چرا رأي بدهم؟

(به بهانه نزديكي به انتخابات)

«مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم»

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله مي فرمايند:

كسى كه صبح كند و نسبت به امور مسلمين بى تفاوت باشد مسلمان نيست

منبع:كافى، جلد  2،  صفحه163

شركت در انتخابات واجب است چون انتخابات از امور مسلمين است مگر مى‏شود كه كسى مسلمان باشد و به امور مسلمين بى تفاوت باشد ،

مي گويند: قبليها چه گُلي به سر ما زدند كه اينها بزنند ؟

بر فرض كه قبلي ها كار نكردند. شما اگر از چند نانوايي نان بخري و نانش خوب نباشد ، ديگر نان نمي خري؟

دقت كنيم ! كه اگر ما خودمان براي كشورمان نقشه نريزيم، آمريكا و اسرائيل نقشه مي ‏كشد كه چه كسي باشد و چه كسي نباشد آنوقت او از آنطرف دنيا براى ما نقشه بكشد و ما نقشه نكشيم؛ اگر هم دين نداريم بخاطر غيرت ملى‏مان بايد در انتخابات شركت كنيم.

داستانك:

 يك نوكرى اربابش را اذيت مى‏كرد.

 گفتند اين نوكر را توى كوچه دارند مى‏زنند تا گفتند مى‏زنند فورى رفت و از نوكر دفاع كرد.

 مردم گفتند تو كه از دست اين نوكر دلت خون است

گفت:من از دست اين دلم خون است اما غيرتم اجازه نمى‏دهد . بالاخره نوكر من كه هست.منسوب به من هست. چون منسوب به من است اجازه نمى‏دهم شما بزنيد اگر هم خواسته باشم بزنم خودم مى‏زنم

حال آمريكا براى ما تصميم بگيرد؟ به غيرت ما بر نمي خورد؟!!! هر كس يك جو غيرت داشته باشد نمى‏تواند آرام بنشيند و اجازه بدهد كه از آنطرف دنيا برايش نقشه بكشند

منبع:تلخيص از صحبتهاي حجه الاسلام قرائتي [26/ 03/ 84]


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

اين انقلاب امانت است

(به بهانه نزديكي به انتخابات)
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» (نساء/ 58)

 بدرستى كه خدا به شما امر مى‏كند ،كه امانات را به اهلش بدهيد

دختر انسان امانت است؛ بايد دقت كنيم كه دخترمان را به چه كسي مي دهيم

فرزند ما امانت است ؛ او را كدام مدرسه مي گذاريم

چشم ما امانت است ؛ در چه راهي خسته اش مي كنيم

گوش ما امانت است ؛ چه گوش مي دهيم

زبان ما امانت است ؛ چه ميگوييم

و...

اما يكي از مهمترين امانات؛ انقلاب و خون شهداست ؛

 اين انقلاب را به دست كه مي دهيم ؟

يكي از وظايف ما اين است كه سكان اجرايي كشور را به دست اصلح بدهيم و اگر در انتخابات شركت نكنيم يا خداي نكرده كوتاهي كنيم مصداق اين جمله حضرت امام خميني رحمت الله عليه مي شويم : "چه بسا که در برخي مقاطع حضور نيافتن در انتخابات يا مسامحه در آن، گناهي باشد که در راس گناهان کبيره است "


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

نماز را ما خوانديم ؛ نه شما!

(به بهانه 12 خرداد سالروز ارتحال حجه الاسلام ابوترابي)

معمولا در منزل هر كدام از آزادگان سرافراز كه برويد ؛ مي بينيد كنار عكس امام و آقا ؛ عكس ديگري هم هست و آن عكس اميرالاسرا حجه الاسلام ابوترابي است كسي كه بيش از 10 سال در اردوگاههاي صداميان مراد و امام اسرا بود

داستانك:

حجه الاسلام قرائتي مي فرمودند:

در اجلاس نماز كه سالى يك اجلاس داريم، آن هم مقام معظم رهبرى پيام مى‏دهد و رئيس جمهور هركس هست مى‏آيد افتتاح مى‏كند و خوب مسئولين فرهنگى جمع مى‏شوند چه كنيم ... يك روز آقاى ابوترابى كه ده سال اسير بود، گفت: من مى‏خواهم چند دقيقه صحبت كنم.

 قدم به چشم! بفرما.

گفت: آقايانى كه در اجلاس نماز جمع شده‏ايد ما نماز خوانديم نه شما! گفتيم: خوب!

 گفت: صدام دستور داد رهبران اين اسران را بگيريد با شكنجه همه را امشب اعدام كنيد. منتها با شكنجه نه با گلوله! آمدند يك چند نفر را درآوردند، هر كدام را يك شكلى، دو نفر را چنان نگه داشتند، مشت به اين طرف و آنطرف چشم او زدند، كه چشم‏هايش روى موزاييك‏ها افتاد. يعنى مثل كله‏پاچه‏اى كه چنين مى‏كنى، مخش تكان مى‏خورد.

 خود ايشان را ميخ گذاشتند شروع به كوبيدن كردند. هر كدام را با يك شكنجه‏ى ويژه‏اى منتها شكنجه‏اى كه بداند اين قطعاً مى‏ميرد. گفتند: دستور صدام عملى شد، رفتند. ما همه افتاديم. بُنه عمرى داشتيم، بُنه جونى، تك تك نفس مى‏كشيديم منتظر مرگ بوديم.

سپيده زد فكر كرديم سپيده‏ى صبح است. بلند شديم ديديم حال نداريم. همان در خون خودمان خوابيده نماز خوانديم. بعد ديديم نه اين صبح صادق نبوده، صبح كاذب بوده، بعد كه سپيده زد فهميديم اين صبح است.

دو مرتبه نماز خوانديم. گفت: آنروزى كه چشم‏هاى ما از كاسه درآمد و ميخ در سر ما كوبيدند ما دو بار نماز صبح خوانديم. ما نماز مى‏خوانيم.

منبع:حجه الاسلام قرائتي در برنامه درسهايى از قرآن [15/ 12/ 87]

جهت مطالعه خاطراتي از حجه الاسلام ابوترابي اينجا ؛ و آزادگان اينجا را كليك نماييد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

آخرین دست نوشته شهید چمران دقایقي قبل از شهادت ، ( رقص خون )

(به بهانه 31 خرداد سالروز شهادت دانشمند بسيجي شهيد چمران )

آخرین دست نوشته شهید چمران دقایقي قبل از شهادت ، داخل ماشین و در حال رفتن به سوی دهلاویه كه بعد از شهادتش از جيب پيراهنش بيرون آورده شد درحالي كه خون آلود بود


  ای حیات ! با تو وداع می كنم ، با همة مظاهر و جبروتت .

 ای پاهای من ! می دانم كه فداكارید ، و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حركت در می آیید ؛ اما من آرزویی بزرگتر دارم . به قدرت آهنینم محكم باشید. این پیكر كوچك ؛ ولی سنگین از آرزوها و نقشه ها و امیدها و مسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید . دراین لحظات آخر عمر ، آبروی مرا حفظ كنید . شما سالهای دراز به من خدمت ها كرده اید . از شما آرزو می كنم كه این آخرین لحظه را به بهترین وجه ، ادا كنید.

 ای دست های من ! قوی و دقیق باشید .

 ای چشمان من ! تیزبین باشید .

 ای قلب من ! این لحظات آخرین را تحمل كن.

 به شما قول می دهم كه پس از چند لحظه همة شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید . من چند لحظة بعد به شما آرامش می دهم ؛ آرامشی ابدی . چه ، این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم ، لحظات لقای پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد

جهت نياز به مطالعه 20 خاطره از شهيد چمران  اينجا را كليك فرماييد

جهت دانلود مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

آخرین دست نوشته شهید چمران


(به بهانه 31 خرداد سالروز شهادت شهید چمران)

متن ذیل آخرین دست نوشته شهید چمران است که بعد از شهادتش از داخل چیبش پیدا شد در حالی که خونی بود

ای حیات با تو وداع می کنم با همه زیباییهایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم. ای پاهای من ، می دانم شما چابکید، می دانم که در همه مسابقه ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید ، می دانم فداکارید ، می دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می آئید ، اما من آرزوئی بزرگتر دارم ، من می خواهم که شما به بلندی طبع بلندم ، به حرکت در آئید ، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید ، به سرعت تصمیمات و طرحهایم سریع باشید .

این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها ونقشه ها وامیدها ومسئولیتها  را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید .ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید . شما سالهای دراز به من خدمت کرده اید ، از شما می خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید

ای پاهای من سریع وتوانا باشید ، ای دستهای من قوی ودقیق باشید ، ای چشمان من تیزبین وهوشیار باشید ، ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ، ای نفس ، مرا ضعیف وذلیل مگذار ، چند لحظه بیشتر  با قدرت واراده صبور وتوانا باش.

به شما قول می دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق وابدی آرامش خود را برای همیشه  بیابید وتلافی این عمر خسته کننده واین لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید،آرامشی ابدی.دیگر شما را زحمت نخواهم داد.دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد.

دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد.دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس ،لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.

 

فرازی از وصیت نامه امام (2)

( به بهانه سالروز ارتحال حضرت امام خمینی رحمه الله علیه )

فرازی از وصیت نامه امام (2)

من با جرأت مدعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله- و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين بن على- صلوات اللَّه و سلامه عليهما- مى‏باشند. آن حجاز كه در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله- مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمى‏كردند و با بهانه‏هايى به جبهه نمى‏رفتند، كه خداوند تعالى در سوره «توبه» با آياتى آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آنقدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل، در منبر به آنان نفرين فرمودند. و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمؤمنين آنقدر بدرفتارى كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهدا- عليه السلام- آن شد كه شد. و آنان كه در شهادت دستْ آلوده نكردند، يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد. ... در صورتى كه [مردم ما ] نه در محضر مبارك رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات اللَّه عليه. و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است. و اين رمز موفقيت و پيروزى در ابعاد مختلف است. و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده، و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى‏باشيم

منبع:

صحيفه امام

جلد  ‏21،

صفحه : 411

حال بیاییم این فراز را بر آیات  عرضه کنیم!

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (54)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، هر كه از شما از دينش بازگردد چه باك زودا كه خدا مردمى را بياورد كه دوستشان بدارد و دوستش بدارند. در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر كافران سركش در راه خدا جهاد مى‏كنند و از ملامت هيچ ملامتگرى نمى‏هراسند. اين فضل خداست كه به هر كس كه خواهد ارزانى دارد، و خداوند بخشاينده و داناست.                            

سوره مائده آیه54

و روي: أن النبي (صلی الله علیه و آله) سئل عن هذه الآية- فضرب بيده على عاتق سلمان- فقال: هذا و ذووه، ثم قال: لو كان الدين معلقا بالثريا- لتناوله رجال من أبناء فارس.

مردم پرسيدند: اى رسول خدا اين قوم چه كسانى هستند كه اگر ما پشت به دين كنيم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست به شانه سلمان زد و فرمود: اين و قوم اين مرد است، به خدايى كه جانم به دست او است، اگر ايمان به خدا را در ثريا آويزان كرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند

منبع:

الميزان في تفسير القرآن،

جلد 5

 صفحه : 388


فرازی از وصیت نامه امام (1)

( به بهانه سالروز ارتحال حضرت امام خمینی رحمه الله علیه )

فرازی از وصیت نامه امام (1)

من با جرأت مدعى هستم كه ملت ايران و توده ميليونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله- و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين بن على- صلوات اللَّه و سلامه عليهما- مى‏باشند. آن حجاز كه در عهد رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله- مسلمانان نيز اطاعت از ايشان نمى‏كردند و با بهانه‏هايى به جبهه نمى‏رفتند، كه خداوند تعالى در سوره «توبه» با آياتى آنها را توبيخ فرموده و وعده عذاب داده است. و آنقدر به ايشان دروغ بستند كه به حسب نقل، در منبر به آنان نفرين فرمودند. و آن اهل عراق و كوفه كه با اميرالمؤمنين آنقدر بدرفتارى كردند و از اطاعتش سر باز زدند كه شكايات آن حضرت از آنان در كتب نقل و تاريخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و كوفه كه با سيدالشهدا- عليه السلام- آن شد كه شد. و آنان كه در شهادت دستْ آلوده نكردند، يا گريختند از معركه و يا نشستند تا آن جنايت تاريخ واقع شد. ... در صورتى كه [مردم ما ] نه در محضر مبارك رسول اكرم- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات اللَّه عليه. و انگيزه آنان ايمان و اطمينان به غيب است. و اين رمز موفقيت و پيروزى در ابعاد مختلف است. و اسلام بايد افتخار كند كه چنين فرزندانى تربيت نموده، و ما همه مفتخريم كه در چنين عصرى و در پيشگاه چنين ملتى مى‏باشيم

منبع:

صحيفه امام

جلد  ‏21،

صفحه : 411

حال بیاییم این فراز را بر روایات عرضه کنیم!

قال رسول الله صلى الله عليه و سلم: أي الخلق أعجب إليكم إيمانا؟ قالوا: الملائكة، قال و ما لهم لا يؤمنون و هم عند ربهم؟ قالوا: فالنبيون قال و ما لهم لا يؤمنون و الوحي ينزل عليهم؟

قالوا: فنحن قال: و ما لكم لا تؤمنون و أنا بين أظهركم؟ قال: فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم: إن أعجب الخلق إليّ إيمانا لقوم يكونون بعدكم يجدون صحفا فيها كتاب يؤمنون بما فيها.

پیامبر از اصحاب سوال فرمود :

كداميك از مؤمنان ايمانشان شگفت‏انگيزتر است؟

گفتند: فرشتگان، فرمود: چه جاى تعجب كه آنها ايمان بياورند؟ آنها در جوار قرب خداوندند

گفتند: پس انبياء، فرمود: با اينكه وحى بر آنها نازل مى‏شود چگونه ايمان نياورند؟

 گفتند: پس خود ما! فرمود: چه جاى تعجب كه شما ايمان بياوريد در حالى كه من در ميان شما هستم؟

(اينجا بود كه همه ساكت ماندند و پيامبر فرمود:)

ولى از همه اعجاب‏انگيزتر قومى هستند كه بعد از شما مى‏آيند و تنها اوراقى را در برابر خود مى‏بينند و به آنچه در آن است ايمان مى‏آورند".

منبع :

میزان الحکمه

جلد 1

صفحه :404

 

و تفسیر نمونه

جلد ‏23،

صفحه :317