام علیک یا شریک القرآن

(مفاتیح الجنان، جامع الزیارت)

 

 

السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّةَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَادَةَ الْمُتَّقِینَ وَ کُبَرَاءَ الصِّدِّیقِینَ وَ أُمَرَاءَ الصَّالِحِینَ وَ قَادَةَ الْمُحْسِنِینَ وَ أَعْلَامَ الْمُهْتَدِینَ وَ أَنْوَارَ الْعَارِفِینَ وَ وَرَثَةَ الْأَنْبِیَاءِ وَ صَفْوَةَ الْأَوْصِیَاءِ وَ شُمُوسَ الْأَتْقِیَاءِ وَ بُدُورَ الْخُلَفَاءِ وَ عِبَادَ الرَّحْمَنِ وَ شُرَکَاءَ الْقُرْآن‏

 

بحارالأنوار ،ج 99 ،ص 163.

 

 

علت این که ائمه شریک قرآن هستند :

 

در حدیث گرانبهای ثقلین ، رسول خدا فرمودند: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا

مستدرک ‏الوسائل ،ج 7 ،ص 255.

 

در این حدیث ، پیامبر می فرمایند ، من دو ودیعه گرانبها در میان شما باقی می گذارم ؛کتاب خدا و اهل بیتم ، این دو از هم جدا نمی شوند تا زمانی که در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند و تا هنگامی که به آن دو چنگ زده باشید، هرگز گمراه نخواهید شد.

 

بنا به این روایت شریف ، خاندان عصمت و طهارت و قرآن در کنار یکدیگر قرار گرفته اند به گونه ای که تمسک به یکی به تنهایی و فراموشی دیگری ، قطعا باعث گمراهی می شود و اثر حیات بخشی خود را از دست خواهند داد. ائمه مفسر قرآن و به عبارتی قرآن ناطق هستند. همیشه همراه قرآن هستند. پس می توان ائمه را شریک قرآن نامید.

دست گذاشتن روی سر هنگام شنیدن نام امام زمان

سوال : چرا هنگام بردن نام مبارک امام زمان قیام می کنیم و دست راست را روی سرمان می گذاریم ؟

روايت شده كه دعبل خزاعى وقتى كه خواند  قصيده تائيّه خود را براى حضرت امام رضا عليه السّلام چون رسيد به اين شعر:

خروج امام لا محالة خارج                                             يقوم على اسم اللّه بالبركات‏

(ناگزیر امامی از ما خروج خواهد کرد , و او به نام خدا برکات الهی قیام می کند)

 حضرت امام رضا عليه السّلام برخاست و بر روى پاهاى مبارك خود ايستاد و سر نازنين خود را خم كرد به سوى زمين، پس از آن كه كف دست راست خود را بر سر گذاشته بود و گفت: اللّهمّ عجّل فرجه و مخرجه، و انصرنا به نصرا عزيزا

 

منتهى الآمال، شيخ عباس قمى   

 ج‏2

صفحه 633

فصل ششم از قست امام زمان

روایت ششم

و

القطره

جلد 2

صفحه 773

روایت 596

مرجع تقلید

(به بهانه نزدیکی به نیمه شعبان )

سوال : در زمان غيبت كه دست ما از امام كوتاه است چگونه متوجه مسائل شرعي شويم ؟

 

الامام المهدي «عجل الله تعالي فرجه»: .. أمّا الحوادث الواقعة، فارجعوا فيها الى رواة حديثنا، فإنّهم حجّتي عليكم، و أنا حجّة اللَّه عليهم

 

 امام مهدى « عجل الله تعالي فرجه »: .. در پيشامدهايى كه رخ مى‏دهد، به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، كه آنان حجت من بر شمايند، و من حجت خدا برايشان.

الامام العسكري «عليه السلام»: .. فأمّا من كان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدينه، مخالفا على هواه، مطيعا لأمر مولاه، فللعوامّ ان يقلّدوه؛ و ذلك لا يكون الا بعض فقهاء الشيعة لا جميعهم

 

  امام عسكرى « عليه السلام »: .. هر كس از فقيهان كه مالك نفس خود و نگاهبان دين خويش باشد، و با هواى نفس خود مخالفت كند، و مطيع فرمان خداى خويش باشد، بر عوام است كه از او تقليد كنند، و اين امر نيست جز در بعضى از فقيهان شيعه نه همگى آنان.

 

منبع :

الحياه با ترجمه احمد آرام

  جلد ‏2  

صفحه 557 

نماز برای امام زمان

(به بهانه نزدیکی به نیمه شعبان )

 

مؤمن می تواند نماز مخصوص به عنوان هدیه به آن حضرت علیه السلام یا به یکی از ائمه بجا آورد و هیچ حدّ، وقت و شماره ای برای این نماز نیست و مؤمن به مقدار محبت و توانایی اش به محبوبش تقدیم می کند.

ابومحمد صمیری می گوید: ما را ابوعبدالله احمد بن عبدالله بچلی به سندی که مرفوع است به ائمه علیهم السلام، حدیث کرد که فرمود:

 «هر کس ثواب نماز خود را برای رسول خدا و امیرالمؤمنین و اوصیای بعد آن حضرت علیه السلام قرار دهد، خداوند ثواب نمازش را آن قدر افزایش می دهد که از شمارش آن نفس قطع می گردد و پیش از آنکه روحش از بدنش برآید به او گفته می شود: ای فلان! هدیه تو به ما رسید، پس امروز پاداش و تلافی نیکی های تو است دلت خوش و چشمت روشن باد به آنچه خداوند برایت مهیا فرمود و گوارایت باد آنچه را به آن رسیدی.»

 

منبع :

 مکیال المکارم

 جلد 2

 صفحه264

 

 واقعا چقدر زمان می برد هر روز دو رکعت برای سلامتی و تعجیل اماممان نماز بخوانیم (نمازی که ثوابش برای خومان است )

گره گشايي از كار ديگران

(به بهانه شهادت امام كاظم عليه السلام)

علی بن طاهر صوری  از یکی از اهالی ری نقل می کند که می گفت :
یکی از نویسندگان « یحیی بن خالد » به حکومت ری منصوب شد. من مقداری از مالیات بدهکار بودم و می ترسیدم که اگر آن را از من مطالبه کند تهیدست شوم . عده ای گفتند : او طرفدار مذهب اهل بیت است ولی من همچنان از رفتن پیش او بیمناک بودم . سرانجام تصمیم گرفتن به مکه روم و مولایم موسی بن جعفر  علیه السلام را در جریان بگذارم . پس از اینکه خدمت امام  علیه السلام  رسیدم ، آن حضرت نامه ای بدین مضمون به والی ری نوشت :

بسم الله الرحمن الرحیم : اعلم ان الله تحت عرشه ظلا لا یسکنه الا من اسدی الی اخیه معروفا او نفس عنه کربه او ادخل علی قلبه سرورا ، و هذا اخوک و السلام .

  به نام خداوند بخشنده مهربان . بدان ! برای خداوند در زیر عرشش سایه ای است که از آن بهره ای نمی گیرد مگر کسی که به برادرش نیکی کند، یا او را از غم و اندوهی رهایی بخشد و یا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست . و السلام .
پس از بازگشت به نزد والی رفتم و گفتم : فرستاده امام « صابر» (امام كاظم) هستم .
والی ، با پای برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسید و از حال امام   علیه السلام  پرسید و پس از مشاهده دستخط امام ( علیه السلام ) نیمی از اموال خود را به من داد .آنگاه دفتر مالیات را خواست و روی اسم من قلم کشید و نسبت به بدهی هایم قبض رسید داد....

 

منبع :

منتهي الآمال

جلد 2

صفحه 245

و

بحارالانوار

 جلد 48 ،

 صفحه 174 .

منزلت حضرت زهرا سلام الله عليها در روز محشر

(به بهانه شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها به روايت 75 روز)

 

[در روز محشر] حضرت فاطمه عليها السّلام به سوي بهشت مي‏رود ولي هنگامي كه بر در بهشت مي‏رسد پشت سرش را مي‏نگرد، و در اين حال خطاب مي‏رسد: اي دختر حبيب من! براي چه توقف كرده و پشت سرت را مي‏نگري در حالي كه من فرمان دادم تا داخل بهشت شوي؟

فاطمه مي‏گويد: پروردگارا! دوست دارم در چنين روزي قدر و منزلت من شناخته شود.

خداوند مي‏فرمايد: اي دختر حبيب من! بازگرد و در ميان اهل محشر بنگر، و هر كسي كه محبت تو يا يكي از فرزندان تو را در دل دارد دست او را بگير و داخل بهشت نما.

امام باقر عليه السّلام فرمايد: اي جابر! به خداوند سوگند كه فاطمه در آن روز شيعيان خود را به گونه‏اي از ميان اهل محشر جدا مي‏كند و نجات مي‏دهد كه پرنده دانه‏هاي نيكو را از ميان دانه‏هاي بي‏ارزش جدا مي‏كند.

هنگامي كه فاطمه با شيعيانش بر در بهشت مي‏رسند خداوند در دل شيعيان فاطمه القا مي‏كند كه بايستند، پس آنان مي‏ايستند و پشت سر خود را مي‏نگرند، خداوند عزيز و بزرگ مي‏فرمايد: اي دوستان من! براي چه پشت سر خود را مي‏نگريد در حالي كه من شفاعت‏ فاطمه را در باره شما پذيرفته‏ام. شيعيان جواب مي‏دهند: پروردگارا! ما دوست داريم كه در اين چنين روزي قدر و منزلت ما شناخته شود.

خدا مي‏فرمايد: پس بازگرديد و هر كسي را كه شما را براي دوستي فاطمه دوست مي‏داشته، و هر كسي را كه براي محبت فاطمه شما را اطعام كرده و يا پوشانيده، و يا جرعه‏اي آب به شما داده، و يا در غياب شما از شما دفاع و حمايت كرده، دست آنان را بگيريد و داخل بهشت نماييد.

امام باقر عليه السّلام مي‏فرمايد: به خداوند سوگند كه در محشر، از ميان مردمان كسي باقي نمي‏ماند مگر اشخاص شكّاك، كافر و منافق.



در صورت نياز به متن كامل روايت و متن عربي ، به ادامه منبرك رجوع فرماييد
 
  منبع:
  تفسير فرات كوفى،
  صفحه 298
 شماره 403  

و  بحار الأنوار
جلد ‏43
صفحه 64
باب 3
مناقبها و فضائلها و بعض أحوالها و معجزاتها صلوات الله عليها
ادامه نوشته

خوشا به حال اهل قم


(به بهانه سالروز وفات کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها )

وَ رُوِيَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَقَالَ مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَأَعَادَ الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ  حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَام‏


 و از شمارى از مردم رى روايت است كه بر امام ششم وارد شدند و گفتند: ما اهل رى هستيم، فرمود: مرحبا ببرادران قمى ما، گفتند ما اهل رى هستيم و سخن خود را باز گفت، چند بار گفتند و همان پاسخ را شنيدند. پس فرمود: خدا را حرمى است كه مكه است، و رسول خدا را حرمي كه مدينه است و امير المؤمنين را حرمى كه كوفه است، و ما را هم حرمى كه شهر قم است، و البته در آن زنى از فرزندانم بخاك رود بنام فاطمه و هر كه‏اش زيارت كند بهشتش واجب شود، راوى گفت: اين سخن او پيش از اين بود كه امام كاظم عليه السّلام زائيده شود


منبع :

بحار الأنوار

جلد ‏57  

صفحه 216  

باب 36 الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها ..... 

انتظار امام حسن عسکری (علیه السلام) از شیعیان

(به بهانه میلاد امام حسن عسکری علیه السلام )

شما را به تقـواي الهي و پارسايـي در دينتان و تلاش براي خدا وراستگويـي و امانتـداري درباره كسـي كه شما را اميـن دانسته ـ نيكـوكار باشد يا بـدكارـ و طول سجود و حسـن همسايگي سفارش مي كنـم, محمد(ص) براي هميـن آمده است.در ميان جماعتهاي آنان نماز بخـوانيد و بـر سر جنازه آنها حاضر شـويـد و مريضانشان را عيادت كنيد, و حقوقشان را ادا نماييد زيرا هر يك از شما چون در دينـش پارسا و در سخنـش راستگـو و امانتدار و خـوش اخلاق بامردم باشد, گفته مي شـود: ايـن يك شيعه است, و ايـن كـارهـاست كه مـرا خـوشحـال مـي سـازد.

تقواي الهي داشته باشيد, مايه زينت باشيد نه زشتي, تمام دوستي خـود را به سوي ما بكشانيد و همه زشتـي را از ما بگردانيد, زيرا هر خـوبـي كه درباره ما گفته شود ما اهل آنيم و هر بدي درباره ما گفته شـود ما نه آنيـم, در كتاب خدا براي ما حقـي و قرابتـي از پيامبر خداست و خـداونـد ما را پاك شمرده, احـدي جز ما مدعي ايـن مقام نيست, مگر آن كه دروغ مـي گـويد.زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ كنيد و زياد قـرآن را تلاوت نماييـد و زياد بر پيغمبـر(ص) سلام و تحيت بفـرستيـد.زيـرا صلـوات بـر پيـامبـر خــدا(ص) ده حسنه دارد.

آنچه را به شما گفتـم حفظ كنيـد و شمـا را به خدا مـي سپارم و بر شما درود می فرستم .

منبع :

میزان الحکمه

جلد ۱۴

صفحه ۶۸۳۵

بخش الوصیه (۵۴۵)

کتاب  توحید مفضل

(به بهانه ایام ولادت امام صادق)


معرفی کتاب  توحید مفضل (یکی از شاهکارهای امام صادق )

سید خراسانی


(به بهانه سالروز آغاز امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) )

قال الباقر(علیه السلام):

یخرج شاب من بنی هاشم بکفّه الیمنى خال، ویأتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح، یقاتل أصحاب السفیانی فیهزمهم

قیام می کند از خراسان جوانی(یا جوانمردی) که در دست راست او خالی است(برخی معتقدند آن خلی است )با پرچمی که در دستان شعیب بن صالح است می جنگند با اصحاب سفیانی

منبع:

ملاحم ابن طاوس،

صفحه 77;

و کتاب عقد الدرر،

 صفحه 128،

 باب 5‏

اهمیت تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)

  عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ(سلام الله علیها) كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِيَ

امام صادق (علیه السلام) ما به كودكانمان همان طور به ذكر تسبيح فاطمه زهرا عليها السّلام امر مى‏كنيم كه به نماز امر مى‏كنيم؛ تو نیز بر آن مداومت کن , زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده ای که بر آن مداومت نموده است 


منبع:

وسائل‏الشيعة   

جلد 6     صفحه441

 باب استحباب ملازمة تسبيح الزهراء  8391

تحريفات عاشورا

(به بهانه ایام محرم )

بايد دقت شود و بيدار بود كه در واقعه عاشورا تحريف نيايد و اگر آمد ما بايد جلويش را بگيريم

مانند : آنكه مي گويند امام حسين u در روز عاشورا 200 هزار نفر را كشت  خوب اگر ما حساب كنيم كه امام  در هر ثانيه اي يكي را كشته باشند مي شود 83 ساعت !!!

یا می گویند در کربلا یک میلیون نفر در سپاه عمربن سعد بودند آنهم همه از کوفه !!! اصلامگر کوفه اینقدر جمعیت داشته است کوفه ای که در زمان خلیفه دوم درست شده است

و . . .