ثوابي كه كسي قدرش را نمي داند "1"

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

‏ ثَلَاثٌ لَوْ يَعْلَمُ أُمَّتِي مَا لَهُمْ فِيهَا لَضَرَبُوا عَلَيْهَا بِالسِّهَامِ‏ ؛  1.  الْأَذَانُ ...

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:

سه چيز است كه اگر امّت من منافع آن را مى‏دانستند، براى دست يافتن به آن، قرعه كشي مي كردند (و يا به سوى هم تير اندازى مى‏كردند):

1.  اذان گفتن ...            [بحار الأنوار ،جلد ‏86، صفحه: 197]

متاسفانه الآن در مساجد ما اذان پلاستيكي پخش مي شود (راديويي ) در حالي كه بايد اذان حلقومي باشد

حال، اگر ما نمي توانيم به هر دليلي در مسجد اذان بگوييم ؛ هنگام نماز فرادي براي خودمان كه مي توانيم اذان و اقامه بگوييم

" مفضّل بن عمر از قول امام صادق عليه السلام مي گويد ،كه امام فرمودند:

هر كس با اذان و اقامه نماز بخواند ، دو صف از فرشتگان ، پشت سر او نماز مى خوانند و هر كس با اقامه و بدون گفتن اذان نماز بگزارد ، پشت سر او تنها يك صف به نماز مى ايستند

مفضّل بن عمر مي گويد به امام عرض كردم : اندازه هر صف ، چه قدر است؟

امام فرمود : كمترينِ آن ، از مشرق تا مغرب ، و بيشترينش از آسمان تا زمين است . "

مگر اذان و اقامه چقدر طول مي كشد كه بسياري از آن فراري اند ؟ آيا بيش از 30 ثانيه وقت مي گيرد؟!!!

بخش دوم روايت

بخش سوم روايت








داستان ولادت پيامبر

(به بهانه 17 ربيع الاول ، روز ولادت پيامبر مكرم اسلام صلي الله عليه و آله)


امام صادق عليه السلام در روايتي كه خلاصه آن را مي آوريم مي فرمايند:

 در صبيحه ولادت آنجناب ، هربتي كه بر روي زمين بود، بررو در افتاده بود و ايوان كسري بلرزيد و چهارده كنگره از آن ساقط شد و درياچه ساوه ، آبش فرو رفت و در وادي (سماوه ) آب جاري شد و آتشكده فارس ‍ خاموش شد و حال آنكه هزار سال بود كه خاموش نشده بد و نوري در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و منتشر گرديد تا به مشرق عالم رسيد و سرير هرسلطاني از سلاطين دنيا در آن صبح سرنگون شده بود و در آن روز، هيچ سلطاني نتوانست تكلم كند و تمامي گنگ شده بودند و علم كهنه و سحر سحره باطل شد و هر كاهني كه بود ميان او و همزادش ‍ - كه خبرها به او مي گفت - جدائي افتاد و ابليس در آنوقت صيحه زد و ابالسه خود را جمع كرد ابالسه گفتند: اي سيد ما! چه ترا بفزع در آورده گفت : واي بر شما همانا حادثه عجيبي در زمين واقع شده كه از زمان رفع عيسي (ع ) تا بحال واقع نشده : برويد و بگرديد به بينيد چه واقع شده براي من خبر آريد. برفتند و برگشتند و گفتند: چيزي نيافتيم ابليس ‍ گفت : استعلام اين امر، كار من است ، پس فرو رفت در دنيا و جولاني كرد تا برحرم مكه رسيد: ديد كه اطراف حرم را ملائكه فرو گرفته اند، خواست داخل حرم شود، او را صيحه زدند، برگشت و از طرف كوه (حرا) داخل شد جبرئيل او را صيحه زد كه بر گرد، لعنت خدا بر تو باد گفت : اي جبرئيل ! از تو سئوالي دارم ، بگو كه امشب چه حادثه رو كرده .

فرمود: ولادت محمد صلي الله عليه وآله واقع شده گفت از براي من در او نصيبي هست ؟ فرمود: نه گفت : در امت او، من بهره دارم فرمود: بلي گفت : راضي شدم .[ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏15، ص: 259]

نكته:

يكي از بهترين اعمال روز ولادت پيامبر اكرم "روزه" گرفتن است  و از براي آن ، فضيلت بسيار است و روايت شده كه هر كه اين روز را روزه بدارد، ثواب روزه يكسال براي او، نوشته شود، و روزه ي اين روز، يكي از چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ، ممتاز است .

 متن عربي روايت در ادامه منبرك

ادامه نوشته

دلسوزِ  ديگران

امام صادق و يا امام باقر عليهما السّلام در روايتي كه سعدي نيز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نيز نصب است ؛ (بني آدم اعضاي يك پيكرند) مي فرماييند :

الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ‏ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ  وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ ...

مؤمن برادر مؤمن است، مانند يك پيكر؛  كه هر گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضاء ديگر هم احساس درد كنند...        [الكافي ؛ جلد ‏2 ؛ صفحه 166]

بايد ما دلسوز ديگران باشيم

مثلا :

چادر خانمي از موتور آويزان است . بوقي بزنيم و اطلاع دهيم ( نه آنكه سريع موبايلمان را در بياوريم و از صحنه ي افتادن، فيلم بگيريم)

ماشينمان جا دارد ،چرا پيرزن و يا پير مردي را سوار نكنيم

اگر پوست موزي ديدم . آن را با پا به كناري بزنيم

اگر سنگ در مقابل راه بود آن را كنار بگذاريم

از كنار بيمارستان عبور مي كنيم ، براي سلامتي همه ي بيماران سوره ي حمدي بخوانيم

از مقابل قبرستان عبور مي كنيم ؛ فاتحه بخوانيم

اگر كاري از دستمان بر نمي آيد ؛ لااقل غصه بخوريم

مانند غصه ،براي مردم مستضعف و يا مردم مظلوم عراق ، فلسطين ، افغانستان و ...

پيامبر آنقدر براي كفار دلسوزي مي كرد كه خداوند مي فرمايد: لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ  ؛ نزديك است جان خود را براي آنان تباه كني !

داستانك 1:

حجت الاسلام قرائتي مي فرمودند:

آيت الله العظمى گلپايگانى‏ سر درس بود. من نشسته بودم.

مى‏گفت: گاهى كه متوجه مى‏شوم ،طلبه‏ها كم درس مى‏خوانند، از غصه تب‏ مى‏كنم.

گفتم: اگر بچه‏هاى من مردود بشوند، داد مى‏زنم ولى تب‏ نمى‏كنم.

 آيت الله گلپايگانى‏ براى پسر مردم تب مى‏كند، ولى من براى بچه‏هاى خودم تب نمى‏كنم. از اين پيدا است كه او چه سوزى دارد

داستانك 2:

شخصي تعريف مي كرد : در تاكسي نشسته بودم . ناگهان موتوري با سرعتي عجيب ، از كنارمان گذشت

با خود گفتم : الان مغزش متلاشي مي شود و عبرتي خواهد شد براي ديگران

ديدم سريع راننده تاكسي پولي را در آورد و داخل قلك صدقه گذاشت .

متوجه شدم، براي سلامتي آن موتور سوار اين كار را كرد و فهميدم ،چقدر دلسوز ديگران است

 









هركه به خدا و قيامت ايمان دارد، بايد ... " 3 "

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ :

جَاءَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) تَشْكُو إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) بَعْضَ أَمْرِهَا فَأَعْطَاهَا- رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) كُرَيْسَةً وَ قَالَ تَعَلَّمِي مَا فِيهَا فَإِذَا فِيهَا

... " مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ لِيَسْكُت‏" ‏

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

فاطمه (عليها السلام )براى شكايت از جرياني نزد رسول خدا  (صلي الله عليه وآله) آمد، پس رسول خدا (صلي الله عليه وآله) جزوه‏اى به او داد و فرمود: آنچه در آنست بياموز، و (اين 3 جمله) در آن بود:

3. هر كس ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد حرف خوب بگويد يا خموش باشد.

[ الكافي    جلد‏2   صفحه  667    باب حق الجوار ]

داستانك :

سلیمان جنی را مامور کاری کرد و در تعقیب او جنی را فرستاد

جن دوم بازگشت و آنچه دیده بود برای سلیمان تعریف کرد و گفت دیدم جن را که وارد بازار شد به آسمان نگاه کرد بعد سرش را به طرف راست وچپ چرخاند و بعد سرش را به پایین انداخت و رفت

سلیمان جن اول را احضار کرد و دلیل این حرکاتش را جویا شد

او عرض کرد :هنگامی که وارد بازار شدم به آسمان نظر کردم و دیدم فرشتگان در آسمان ناظر هستند به سمت چپ و راست نظر کردم و مردم را مشغول صحبت کردن های بی مورد دیدم  , آنگاه سرم را از خجالت به زیر انداختم

قسمت اول روايت

قسمت دوم روايت








 

هركه به خدا و قيامت ايمان دارد، بايد ... " 2 "

عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ :

جَاءَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) تَشْكُو إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) بَعْضَ أَمْرِهَا فَأَعْطَاهَا- رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) كُرَيْسَةً وَ قَالَ تَعَلَّمِي مَا فِيهَا فَإِذَا فِيهَا

 ... " مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ " ...

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

فاطمه (عليها السلام )براى شكايت از جرياني نزد رسول خدا  (صلي الله عليه وآله) آمد، پس رسول خدا (صلي الله عليه وآله) جزوه‏اى به او داد و فرمود: آنچه در آنست بياموز، و (اين 3 جمله) در آن بود:

2. هر كس ايمان به خدا و روز قيامت دارد مهمان خود را گرامى دارد،

 [ الكافي    جلد‏2   صفحه  667    باب حق الجوار ]

حداقل احترام به مهمان اين است كه او را تا درب منزل همراهي كنيم ؛ حضرت على بن موسى الرضا (عليهماالسلام) از پدران خود ،تاحضرت على (عليهم السلام) روايت فرموده اند ، كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمودند: حق مهمان اينست كه او را تا درب خانه مشايعت كنى .[ عيون أخبار الرضا ،ج‏2،ص  305]

يكي ديگر از حداقل احترامها به مهمان اين است كه او را از جاي خود بلند نكنيم

متاسفانه امروزه به تقليد از فرهنگ غرب ، مهمان را براي غذا از جايش بلند مي كنند و او را به وسط سالن براي برداشتن غذا راهنمايي مي كنندكه اين كار اوج بي احترامي به مهمان است (اين عمل ، عمل چهارپايان است)

خداوند در قرآن هنگام بيان داستان مهماني حضرت ابراهيم مي فرمايد: فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ ... پس غذا را نزديك مهمانان گذارد، [ذاريات 27]

حضرت ابراهيم حتي غذا را در وسط سفره قرار نداد تا مهمان خم شود ، بلكه آن را كنار دست مهمان گذاشت . حال ما چگونه مهمان را از جايش بلند مي كنيم؟

داستانك:

روزی امام رضا (علیه السلام) میهمانی را دعوت کرد و با احترام، مهمان خود را به داخل خانه آورد.

پس از پذیرایی، با هم به گفت وگو پرداختند. در میان سخن آنان، باد چراغ را خاموش کرد. مهمان بی درنگ از جای خود برخاست که آن را روشن کند، ولی امام دست او را گرفت و مانع شد که او از جایش بلند شود.

سپس خود برخاست و چراغ را روشن کرد و دوباره کنار او نشست و برای این که مهمان ناراحت نشود با لبخندی به او فرمود:

ما خاندانی هستیم که دوست نداریم مهمان خود را به کار بگیریم و (از جايش بلند كنيم) و او را به زحمت بیندازیم.  [کافی جلد 6 صفحه ی 283]

قسمت اول روايت

قسمت سوم روايت









 

هركه به خدا و قيامت ايمان دارد، بايد ... " 1 "


عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عليه السلام) قَالَ :

جَاءَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) تَشْكُو إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) بَعْضَ أَمْرِهَا فَأَعْطَاهَا- رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) كُرَيْسَةً وَ قَالَ تَعَلَّمِي مَا فِيهَا فَإِذَا فِيهَا

"مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَهُ " ...

 حضرت صادق عليه السلام فرمود:

فاطمه (عليها السلام )براى شكايت از جرياني نزد رسول خدا  (صلي الله عليه وآله) آمد، پس رسول خدا (صلي الله عليه وآله) جزوه‏اى به او داد و فرمود: آنچه در آنست بياموز، و (اين 3 جمله) در آن بود:

1. هر كس ايمان به خدا و روز قيامت دارد بايد همسايه را نيازارد ...

 [ الكافي    جلد‏2   صفحه  667    باب حق الجوار ]

در اهميت همسايه همين بس كه رسول رحمت صلي الله عليه و آله مي فرمايند: حرمة الجار على الانسان كحرمة أمّه. حرمت همسايه بر آدمى همچون حرمت مادر است.[ الحياة،ج1،ص 416]

برخي همسايه داري خوبي ندارند:به عنوان مثال :درب منزل را نيمه شب محكم به هم مي زند

از منزلش صداي آهنگ يا مداحي بلند است . اول صبح براي صدازدن اعضاي خانه از داخل كوچه بوق مي زند .

مهماني دير وقت مي گيرد و ...

داستانك :

يكى از مسلمين از اهالى مدينه ، همسايه بدى داشت كه از آزار او در امان نبود، او به حضور رسول خدا (ص ) آمد و از همسايه اش شكايت كرد و گفت :"من همسايه اى دارم كه نه تنها خيرى از او به من نمى رسد، بلكه از شرّ و آزار او، آسوده نيستم ."

پيامبر(ص ) به على (ع ) و ابوذر و سلمان و يك نفر ديگر (كه راوى مى گويد بگمانم مقداد بود) فرمود: به مسجد برويد و با صداى بلند فرياد بزنيد:لاايمان لمن لايا من جاره بوائقه "هر كه همسايه اش از آزار او آسوده نباشد ايمان ندارد."

آنها به مسجد رفته ، سه بار با صداى بلند، اين دستور پيامبر (ص ) را به سمع مردم رساندند. امام صادق (ع ) پس از نقل اين داستان ، با دست خود اشاره به اطراف كرد و فرمود: تا چهل خانه در چهار طرف ، همسايه به حساب مى آيند.

نكته ي مهم اينجاست كه :

خوب همسايه داري فقط اين نيست كه ما به همسايه آزار نرسانيم . امام كاظم عليه السلام  مي فرمايند:خوش همسايگى تنها اين نيست كه آزار نرسانى، بلكه خوش همسايگى اين است كه در برابر آزار و اذيت همسايه صبر داشته باشى.[تحف العقول ص 409]

قسمت دوم روايت

قسمت سوم روايت








 

چگونگي سلام  به امام حسين از راه دور

(به بهانه اربعين سيد و سالار شهيدان )

 حنّان بن سدير، از پدرش در ضمن حديث طويل مى‏گويد:

حضرت ابو عبد اللَّه عليه السّلام فرمودند:

اى سدير، اين حق بر تو نيست كه قبر حسين عليه السّلام را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روز يك بار زيارت كنى عرض كردم: فدايت شوم بين ما و بين آن حضرت فرسخ‏هاى بسيار فاصله است.

حضرت فرمودند:

بر بام منزل برو سپس بطرف راست و جانب چپ خود توجه كن بعد سر به آسمان بلند كن، سپس سر را بطرف قبر امام حسين عليه السّلام برگردان و بعد بگو:

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه‏

هر گاه چنين نمودى ثواب يك زوره برايت منظور مى‏شود. زوره يعنى يك حج و يك عمره.

سدير مى‏گويد: بسى روزها بيش از بيست مرتبه حضرت را اين طور زيارت مى‏كردم.

[كامل الزيارات-ترجمه ذهنى تهرانى، صفحه : 869]








 

رمز نجات از فتنه هاي آخرالزمان

 شيخ صدوق روايت كرده از عبد الله بن سنان كه گفت :

حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: در آينده شبهات به سوي شما هجوم مي آورند [ و گناهان زياد مي شود‌(مانند گناهان چشم و گوش و زبان و ...)] و شما بدون نشانه و راهنما و پيشواى هدايت كننده مي مانيد  و نجات نمى‏يابد در آن شبهه مگر كسى كه بخواند دعاى غريق را

گفتم :چگونه است دعاى غريق

فرمود : مى‏گويى

 يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ

منبع :مفاتيح الجنان ؛ بعد از زيارت وارث و قبل از زيارت حضرت عباس

 








 

آخرين كلام پيامبر و امام صادق چه بود ؟

مردم نوعاً علاقه‌مندند كه آخرين سخن و گفتار پاياني شخصيت‌هاي بزرگ و انسان‌هاي قدّيس را بدانند و كدام شخصيت همانند رسول خداست و چه كسي به پايه‌ي كمالات آن بزرگوار مي‌رسد و چه كسي است‌كه نخواهد آخرين‌كلام پيامبراكرم وسخن پاياني حضرت خاتم الانبياء صلي الله عليه و آله را بداند و بفهمد؟

جابر بن عبدالله مي‌گويد: كعب الاحبار از عمر پرسش‌كرد: «آخرين سخن پيامبر چه بود؟» او گفت: «از علي عليه السلام بپرس!» كعب به نزد حضرت علي عليه السلام آمد و همين پرسش را از آن حضرت نمود. علي عليه السلام فرمود:

اسندت رسول الله الي صدري فوضع رأسه علي منكبي فقال: الصلاة الصلاة

رسول خدا را به سينه خود گرفتم پس سر مباركش را بر دوش من گذاشت و فرمود: نماز، نماز.

منبع: فضائل الخمسة من الصحاح الستة ؛جلد ‏3  صفحه  38 

آخرين توصيه امام صادق نيز نماز است

قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ عليه السلام:‏ لَمَّا حَضَرَ أَبِيَ الْوَفَاةُ قَالَ لِي يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ‏ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ.

 امام كاظم عليه السلام مي فرمايند:پدرم در هنگام مرگ وصيت كرد ما را و فرمود:شفاعت ما به كسي كه نماز را سبك بشمارد نمي رسد

منبع: وسائل الشيعه،جلد 4 ، صفحه 24

داستانك:

داماد حضرت امام خميني(ره) مي گويد: حضرت امام ، روايتي از امام جعفر صادق عليه السلام نقل مي كردند كه (اگر كسي نمازش را سبك بشمارد، از شفاعتشان محروم مي شود.) من يك بار به ايشان عرض كردم: (سبك شمردن نماز شايد به اين معني باشد كه شخص نمازش را يك وقت نخواند و يك وقت نخواند.) گفتند نه اين كه خلاف شرع است. منظور امام صادق عليه السلام اين بوده است كه وقتي ظهر مي شود و فرد در اول وقت نماز نمي خواند، در واقع به چيز ديگري رجحان داده است.

منبع: هزارو يك نكته درباره نماز حكايت 727

 

            








 
                                                

ثروتمند عياش

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ ...  وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَى فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْمَوْتَى قَالَ كُلُّ غَنِيٍّ مُتْرَفٍ.

چهار چيز دل را مى‏ميراند:

4. و همنشينى مردگان؛ پرسيدند: اى رسول اللّه! مردگان كيانند؟ فرمود:ثروتمندان عياش

منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

پولدارها در جامعه بيشترين تاثير را دارند

هر كاري كه يك ثروتمند انجام دهد مورد تشويق ديگران قرار مي گرد ؛ حتي اگر بادگلو باشد، مردم به به مي كنند

حال اگر اين ثروتمندان ، عياش و گنه كار باشند جامعه را به انحراف شديد مي كشانند

در مقابل تمام پيامبران، اين گروه قرار داشتند و مهمترين مانع دعوت پيامبران مي شدند .

به عنوان مثال، همين ثروتمدان عياش در مقابل حضرت نوح قرار داشتند و او را به سُخره مي گرفتند " وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْه"

اين گروه نه تنها در مقابل پيامبران ، بلكه در مقابل امامان هم قرار گرفتند .اينها به جنگ با امام حسين آمدند و واقعه كربلا را شكل دادند

همين گروه در مقابل امام زمان عجل الله فرجه نيز قرار خواهند گرفت  

خداوند به حضرت عيسي مي فرمايد: يا عيسي!.. انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَكَ- وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَك‏

اي عيسي ! [در مسائل مادي] به پايين تر از خود بنگر، نه به بالاتر از خود 

منبع: الجواهر السنية-كليات حديث قدسى ؛صفحه 207؛الباب العاشر









 

جدال با احمق

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ ... وَ مُمَارَاةُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ يَقُولُ وَ لَا يَرْجِعُ إِلَى خَيْرٍ ...

چهار چيز دل را مى‏ميراند:

 3. مجادله با احمق؛ او بگويد و تو بگويى به جايى هم نرسد...

منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

بعضي از انسانها هستند كه حق پذير نيستند ؛ مجادله و بحث با اين افراد دل را از بين مي برد

خداوند در قرآن مي فرمايند : وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (فرقان/63)

و هر گاه جاهلان آنان را طرف خطاب قرار دهند (و سخنان نابخردانه گويند) با ملايمت (و سلامت نفس) پاسخ دهند.

گاه انسان احمقي به انسان فحش و ناسزا مي گويد ؛ انسان اگر با او يكي به دو كند دلش از بين مي رود

حضرت امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

وَ اتْرُكِ الْمِرَاءَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحِقّا  .      جدل را ترك كن ؛ حتي اگر حق با توست

منبع :من لا يحضره الفقيه؛جلد ‏2 ؛ صفحه 62








 

چند كلمه مي توان با نامحرم صحبت كرد؟

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ ... وَ كَثْرَةُ مُنَاقَشَةِ النِّسَاءِ يَعْنِي مُحَادَثَتَهُنَّ ...

چهار چيز دل را مى‏ميراند

2. گفتگوى زياد با زنان...                         

منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

منظور از گفتگوي زياد يعني چقدر ؟

وَ نَهَى أَنْ تَتَكَلَّمَ الْمَرْأَةُ عِنْدَ غَيْرِ زَوْجِهَا أَوْ غَيْرِ ذِي مَحْرَمٍ مِنْهَا أَكْثَرَ مِنْ خَمْسِ كَلِمَاتٍ مِمَّا لَا بُدَّ لَهَا مِنْه‏ [من لا يحضره الفقيه؛جلد ‏4  ؛صفحه 6 ]

امام صادق عليه السلام مي فرمايند : پيامبر نهى فرمود كه زن نزد غير همسرش يا خويشان محرمش بيش از پنج كلمه صحبت كند ، آن هم در صورت ضرورت

اين روايت براي صحبت كردن معمولي بود ، خدا نكند كسي با نا محرم شوخي كند كه در روايتي از پيامبر اسلام آمده است :

 هر كس با نامحرم شوخى كند، براى هر كلمه‏اى كه در دنیا با او سخن گفته است هزار سال او را در دوزخ زندانى مى‏كنند. [ثواب الاعمال وعقاب الاعمال -ترجمه انصارى،صفحه 567 ]

داستانك:

یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم،

امام باقر علیه السلام فرمود: آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود: تکرار نکن.

[منبع:بحار الأنوار ، جلد ‏46، صفحه: 247]








 

چقدر گناه ؟!


عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عليهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ ...

چهار چيز دل را مى‏ميراند:

1. گناه پى ‏درپى، ...  

 منبع: بحار الأنوار، جلد ‏2، صفحه: 128

خداوند در قرآن مي فرمايد : وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا  ؛ يعني : بر گناه خود اصرار نورزيد

فكر كنيم در روز چقدر گناه مي شود

چقدر دروغ ؛ چقدر غيبت ؛ چقدر تهمت ؛ چقدر بد حجابي ؛ چقدر چشم چراني ؛ چقدر تقلب ؛ چقدر رشوه ؛ چقدر ربا ؛ چقدر ارتباط با نامحرم ؛ چقدر مشاهده فيلم و عكس مبتذل ؛ چقدر  چقدر  چقدر

حضرت علي عليه السلام مي فرمايند :

إِيَّاكَ وَ الْإِصْرَارَ فَإِنَّهُ مِنْ أَكْبَرِ الْكَبَائِرِ وَ أَعْظَمِ الْجَرَائِمِ  [تصنيف غرر الحكم و درر الكلم  صفحه 187]

بپرهيزيد از اصرار كردن در گناه ؛ كه همانا اصرار در گناه بزرگترين گناهان است و عظيم ترين جرمها








 

خيلي خري!

قال اميرالمومنين (عليه السلام)

مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْعُجْبِ وَ أَوَّلُهُ‏ نُطْفَةٌ مَذِرَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ قَذِرَةٌ وَ هُوَ بَيْنَ ذَلِكَ يَحْمِلُ الْعَذَرَةَ

تعجب است از بچه ي آدم ؛ كه اولش نطفه اي گنديده ؛ آخرش لاشه اي پوسيده ؛ و در بين آن هم حمل كننده نجاست است  [ تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ؛ صفحه  308 ]

يكي خصلتهايي كه انسان را جهنمي مي كند تكبر و غرور است

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ‏ ذَرَّةٍ مِنْ‏ كِبْرٍ.

 داخل بهشت نمي شود ، كسي كه در قلبش ذره اي از كبر و غرور باشد [وسائل الشيعة ؛ جلد ‏15 ، صفحه  375]

به عنوان مثال :

چون ماشين مدل بالا داريم ؛ هميشه حق را به خود مي دهيم

چون مغازه اي در بالا شهر داريم ؛ ديگران را تحقير مي كنيم

چون خانه اي در كوچه اي پهن داريم ، خاستگاري كه منزلش ، كوچه اي باريكتر است را رد مي كنيم

چون مدرك بالايي داريم ؛ كم سوادها را به چشم حقارت مي بينيم

چون نماز شب مي خوانيم ؛ خود را از ديگران بهتر مي دانيم و  ...

لطيفه :

شخصي متكبر  كه براي خود جايگاه مهمي ميديد ، در حرم حضرت رضا (عليه السلام) به فكر فرو رفت كه من در پيشگاه حضرت چه مقامي دارم،

با خود گفت: اولين كلمه‏اي كه يك نفر به من بگويد، نشان دهنده مقام من باشد.

همين طور كه ايستاده بودم زني از كنارم عبور كرد به خيال اين كه همسر خود من است، گفتم بايست با هم برويم خانه، زن برگشت و به من گفت: خيلي خري. باز شك كردم كه همين كلمه نشان دهنده مقام من است، زن برگشت، گفت: شك نكن، خيلي خري!








 

ترك مكان ؛يكي از  شيوه هاي امر به معروف

(به بهانه هفته امر به معروف و نهي از منكر)

وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في‏ آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُم‏

هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را مسخره مى‏كنند، از آنها روى بگردان‏   [سوره انعام آيه 68]

بعضي از مردم در مجالس حرام مي نشينند و وقتي از آنان سوال مي شود چرا نشسته ايد مي گويند ما راضي نيستيم و در گناه آنان شركت نمي كنيم ؛ در حالي كه اين كاملا اشتباه است و بايد مكان را ترك كنند 

داستانك 1 :

امام صادق (عليه السلام) در مهمانى شركت كردند.

 يكى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبيد. او هم شرابى آورد.

حضرت به محض آنكه متوجه شد، مجلس را ترك كرد و فرمود: «جلسه‏اى كه در آن شراب بنوشند، نه تنها نبايد خورد كه بايد آن جلسه را ترك كرد تا ديگران بفهمند كه شراب‏خوارى كارى زشت است.»

[منبع: بحارالانوار – جلد 79 – صفحه 141]

داستانك 2 :

«يكى از نمايندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسيد و گفت: قانونى مى‏خواست تصويب شود كه ضد اسلام بود من رأى ندادم.

 امام با عصبانيت فرمودند: كافى نبود. بايد داد و فرياد به راه مى‏انداختى و مجلس را ترك مى‏كردى.»

[كتاب امر به معروف و نهى از منكر، نوشته حجه الاسلام قرائتي صفحه : 24]








 

امام رضا ، لواشك مي خوام

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُ‏ مَعَالِيَ‏ الْأُمُورِ وَ يَكْرَهُ سَفْسَافَهَا الْحَدِيثَ.

امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

خداوند همتهاي بلند و شريف را دوست دارد و از چيزهاى پست بيزار است

منبع:وسائل الشيعة ؛ جلد‏17 ،صفحه 73 ؛ باب 25

داستانك:

روزی حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مسافرت به شخصی برخوردند و میهمان او شدند. آن شخص پذیرائی شایانی از حضرت نمود، هنگام حركت آن جناب فرمود: چنانچه خواسته‌ای از ما داشته باشی از خداوند درخواست می‌كنم تو را به آرزویت نائل نماید.

عرض كرد: از خداوند بخواهید به من شتری بدهد كه اسباب و لوازم زندگی‌ام را بر آن حمل نمایم و چند گوسفند كه از شیر آنها استفاده كنم، پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آنچه می‌خواست برایش تقاضا نمود. آن گاه رو به اصحاب كرده فرمودند: ای كاش همت این مرد نیز مانند پیرزن بنی اسرائیل بلند بود و از ما می‌خواست كه خیر دنیا و آخرت را برایش بخواهیم.

عرض كردند: ‌داستان پیرزن بنی اسرائیل چگونه بوده است،

آن جناب فرمود: هنگامی كه حضرت موسی خواست با بنی اسرائیل از مصر به طرف شام برود ...از هر كس جویای محل قبر یوسف شد اظهار بی‌اطلاعی می‌نمود به آن جناب اطلاع دادند كه پیرزنی است ادعا دارد من قبر یوسف را می‌دانم در كجاست، دستور داد او را احضار كنند... عجوزه گفت: یا موسی «علم قیمت دارد»، من سالها است این مطلب را در سینه خود پنهان كرده‌ام، در صورتی برای شما اظهار می‌كنم كه سه حاجت از برای من برآوری. حضرت فرمود: حاجت‌های خود را بگو. گفت:

اوّل آنكه جوان شوم؛

دوّم: به ازدواج شما درآیم؛

سوّم: در آخرت هم افتخار همسری شما را داشته باشم.

حضرت موسی از بلند همتی این زن كه با خواسته‌خود جمع بین سعادت دنیا و آخرت می‌كرد متعجب شد، از خداوند درخواست نمود هر سه حاجت او برآورده شد.

منبع: كتاب داستانها و پندها ، آیت الله محمد محمدی اشتهاردی ، جلد چهارم صفحه 57

لطيفه:

شخصي برايم تعريف كرد كه:  روزي با بچه ي كوچكم به حرم امام رضا رفتم .

او را روي شانه ام گذاشتم و با سختي خود را به ضريح چسباندم و گفتم هر چه مي خواهي از امام رضا بخواه

فرزندم هم با صداي بلند گفت: امام رضا لواشك مي خوام

به راستي همت برخي در دعا كردن اينگونه است








 

روايتي عجيب از كتاب " جهاد با نفس"

يكي از كتابهايي كه مطالعه آن براي همه جزء ضروريات است كتاب" جهاد با نفس " مي باشد،كه ترجمه شده ي يكي از 30 جلد كتاب نفيس " وسائل الشيعه " است

آيت الله بهجت درباره ي مطالعه كتاب "جهاد با نفس " مي فرمايند:« هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب "جهاد النفس"  وسایل الشیعه  را مطالعه کنید و سعی نمایید به آن عمل کنید. بعد از یک سال خواهید دید که حتما عوض شده اید مانند دارویی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می کند»

در قسمتي از اين كتاب ،روايتي زيبا از امام صادق عليه السلام آمده است:

عبيد بن زراره گويد: از امام صادق عليه السّلام راجع به گناهان كبيره پرسيدم، فرمود: آنها در كتاب على عليه السّلام هفت است:

1- كفر بخدا. 2- آدم كشى. 3- نافرمانى پدر و مادر. 4- خوردن ربا بعد از دانستن. 5- خوردن مال يتيم بناحق. 6- فرار از جهاد. 7- تعرب بعد از هجرت(مرتد شدن)

 عرض كردم: اينها بزرگترين گناهانند؟ فرمود: آرى، عرض كردم: گناه خوردن يك درهم از مال يتيم بناحق بزرگتر است يا ترك نماز؟ فرمود: ترك نماز، عرض كردم: شما كه ترك نماز را از كبائر نشمردى؟

فرمود: نخستين چيزى كه به تو گفتم چه بود؟ عرض كردم: كفر،

 فرمود: تارك نماز كافر است، يعنى بدون علت و عذر

منبع: كتاب جهاد با نفس صفحه 196








                       

افضل اعمال عيد قربان

(به بهانه عيد سعيد قربان)

عَنْ أَبَانِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عليهماالسلام قَالَ :

مَا مِنْ عَمَلٍ أَفْضَلَ يَوْمَ النَّحْرِ مِنْ دَمٍ مَسْفُوكٍ أَوْ مَشْيٍ فِي بِرِّ الْوَالِدَيْنِ أَوْ ذِي رَحِمٍ قَاطِعٍ يَأْخُذُ عَلَيْهِ بِالْفَضْلِ وَ يَبْدَؤُهُ بِالسَّلَامِ أَوْ رَجُلٍ أَطْعَمَ مِنْ صَالِحِ نُسُكِهِ وَ دَعَا إِلَى بَقِيَّتِهَا جِيرَانَهُ مِنَ الْيَتَامَى وَ أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ وَ الْمَمْلُوكِ وَ تَعَاهَدَ الْأُسَرَاء

ابان بن محمد از امام جواد (عليه السلام) نقل مى‏كند كه فرمود:

در روز عيد قربان چيزى با فضيلت‏تر از پنج چيز نيست:

1.قربانى كردن،

2.  يا راه رفتن در جهت نيكى به پدر و مادر

3. يا خويشاوندى كه قطع رحم كرده تا به او چيزى ببخشد و آغاز سلام كند،

4.  يا مردى كه از بهترين جاى قربانيش به ديگران اطعام كند و بقيه آن را به همسايگان از يتيمان و بيچارگان و بردگان بدهد

5. از اسيران دلجويى كند

[الخصال    جلد ‏1    صفحه 298]

 

عن رسول الله صلى الله عليه و آله :زَيِّنوا العيدَينِ بِالتَّهليلِ و التَّكبيرِ و التَّحميدِ و التَّقديسِ .

عيد فطر و قربان را با جملات «لا إله إلاّ اللّه و اللّه اكبر و الحمد لله و سبحان اللّه » (تسبيحات اربعه) آذين بخشيد.

[ميزان الحكمه جلد 9 صفحه 4204 حديث 14615]

داستانك:

مالك بن انس از امام جعفر صادق از پدرانش از امير المؤمنين عليهم السّلام روايت كرده كه فرمود:

 فقرا خدمت رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم آمدند، و عرض كردند ثروتمندان مالى دارند كه بآن بندگان آزاد كنند و ما نداريم، و از براى آنان وسيله حجّ فراهم است ولى براى ما نيست، و از براى آنها مالى هست كه صدقه بدهند و از براى ما نيست، و از براى آنها وسيله جهاد فراهم است، ولى ما اموالى نداريم كه با آن اين عبادات را انجام دهيم، پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم فرمود:

هر كس (از شما) صد مرتبه (اللَّه أكبر) بگويد فضيلت آن از صد بنده آزاد كردن بيشتر است،

و هر كس صد مرتبه «سبحان اللَّه» بگويد أفضل است از بردن صد قربانى در حجّ،

و هر كس صد مرتبه «الحمد للَّه» بگويد افضلست از فرستادن صد اسب زين دار، دهنه دار، ركاب دار، در راه حق،

و هر كس صد مرتبه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» بگويد عمل او در آن روز از تمام مردم افضل است مگر كسى كه زيادتر گفته باشد،

آنگاه امام فرمود: اين بيانات بگوش ثروتمندان رسيد، آنان نيز اين اعمال را بجا آوردند پس فقرا بار ديگر نزد پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم آمدند، و گفتند يا رسول اللَّه آنچه را در ثواب اين اذكار فرموديد بگوش اغنيا رسيد، و آنان اين ذكرها را گفتند، حضرت فرمود: اين ثوابها فضل و عطاى الهى است، و به هر كس كه بخواهد عنايت ميفرمايد و خداوند صاحب فضل و رحمت بزرگى است   

[منبع:ثواب الاعمال-ترجمه غفارى، صفحه : 30]








                       

خودبيني و خودبرتر بيني

 

 امام صادق علیه السلام: ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ؛

هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود خواه باشد، مگر بخاطر ذلتی که در نفس خود می یابد.[وسایل الشیعه جلد 15 صفحه 380]

برخي از انسانها صفت خودخواهي در آنان وجود دارد و بسيار شديد است اما خود به اين امر دقت ندارند

مثلا:

·  بيرون شهر مي رود و كباب درست ميكند، در حالي كه بوي كباب به مشام همه ميرسد و بسياري نمي توانند كباب تهيه كنند

·  در خيابان با همسر و فرزندش راه مي رود و بستني مي خورد در صورتي كه شايد بچه اي ببيند و پدرش نتواند براي او بخرد

·  درخانه اش كارگر ، كار ميكند ؛ خودش و خانواده اش غذاي مفصل مي خورند و به او غذاي ساده مي دهند

·   مغازه اش آتش گرفته ؛ مي گويد كاش مغازه ديگران ميسوخت و مغازه ام سالم مي ماند

·  صبح 10 دقيقه دير بيدار شده ، و سرويس مدرسه رفته؛ آرزو مي كند كاش سرويس خراب شده باشد و 10 دقيقه ديرتر راه افتاده باشد (به ضرر ديگران راضي مي شود ، چون كار خودش راه بيفتد)

·   كتاب خوبي پيدا كرده ؛ به هيچ كس نمي گويد چنين كتابي وجود دارد ؛ مي خواهد فقط خودش داشته باشد

·  حديث زيبايي ديده ؛ به هيچ كس نمي گويد ؛ مي گويد فقط خودم

·   اگر حرم امام رضا برود ، دوست دارد خلوت باشد ومردم براي زيارت نيامده باشند تا خودش راحت زيارت كند

·  به ضريح امام رضا چسبيده و حاضر نيست ديگران هم ضريح را لمس كنند

·  چون ديرش شده ، جلوي پاركينك و يا جلوي كوچه پارك مي كند و ميرود

·  و ...


                                                      







                   

رسوم غلط در ازدواج

(به بهانه اول ذي الحجه ،سالروز ازدواج مقدس حضرت علي و حضرت زهرا عليهماالسلام)

عموم مردم درمسائل ازدواج ، رسومي دارند كه برگرفته از اسلام نيست و در بعضي از موارد ،كاملا ضد اسلام است

به عنوان نمونه : اگر يكي از نزديكان خانواده دختر يا پسر از دنيا بروند، عروسي به هم مي خورد و دختر و پسر بايد تا يكسال و اگر مرحوم فاميل دورتر باشد، تا 40 روز صبر كنند

حال ببينيم اينكار مورد تاييد اسلام است يا خير ؟

بنابر روایت امام صادق (عليه السلام):

 تَزَوَّجَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ بَنَى بِهَا فِي ذِي الْحِجَّةِ مِنَ السَّنَةِ الثَّانِيَةِ مِنَ الْهِجْرَة

عقد على و فاطمه (عليهماالسلام) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذى الحجّه سال دوم هجرى بوده است    [كشف الغمة، جلد 1، صفحه 364 و بحارالانوار 43 صفحه 136]

از عقد اين 2 بزرگوار در ماه رمضان ، چند پيام به دست مي آيد

1.عقد در رمضان بود و پيامبر نفرمود ماه رمضان وقت اين كارها نيست

2.بلافاصله بعد از چند بدر بود و پيامبر تازه از جنگ برگشته بود  [ترجمه الكامل ابن الأثير ،جلد ‏7،صفحه :131]

3. فقط 15 روز از مرگ رقيه دخترِ بزرگِ پيامبر مي گذشت [ترجمه الطبقات الكبرى ،جلد ‏2،صفحه :16]

نمونه اي ديگر از رسوم مردم، كه مورد تاييد اسلام نيست، مهريه ي زياد است . مردم ،مهريه زياد را ضامن خوشبختي مي دانند ؛

در حالي كه حضرت علي عليه السلام مهريه زياد را باعث دشمني مي دانند : لَا تُغَالُوا بِمُهُورِ النِّسَاءِ فَتَكُونَ عَدَاوَةً. [وسائل الشيعة، جلد ‏21، صفحه: 253 حديث 12]

و نيز امام صادق عليه السلام مهريه زياد زن را، نشانه شومي او مي دانند و مي فرمايند :فَأَمَّا شُؤْمُ الْمَرْأَةِ فَكَثْرَةُ مَهْرِهَا  [وسائل الشيعة، جلد ‏21، صفحه: 250 حديث 1]

و در مقابل پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله، زناني كه خوش رو اند و مهریه شان سبک است را برترین زنان امت خويش معرفی كرده اند: أَفْضَلُ نِسَاءِ أُمَّتِي أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً. [وسائل الشيعة، جلد ‏21، صفحه: 252 ،حديث 9]









                     

عقوبت گوش دادن به موسيقي

(به بهانه شهادت امام جواد عليه السلام)

وَ قَالَ الامام الجواد عليه السلام:

‏ مَنْ‏ أَصْغَى‏ إِلَى‏ نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ كَانَ النَّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسَانِ إِبْلِيسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ.

امام جواد «عليه السلام»مي فرمايند :

 هر كس به سخن سخنرانى گوش دهد، او را پرستش كرده است. پس اگر او از خدا سخن بگويد خدا را پرستيده است، و اگر از زبان ابليس سخن بگويد ابليس را عبادت كرده است. [تحف العقول، صفحه: 456]

يكي از مهمترين مصاديق گوش دادن به سخن ابليس ، گوش دادن به خواننده و موسيقي و غناست كه از گناهان كبيره و بسيار بسيار بزرگ است كه پيامبر مكرم اسلام نيز در مذمت گوش دادن به غنا مي فرمايند: الْغِنَاءُ رُقْيَةُ الزِّنَى؛    غنا، طلسم زناست [مستدرك الوسائل ؛ جلد‏13 ؛ صفحه  214؛حديث 15154]

داستانك:

فردی به نام ‌هارون بن مسلم از مسعود بن زیاد روایت نموده است که گفت: من در نزد امام صادق (علیه السلام) بودم؛ شخصی وارد شد و به حضرت گفت: پدر و مادرم فدای تو، در همسایگی ما اشخاصی زندگی می‌کنند که کنیزان آوازه خوان دارند، و اغلب در خانه شان بساط ساز و آواز برپاست. دستشویی خانه‌ی ما نیز طوری قرار گرفته که صدای ساز و آواز آنها به گوش می‌رسد و چه بسیار می‌شود که من نشستن در دستشویی را طول می‌دهم تا آواز آنها را بشنوماین عمل (از نظر شرعی) چه طور است؟

حضرت فرمود: این کار را مکن.

عرض کرد: به خدا قسم من هرگز به سراغ آنها نرفته‌ام و نمی‌روم، بلکه فقط صدای ایشان را می‌شنوم!

حضرت فرمود: مگر کلام خدا را نشنیده‌ای که می‌فرماید: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولاً»

یعنی همه‌ی شما روزی درباره‌ی گوش و چشم و دل خود مورد بازخواست قرار خواهید گرفت و نسبت به آنچه شنیده‌اید و دیده‌اید و یا نسبت به آن دل بسته‌اید باید حساب پس دهید!

آن فرد ‌گفت: به خدا سوگند مثل این که تاکنون این آیه را از کتاب خدا نشنیده بودم نه از عجم و نه از عرب.

به حضرت گفت انشاء الله من دیگر چنین عملی را تکرار نمی‌کنم و نسبت به گذشته هم استغفار می‌کنم.

امام فرمود: این کافی نیست برخیز و غسل کن و هر چه قدر می‌توانی نماز بخوان چون تاکنون به گناه بزرگی اشتغال داشته‌ای و اگر با همین حال و بدون توبه ميمردی وضع بسیار بدی داشتی.

خدا را شکر می‌کنم که متوجه شدی و از او درخواست می‌کنم که از هر بدی که از تو دیده صرف نظر کند. آری! خداوند فقط از کارهای زشت و قبیح کراهت دارد. پس تو نیز کارهای زشت و گناهان را برای اهلش بگذار چون هر چیزی در این عالم اهلی دارد. [وسائل الشيعة ؛ جلد ‏3 ؛ صفحه 331 ]

 
                                                      

راه آدم شدن در كلام آيت الله بهجت


پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند:

اَوَّلُ الوَقتِ رِضوانُ اللّه وَ وَسَطُ الوَقتِ رَحمَةُ اللّه وَآخِرُ الوَقتِ عَفوُ اللّه ؛

نماز در اول وقت خشنودى خداوند، ميان وقت رحمت خداوند و پايان وقت عفو خداوند است.

منبع: سنن الدار قطنى، جلد 1، صفحه 201، حديث 974

و نيز امام صادق عليه السلام درباره فضيلت نماز اول وقت مي فرمايند:

فَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ على الآخِرِ كَفَضلِ الآخِرَةِ على الدُّنيا .

فضيلت اوّل وقت (نـماز) بـر آخـر وقت ، همچون فضيلت آخرت بر دنياست .

منبع:ثواب الأعمال و عقاب الاعمال؛ جلد 2 صفحه 58

داستانك:

يكي از اهل علم ، می گوید:

رفته بودم خدمت آیت الله بهجت (رحمه الله) پرسیدم یک راهی بما نشان بدهید که آدم بشیم ؟

فرموده بودند: نمازتان را اول وقت بخوانید این عالم پیش خودش گفته بود :حتما حاج آقا مارا تحویل نگرفته ! نماز اول وقت را که خودمان هم میدانیم یک راه دیگه که ما رو ببرد جلو،

 تا سال بعد در جلسه ای که با ایشان داشتتیم گفتم : دوباره از آقا بپرسم اگر بخواهیم یک راه معرفی کند ما به همه جا برسیم چه راهی را معرفی می کند !

هنوز چیزی نگفته بودم داشتند گفتگو می کردند وسط حرفشان فرمود:

"بعضی ها می آیند پیش  ما چکار کنیم که آدم بشیم رشد پیدا کنیم ؟به انها گفتم نماز اول وقت بخوانید میروند سال بعد می آیند و توی دلشان میگویند حاج اقا ما رو تحویل نگرفت دوباره از حاج اقا بپرسیم چکار کنیم؟ در حالیکه همان حرف بنده را هم دقیق گوش نکردند ورعایت نکردند بابا جواب همان است ،راه همان است."

آن عالم فرمود : من دیگر چیزی نگفتم .آقای بهجت راست می گفتند من نماز عصر را گاهی به وقت نمی خواندم شروع کردم نماز عصر را هم درست کردم به همه جای که دوست داشت و فوق تصورش بود، رسید.

به نقل از حجت الاسلام عالي [ با اندكي تصرف]

جهت دريافت فايل صوت اين داستان توسط حجت الاسلام عالي اينجا را كليك نماييد








                     

تير زهرآگين شيطان چيست؟

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ:

 النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَ

امام صادق عليه السّلام فرمود:

نگاه، تيرى از تيرهاى زهر آلود ابليس است، و چه بسا يك نگاه (كوتاه)، حسرت و اندوه طولانى را به همراه داشته باشد

منبع:ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، صفحه: 264

داستانك:

يكى از پولداران خوشگذاران از خدا بى خبر كه همواره در عيش و عشرت به سر مى برد، روزى در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف ((منجاب )) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد، تا شايد شخصى را بيابد و از او بپرسد، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد:

حمام منجاب كجاست ؟

 آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست .

آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى زنا كرد.

زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، چاره اى جز حيله نديد و گفت :

من هم كمال اشتياق را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم .

مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى زنا با آن زن در دلش ماند

 مدتها از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، اين شعر رادر حسرت آن زن را مى خواند،

يا رُبَّ قائِلة يَوما و قَدْ تعِبَتْ ************ اَيْنَ الطَّريقُ اِلى حَمّامِ مَنْجابٍ

چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ؟

منبع: يكصد موضوع 500 داستان، سيد على اكبر صداقت صفحه 265 (با اندكي تلخيص)

به نقل از كشكول شيخ بهايي جلد 1 صفحه 232









                      

فضيلت زيارت حضرت معصومه

(به بهانه سالروز ولادت کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها )

وَ رُوِيَ عَنْ ... أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ... فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ  حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَام‏

 امام صادق عليه السلام فرمودند:

 "خدا را حرمى است كه مكه است، و رسول خدا را حرمي كه مدينه است و امير المؤمنين را حرمى كه كوفه است، و ما را هم حرمى كه شهر قم است، و به زودي در آن زنى از فرزندانم به خاك رود به نام فاطمه و هر كه ‏او  را زيارت كند بهشت بر او واجب شود"

 راوى گفت: اين سخن امام پيش از اين بود كه امام كاظم عليه السّلام زائيده شود

 منبع : بحار الأنوار - جلد ‏57  - صفحه 216  


عَن سَعدِ بنِ سَعدٍ قَالَ سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ الرِّضَا (عليه السلام) عَن زِيارَةِ فَاطِمَةَ بِنتِ مُوسَى بنِ جَعفَرٍ(عليهم السلام) بِقُمَّ فَقَالَ (عليه السلام): «مَن زَارَهَا الجَنَّة »

از امام رضا عليه السلام درباره فضيلت زيارت حضرت معصومه سوال شد . حضرت فرمود: «هرکس او را زيارت کند بهشت بر او واجب مى گردد»

وسائل الشيعة، جلد 14، باب 94، صفحه  576


عَنِ ابْنِ الرِّضَا عليهماالسلام قَالَ: مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ.

امام جواد (عليه السلام) مى فرمايند: «کسى که آرامگاه عمّه ام را در قم زيارت کند پاداش او بهشت است»

منبع: وسائل الشيعة، جلد 14، باب 94، صفحه  576

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

 






دانلود فایل با لینک مستقیم

نصيحت به فرزند 3 " بعضي از كارها ، عامل اتهام"

قال الصادق عليه السلام:  يَا سُفْيَانُ أَدَّبَنِي أَبِي بِثَلَاثٍ ... قَالَ لِي- يَا بُنَيَّ ...

3. وَ مَنْ يَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ يُتَّهَمْ

امام صادق عليه السلام فرمايند : اي سفيان پدرم مرا به سه چيز ادب كرد...پدرم فرمود : اي پسركم ....

3. و هر كس داخل در جاي بدي شود ، متهم خواهد شد

منبع:بحار الأنوار   جلد 75   صفحه 261   

اين فراز از روايت اين جمله را مي رساند كه " خود را در معرض تهمت قرار ندهيم "

به عنوان مثال:

مردي گردنبند زرد رنگ به گردن مي اندازد ؛ همه فكر مي كنند طلاست(در حالي كه طلانيست )

شخصي به خانمي در خيابان چشمك ميزند ؛ مردم فكر بد مي كنند ( حال آنكه آن خانم،همسرش بوده)

با نامحرم در جاي خلوتي قرار مي گيرد ، مردم او را متهم ميكنند

داستانك :

پيامبر اكرم در حال اعتكاف بود . زني آمد و مدتي با ايشان صحبت كرد و بعد برخاست و رفت .

در اين هنگام دو نفر از اصحاب از كنار پيامبر عبور كردند و به آن حضرت سلام نمودند .

فوراً پیامبر خدا فرمود:اين زن صفيه ،همسرم بود

آن دو عرض كردند اي رسول خدا ما به شما شك نداشتيم

 پیامبر فرمود: شیطان ( مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.

 فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا

منبع:محجه البيضاء؛ جلد 5 ؛ صفحه 67

خاطره :

در دبيرستاني نماز مي خواندم ؛ خواستم در بين نماز، براي آموزش وضو ؛ با يك ليوان آب ،وضو بگيرم.

شروع كردم به وضو گرفتن ، "صورت و دست و سر و پاي راست" ؛ اما پاي چپ را نكشيدم و وضو را تمام كردم .

بعد از نماز دوم يكي از دانش آموزان آمد و سوال كرد : چرا مسح پاي چپ را نكشيديد

گفتم : اگر مي كشيدم ممكن بود بعضي با خود بگويند وضوي امام جماعت باطل شده، دارد وسط نماز وضو مي گيرد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد






دانلود فایل با لینک مستقیم

نصيحت به فرزند 2 " زبان، عامل پشيماني"

قال الصادق عليه السلام:  يَا سُفْيَانُ أَدَّبَنِي أَبِي بِثَلَاثٍ ... قَالَ لِي- يَا بُنَيَّ

2.وَ مَنْ لَا يُقَيِّدْ أَلْفَاظَهُ يَنْدَمْ

امام صادق عليه السلام فرمايند : اي سفيان پدرم مرا به سه چيز ادب كرد...پدرم فرمود : اي پسركم...

2. هر كس زبانش را رها كند ، پشيمان ميشود

منبع:بحار الأنوار   جلد 75   صفحه 261   

چه بسيار اوقاتي كه ما بعد از صحبت كردن پشيمان شده ايم؛ آنجا بود كه با خود گفتيم :چه خوب بود اين حرف را نمي زدم

داستانك:

شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و عرضه داشت: مرا نصيحت كنيد،

 حضرت فرمود: اِحْفَظِ لِسَانَك  زبانت را نگه‏دار،

دوباره گفت: كه نصيحتم كنيد، فرمود: زبانت را نگه دار،

باز گفت: مرا نصيحت كنيد،

فرمود: واى بر تو، مگر چيزى جز زبان، انسان را به رو در آتش خواهد افكند

منبع:تحف العقول صفحه :94

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد






دانلود فایل با لینک مستقیم

نصيحت به فرزند 1 " دوست بد ، عامل انحراف"

قال الصادق عليه السلام:  يَا سُفْيَانُ أَدَّبَنِي أَبِي بِثَلَاثٍ ... قَالَ لِي- يَا بُنَيَّ

1. مَنْ يَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا يَسْلَمْ

امام صادق عليه السلام فرمايند : اي سفيان پدرم مرا به سه چيز ادب كرد...پدرم فرمود : اي پسركم

1. هر كس با شخص بدي همنشين شود ؛ سالم نمي ماند

منبع:بحار الأنوار   جلد 75   صفحه 261   

 

داستانك:

در عصر پیامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در میان مشركان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابى بود. بعد از جرياناتي عقبه، به یكتائى خدا و رسالت پیامبر(صلي الله عليه و آله) گواهى داد و به این ترتیب قبول اسلام كرد.

این خبر به گوش دوست عقبه یعنى «ابى» رسید، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شدید كرد و حتى گفت: "تو از جاده حق منحرف شده اى"

و نيزگفت : "من از تو خشنود نمى شوم مگر اینكه در برابر محمد(صلي الله عليه و آله) بایستى و او را توهین كنى و... "

عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف كافران شركت نمود و در همان جنگ به هلاكت رسید.

دوست ناباب او «ابى» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف كافران بود و بدست رزم آوران اسلام كشته شد.

تا توانى میگریز از یار بد 

یار بد، بدتر بود از مار بد

مار بد، تنها تو را بر جان زند 

یار بد بر جان و بر ایمان زند

منبع:داستان دوستان (اثر حجه الاسلام محمدي اشتهاردي) با اندكي تلخيص

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد






دانلود فایل با لینک مستقیم

4 چيز، محوكننده گناهان (4. شكر)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 4.  الشُّكْر

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:

هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:

4.شكرگزارى.

منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد 3 ، صفحه 166  

داستانك:

روزى حضرت عيسى در مناجاتش با خداوند عرضه داشت: پروردگارا دوستى از دوستارانت به من بنما، خطاب رسيد به فلان محل برو كه ما را در آنجا دوستى است، مسيح به آن محل موعود رفت زنى را ديد كه نه چشم دارد و نه دست و نه پاى، روى زمين افتاده و زبانش مترنم به اين ذكر است:

 « الحمدالله على نعمائه والشكر على آلائه »

خدا را بر نعمتهاى ظاهرياش سپاس و بر نعمتهاى باطنياش شكر.

آن حضرت از حالت آن زن شگفت زده شد، پيش رفته و به او سلام كرد، زن گفت: عليك السلام يا روح الله! فرمود اى زن تو كه هرگز مرا نديدهاى از كجا شناختى من عيسى هستم، زن گفت: آن دوستى كه تو را به سوى من دلالت كرد برايم معلوم نمود كه تو روح الله هستى، فرمود: اى زن تو از چشم و دست و پا محرومى، اندامت تباه شده! زن گفت: خدا را ثنا ميگويم كه دلى ذاكر و زبانى شاكر و تنى صابر دارم، خدا را به وحدانيت و يگانگى ياد ميكنم كه هرچه را ميتوان با آن معصيت كرد از من گرفته، اگر چشم داشتم و به نامحرم نظر ميكردم، اگر دست داشتم به حرام ميآلودم و اگر پا داشتم دنبال لذات نامشروع ميرفتم چه عاقبتى داشتم؟

اين نعمتى كه خدا به من داده به احدى از بندگانش نداده است.

منبع:خزينة الجواهر ،صفحه318

ما بايد ديدمان را عوض كنيم و به نعمتهايي كه خدا به ما داده توجه كنيم ،نه به كمبودها. يعني در يك كلام در مسائل مادي به پايين دست خود نگاه كنيم

لطيفه :

كلاغي روي سر شخصي مدفوع كرد  آن شخص سريع شروع كرد به شكر كردن .

شخصي سوال كرد : لباست پر از آلودگي شده و شكر مي كني

گفت :براي اين شكر مي كنم كه ، اگر گاو پرواز مي كرد چه خاكي به سر مي كردم .


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد






دانلود فایل با لینک مستقیم

4 چيز، محوكننده گناهان (3. خوش اخلاقي)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 3. حُسْنُ الْخُلُقِ ...

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:

هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:

3. خوش‏ اخلاقي ...

منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد 3 ، صفحه 166  

داستانك:

آیت الله مظاهری،در كتاب ارزشمند «تربيت فرزند ، از ديدگاه اسلام» به نقل از یکی از بزرگان، مي آورند:

فردی را می شناختم که آدم خیلی خوبی بود. در خواب دیدم روز قیامت شده و او به شکل سگ درآمده است. به او گفتم تو که آدمی خوب، با ایمان و با تقوا بودی، چرا سگ شده ای؟

گفت: وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه! وای از بداخلاقی در خانه!

بعد به من گفت : بيا برويم قبرم را نگاه كن

جلو رفتم و ديدن ته قبرش سوراخ است

گفت:وقتي مرا داخل قبر گذاشتند ، قبر چنان مرا فشار داد كه تمام روغن من گرفته شد و رفت در اين سوراخ.

اگر سوراخ تنگ نبود ، روغنها را نشانت مي دادم

منبع: كتاب تربيت فرزند از نظر اسلام صفحه 101 [با تلخيص]


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد






دانلود فایل با لینک مستقیم

4 چيز، محوكننده گناهان (2. حيا)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 2. الْحَيَاءُ  ...

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:

هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:

2. حيا ...

منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد 3 ، صفحه 166  

حيا بحث بسيار مهمي است ، تا آنجا كه در روايت آمده است : هيچ ايماني مثل حيا و صبر نيست؛  لا إيمان كالحياء و الصبر

برخي از انسانها در اعمال حيا را رعايت نمي كنند؛ به عنوان مثال:

در صحبت كردن حيا را رعايت نمي كند و در كلامش همه نوع حرف و فحش و... را مي آورد

مردان لباسهايي مي پوشند كه بسيار زننده است ، وتا مي نشينند و يا در نماز به ركوع و سجده مي روند ، پشتشان نمايان مي شود.

خانمها به بدترين صورت و بدون حجاب در مقابل نامحرم ظاهر مي شوند

پدر و مادر در منزل، مقابل فرزندانشان لباسهاي نا مناسبي به تن ميكنند

اعضاي خانواده كنار هم مينشينند و فيلمهاي زشت ماهواره اي نگاه مي كنند

دانشجويان در خوابگاهها لباس نامناسب به تن مي كنند

و...

برخي هم در حيا ، افراط مي كنند و مسائل غسل و بانوان و ... را نمي پرسند و اعمال را اشتباه انجام مي دهند

لطيفه :

شخصي ميره مغازه الكتريكي . به فروشنده مي گه میگه: خیلی ببخشید عذر میخوام گلاب به روتون واقعا ببخشید، شرمنده، لامپ دارید؟

فروشنده مي گه : لامپ خواستن كه اينقدر معذرت خواهي نداره!

مي گه آخه براي دستشويي مي خواستم


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد







دانلود فایل با لینک مستقیم

4 چيز، محوكننده گناهان (1. راستگويي)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله:

 أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ وَ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ 1. الصِّدْقُ ...

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روايت كردند كه فرمود:

هر كه چهار خصلت داشته باشد و از سر تا پا غرق گناهان باشد، خدا آنها را بحسنات تبديل كند:

1. راستگوئى ...

منبع: اصول كافى-ترجمه مصطفوى  ؛جلد 3 ، صفحه 166  

داستانك :

كاسبى بود در بازار كاشان كه به شاگرد خود مى‏گفت: اگر مشترى آمد و قيمت جنس را پرسيد و من دروغ گفتم، تو به صورت من تف بينداز تا من دست به چنين كارى نزنم. قرار ما اين است اگر اينكار را كردى نصف مغازه‏ام را به تو مى‏دهم و اگر در برابر انحراف و عمل شيطانى من سكوت كنى‏؛ اخراجت مي كنم

                        منبع: خاطرات حجت الاسلام قرائتى(جلد ‏2)، صفحه: 111

بعضي از انسانها مفت مفت ، دروغ مي گويند ،بدون اينكه چيزي بدست بياورند

لطيفه :

شخصي به دوستش گفت : در نزديكي خانه ي ما كوهي است كه هر چه مي گويي تكرار مي كند . مثلا اگر بگويي: حسين . مي گويد: حسين حسين حسين حسين ...

دوستش كه مي خواست كم نياورد گفت : اين كه چيزي نيست . كوه كنار خانه ي ما ؛ اگر بگويي حسين . مي گويد: كدام حسين!


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد






دانلود فایل با لینک مستقیم

قلب ، حرم خداست

ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِه (سوره احزاب آيه 4 )

خداوند براى هيچ كس دو دل در درونش نيافريد

وَ قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام :

 الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه‏

 دل حرم خداوند است، پس در حرم خدا كسى غير از خداوند را جاى ندهيد

منبع :بحارالانوار؛جلد ‏67؛ صفحه 25 

انسان يك دل بيشتر ندارد ، اگر غير خدا در آن بود، ديگر جايي براي خدا نيست

داستان:

روزى سليمان گنجشكى را ديد كه به همسر خود مى‏گويد: چرا با من معاشرت نمي كني، اگر تو بخواهى من جايگاه سليمان را با منقار خود بلند مى‏كنم و آن را در دريا مى‏افكنم، حضرت سليمان از كلام او به خنده افتاد، سپس آن دو را فرا خواند و به گنجشك نر فرمود: آيا قدرت انجام كارى را كه ادّعا كردى، دارى؟

 او گفت: خير، اى پيامبر خدا، ليكن مرد خود را براى همسرش بزرگ مى‏شمارد و نزد او لاف مى‏زند و عاشق را از بابت سخنانش سرزنش نمى‏كنند،

سليمان به گنجشك مادّه گفت: چرا با او معاشرت نمي كني ، با آنكه او عاشق توست،

او گفت: اى رسول خدا، او ادّعاى عشق مى‏كند، امّا براستى دوستدار من نيست و همراه من ديگرى را نيز دوست دارد،

 اين كلام گنجشك سليمان را متأثر كرد و او بشدّت گريست و تا چهل روز از مردم مفارقت نمود و در خلوت به مناجات با پروردگار خود پرداخت تا قلب خود را از محبّت غير خدا خالص كن

منبع:بحار الأنوار؛جلد ‏14،صفحه 96


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

آيا شب 23 رمضان شب قدر است ؟

(به بهانه شب 23 ماه رمضان)

حضرت علی علیه السلام می فرمایند :

پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »

منبع:مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ جلد‏7 ؛صفحه   470

 قال: سمعت أبا جعفر عليه السّلام يقول: إن الجهني أتى إلى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فقال: يا رسول اللّه إن لي إبلا و غنما و غلمة فاحب أن تأمرني ليلة أدخل فيها فأشهد الصلاة و ذلك في شهر رمضان. فدعاه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فساره في اذنه، قال: فكان الجهني إذا كانت ليلة ثلاث و عشرين دخل بإبله و غنمه و أهله و ولده و غلمته، فكان تلك الليلة ليلة ثلاث و عشرين بالمدينة فإذا أصبح خرج بأهله و غنمه و إبله إلى مكانه، و اسم الجهني عبد الرحمن بن أنيس الأنصاري.

راوى گفت: از امام باقر عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: جهنى پيش رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله آمد و گفت:

يا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى‏خواهم دستور بفرماييد شبى در ماه مبارك رمضان داخل مدينه شوم و در نماز جماعت شما حضور يابم، حضرت او را نزديكتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بيست و سوم [ماه مبارك رمضان‏] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدينه مى‏شد صبحگاهان از مدينه خارج مى‏شد و به محل خود مى‏رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انيس انصارى است

منبع: مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛  جلد ‏7؛ صفحه   470

عَنْ جَمِيلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِيداً فَلَمَّا كَانَ‏ لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ أَمَرَ مَوَالِيَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَكَانَ فِيهِ لَيْلَتَهُ.

به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ،  به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود

منبع: بحار الأنوار؛ جلد  ‏95 ؛صفحه  169

و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:

اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است

منبع : زاد المعاد؛ صفحه 187


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

چگونه دعا كنيم تا مستجاب شود؟

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام  قَالَ قُلْتُ آيَتَانِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ فَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ قَالَ:

تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْكُرُ نِعَمَهُ عِنْدَكَ ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ

به امام صادق (عليه السلام) گفته شد :  . . . قول خدا ي عز و جل كه " ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم": «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم»،  اما ما او را مى‏خوانيم و اجابتى دريافت نمى‏كنيم،

فرمود: به نظر تو خداوند وعده خلافى مى‏كند؟

گفتم: نه، فرمود: پس اين از چه راه است؟ گفتم: نمى‏دانم،

فرمود: ولى من به تو خبر مى‏دهم، هر كه خدا عز و جل را اطاعت كند در آنچه به او فرمان داده است و سپس او را از جهت دعا بخواند، خدا اجابت كند،

گفتم: جهت دعا چيست؟

فرمود: راه دعا اين است كه

1.خدا را سپاسگزارى و حمد كنى و نعمتى كه به تو داده است ياد آور شوى

2. او را شكر گزارى

3.سپس صلوات فرستى بر محمد (ص) و آلش

4.سپس گناهان خود را ياد كنى و بدان‏ها اعتراف نمائى

5.سپس از آنها به خدا پناه برى،

اين راه دعا است،

منبع : اصول كافى ، ترجمه كمره‏اى، جلد ‏6، صفحه : 69


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

ثواب روزه گرفتن در گرما و در حال تشنگى‏

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام

مَنْ صَامَ يَوْماً فِي الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَلْفَ مَلَكٍ يَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ رَوْحَكَ مَلَائِكَتِي اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَه‏

 

يونس بن ظبيان از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است:

كسى كه در گرما يك روز را روزه بدارد و تشنگى را تحمل كند، خداوند هزار فرشته را بر او مى‏گمارد تا دستهاى خود را بر روى او كشيده و او را بشارت دهند، و پس از آنكه افطار كرد خداوند مى‏فرمايد: چقدر خوش بويى! اى فرشتگان من گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.

 منبع :

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال

صفحه 148


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

رمز ورود به بهشت


امام صادق(عليه السلام) فرمود:

 گروهي از انصار نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده سلام کردند و گفتند: يا رسول الله حاجتي داريم، حضرت فرمود: بگوييد. گفتند: حاجت بزرگي است! فرمود: چيست؟ عرض کردند: مي‌خواهيم براي ما نزد خداوند بهشت را ضمانت نمايي!

پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) سر خويش فرو انداخته پس از اندکي سر را بلند نمود و فرمود: من اين کار را مي‌کنم به شرط آنکه از هيچ کس هيچ چيز درخواست نکنيد!

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: گاهي مي‌شد يکي از ايشان در مسافرت تازيانه‌اش (از روي اسب يا شتر) به زمين مي‌افتاد، ولي خوش نمي‌داشت به ديگري بگويد تازيانه را به من بده، مبادا که درخواست کرده باشد، خودش پايين مي‌آمد و برمي‌داشت! و گاهي مي‌شد که بر سر سفره‌اي بود و ديگر همنشينان به آب نزديکتر بودند ولي او از آنان تقاضا نمي‌کرد، خودش بر مي‌خواست و آب مي‌نوشيد

منبع: وسائل الشيعه، جلد 6،صفحه 307 

درخواست از مردم انسان را كوچك مي كند ؛ گاه انسان مجبور است از كسي چيزي بخواهد ؛ كه هيچ .

اما بسياري از درخواستهاي ما بي مورد است . مثلا به مردم رو ميزنيم و پول قرض مي گيريم تا تلوزيون و قالي و پرده و ... منزلمان را عوض كنيم . اينها باعث ذلت انسان مي شود

داستانك :

روزى امير المؤمنين عليه السّلام از جلوي دكان قصّابى مى‏گذشت و قصاب گوشت فربه اى داشت،عرض كرد: يا امير المومنين  گوشت خوبى دارم مقدارى از آن خريدارى كن؟

امام عليه السّلام فرمود: پول آماده‏ اى ندارم،

 عرض كرد: من صبر مى‏كنم، تا هر وقت داشتيد بهاى آن را بدهيد؟

 فرمود: من بر خوردن گوشت صبر مى‏كنم‏

منبع:ارشاد القلوب؛ جلد ‏1  ،صفحه  311


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

لا اله الا الله

(به بهانه ماه رجب)

پيامبر مكرم اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايند:

 كسى كه بگويد در ماه رجب هزار مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ بنويسد خداوند عز و جل براى او صد هزار حسنه و بنا فرمايد براى او صد شهر در بهشت

منبع:مفايح الجنان. اعمال ماه رجب . عمل دهم

 امام صادق عليه السّلام فرمودند:

عمل كسى كه صد بار «لا اله الّا اللَّه» بگويد، برتر از اعمال ساير مردم در آن روز است، مگر عمل كسى كه بيش از اين گفته باشد.

منبع: ثواب الاعمال-ترجمه بندرريگى  . صفحه 13

توجه توجه توجه : 100 بار گفتن « لا اله الا الله » 100 ثانيه بيشتر طول نمي كشد . و از آنجايي كه هنگام گفتنش لب انسان تكان نمي خورد ، خجالت و ريا و... هيچ جايگاهي ندارد

دو سوال از محضر آيت الله بهجت

*سؤال1:

اینجانب به وسواس مبتلا هستم؛ لطفاً جهت برطرف شدن آن مرا راهنمایی فرمایید!

جواب: اِکثار تهلیل (زیاد گفتن: لا إله إلاّ الله)، علاج وساوس است. [به سوی محبوب:71]

 *سؤال2:

چه کنیم تمرکز فکر پیدا کنیم؟[از وسواس فكري دور شويم]

جواب: اذکاری که برای جمع کردن فکر مؤثر است، مثل: (لا إله إلاّ الله) را زیاد بگویید.[فیضی از ورای سکوت:228]


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

لقمه حلال و لقمه حرام

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام، قَالَ:

«كَسْبُ‏ الْحَرَامِ‏ يَبِينُ‏ فِي‏ الذُّرِّيَّةِ».

امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

كسب حرام در نسل انسان آشكار مي شود

منبع:كافي جلد ‏9 صفحه 680 (باب المكاسب الحرام)

داستانك

مشك را پر كرد،

ديدسيبي بر آب روان است، گرفت و  اولين گاز را به سيب زد .با خود گفت :"قطعاً اين سيب مالك داشته،بي اجازه او چرا تصرف كردم؟"

حركت كرد، مسير آب را گرفت به بالا، رفت تا رسيد به جاييكه آب از باغي كه درخت سيب داشت بيرون مي آمد.

به صاحب باغ گفت:

سيبي كه بر آب روان بود من خوردم. از من راضي مي شوي ؟

- ابدا راضي نيستم.

- قيمتش را مي دهم.

- راضي نمي شوم.

- حاضرم كارگري تو را بكنم تا راضي شوي

صاحب باغ گفت: من به يك شرط از تو راضي مي شوم ، وآن اينكه دختري دارم كور و كچل و لال و گنگ و مفلوج از پا. اگر حاضري با او ازدواج كني، من از تو راضي مي شوم والا راضي نمي شوم.

***

صيغه عقد جاري شد.

جوان وارد اتاق شد ، و در گوشه ي اتاق دختري ديد كه از زيبايي مانند حورالعين بود ، سريع از اتاق خارج شد و به نزد پدر دختر رفت و گفت: آن دختري كه براي من وصف كردي اين نيست.

گفت: اين همان است، چون ديدم جديّت داشتي كه رضايت بگيري براي خوردن يك سيب، و من مدتها انتظار داشتم كه اين دختر را به مثل شما شخصي شوهر دهم.

اما گفتم كور است يعني هنوز چشمش نامحرم را نديده، و گفتم كچل است يعني مويش را نامحرم نديده، و گفتم لال است يعني با مرد بيگانه سخن نگفته، و گفتم مفلوج است از پا يعني تنها از خانه بيرون نرفته.

از اين وصلت مقدس شخصي به دنيا آمد كه جزء بزرگترين مراجع تقليد شد .

كسي كه امام زمان به ديدنش مي آمد

كسي كه بين مردم معروف بود به :

حضرت آيت اله العظمي مقدس اردبيلي

از مادرش سئوال كردند سبب مقام ارجمند مقدس اردبيلي در چيست؟ گفتند من هرگز لقمهاي شبهه ناك نخوردم و قبل از شير دادن بچه وضو مي گرفتم و ابدا چشم نامحرم نيانداختم و در تربيت او بعد از شير بازگرفتن كوشيدم و نظافت و طهارت را مراعات كردم و او را با بچه ها ي خوب مي نشاندم."


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

تسبیحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ:

يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ(سلام الله علیها) كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِيَ

امام صادق (علیه السلام) به ابا هارون فرمودند :

اي اباهارون ما به كودكانمان همان طور به ذكر تسبيح فاطمه زهرا عليها السّلام امر مى‏كنيم كه به نماز امر مى‏كنيم؛ تو نیز بر آن مداومت کن ، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده ای که بر آن مداومت نموده است 

منبع: وسائل ‏الشيعة - جلد 6 - صفحه441 -  باب استحباب ملازمة تسبيح الزهراء

استفتاء 148‌ - آيا بعد از نمازها شعارهاى اسلامى بگوييم يا تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها) را؟ با توجه به تأكيد فراوان روايات دربارۀ تسبيحات حضرت زهرا بعد از نماز.

ج‌ - اختيار با نمازگزار است و جمع بين هر دو بهتر است.

منبع: استفتاءات (امام خمينى)؛  جلد ‌1،  صفحه : 167


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

بسم الله الرحمن الرحيم

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام  قَالَ:

 إِذَا تَوَضَّأَ أَحَدُكُمْ أَوْ أَكَلَ أَوْ شَرِبَ أَوْ لَبِسَ لِبَاساً يَنْبَغِي أَنْ يُسَمِّيَ عَلَيْهِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ كَانَ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ شِرْك‏

امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

زماني كه يكي از شما وضو بگيرد ، يا بخورد ، يا بيآشامد ، يا لباسي بپوشدو هر كاري كه انجام مي دهد ، شايسته است كه نام خدا را بر آن ببرد و اگر نام خدا را نبرد ، شيطان در آن كار با او شريك مي شود.

منبع: بحار الأنوار – جلد ‏63  صفحه  373   

داستانك:

یك روز شیطان چاقى ، شیطان لاغرى را ملاقات كرد.

شیطان چاق ، از شیطان لاغر پرسید:

چرا تو اینقدر لاغر و ضعیف شده اى ؟

شیطان لاغر، جواب داد:

من بر شخصى مسلّط و ماءمور شده ام كه او را گمراه كنم . ولى آن شخص ‍ در اوّل هر كار، مانند: خوردن ، آشامیدن ، ...، زبانش به ذكر بسم اللّه الرحمن الرحیم گویا است ، از این رو از نفوذ در او، و شركت در كارهاى او محروم هستم . و همین سبب و موجب لاغرى من شده است، حال تو بگو بدانم ، چطور چاق شده اى ؟

شیطان چاق پاسخ داد:

چاقى من به خاطر آن است كه شاد هستم ، زیرا بر شخص غافل و بى خبر و بى تفاوت مسلّط شده ام كه در هیچ كارى بسم اللّه نمى گوید، مثلا هنگام ورود و خروج و هنگام خوردن و نوشیدن ... و در هر كارى ، آنچنان غافل و سرگرم است كه اصلا به یاد خدا نیست

منبع:داستانهاى بسم اللّه الرحمن الرحيم : صفحه 69.


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

آداب غذا خوردن

( به بهانه هفته سلامت )

در روايات براي غذا خوردن آداب بسياري آمده است كه بنده فقط تيتر آنان را مي آورم .

1.شستن دستها قبل و بعد از غذا

2. گذاشتن سبزي بر سر سفره

3. درآوردن كفشها هنگام غذا خوردن

4. برزبان آوردن نام خدا

5. خوردن با دست راست

6. آغاز كردن غذا و به پايان بردن آن ، با نمك

7. خوردن غذا به هنگام گرسنگي و اشتها

8. آغاز كردن با سَبُك ترين غذا

9. خوردن غذاي گرم قبل از سرد شدن

10. برداشتن لقمه هاي كوچك و جويدن كامل غذا

 11. دست كشيدن از غذا قبل از سيري كامل

12. دست كشيدن بر چهره و دعا كردن پس از شستن دستان

13. به پشت دراز كشيدن بعد از خوردن نهار

14. پرهيز از زياده روي در خوردن

15. پرهيز از دميدن(فوت كردن) در غذا

16. پرهيز از خوردن با دست چپ

17. پرهيز از خوردن پس از سيري

18. پرهيز از خوردن غذلي داغ

19. پرهيز از خوردن در حالت جنابت ، مگر با وضو

20. پرهيز از خفتن ، بلافاصله پس از خوردن غذا  

در صورت نياز به متن روايات به كتاب دانش نامه احاديث پزشكي اثر حضرت آيت الله ري شهري مراجعه فرماييد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

آداب آب خوردن

( به بهانه هفته سلامت )

1.خوردن آب با 3 نفس

پيامبر اكرم (ص) : اگر كسي آب بنوشد و در ميان آن سه نفس بكشد از بيماري ناشي از يكجا سر كشيدن در امان است

2. ايستاده آب خوردن در روز و نشسته در شب

امام صادق (ع) : ايستاده آشاميدن آب در روز ؛ غذا را گوارامي سازد و ايستاده آشاميدن در شب ؛ زرد آب مي آورد

3. فوت نكردن در آب

پيامبر خدا ؛ از اينكه كسي بازدم خويش را به ظرف برگرداند يا د رآن بدمد ، نهي فرمود

4. پرهيز از خوردن نوشيدني داغ

از پيامبر خداروايت شده كه از آشاميدن " حميم " (يعني آبي كه به غايت ،داغ است ) ،نهي فرمود .

5.پرهيز از خوردن آب روي غذا

امام رضا (ع) هر كس مي خواهد معده اش اورا آزار ندهد برروي غذا آب نخورد تا هنگامي كه غذا خوردنت را به پايان مي برد . هر كس چنين كند ، بدنش به رطوبت مي گرايد ، معده اش ضعيف مي شود و رگهايش نيروي غذا رابه خود نمي گيرند؛ زيرا اگر پشت سر هم روي غذا آب ريخته شود ، آن غذا در معده نارس و بد گوارش مي گردد .

 

6. عدم آب خوردن از مكان شكسته ظرف

امام علي (ع) : از لبه شكسته ظرف و از كنار دسته آن آب نخوريد ؛ چرا كه شيطا ن بر دسته شكسته مي نشيند .

7. عدم خوردن آب روي شيريني و چيز گرم

امام رضا (ع) : آشاميدن آب سرد ،پس از خوردن چيز گرم و پس از خوردن شيريني ، دندان ها را از بين مي برد .

منبع تمام روايات: كتاب دانش نامه احاديث پزشكي – آيت الله ري شهري


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

اعمال عيد نوروز

(به بهانه عيد نوروز)

مرحوم «علاّمه مجلسى» در کتاب «زادالمعاد» مى گوید:

به سندهاى معتبر از «معلّى بن خنیس» نقل شده است که در روز «نوروز» به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم. حضرت به من فرمود: آیا این روز را مى شناسى؟ گفتم: فدایت شوم! این روزى است که ایرانیان آن را بزرگ مى شمارند، و در این روز براى یکدیگر هدایا مى فرستند. امام(علیه السلام) فرمود: این تعظیم و بزرگداشت، به سبب امورى است که از قدیم بوده است که اکنون تفسیر و شرح آن را براى تو بازگو مى کنم. (به علاوه حوادث مطلوب دیگرى در این روز اتفاق افتاده است).

سپس امام(علیه السلام) به طور مشروح این امور را ذکر کرد; از جمله فرمود: نوروز، روزى است که خداوند متعال، در آن روز، از ارواح بندگانش پیمان گرفت که او را به یگانگى بپرستند و براى او شریکى قرار ندهند، و به پیغمبران و امامان معصوم(علیهم السلام) ایمان آورند.

این روز، روزى است که طوفان حضرت نوح(علیه السلام) فرونشست و کشتى آن حضرت بر کوه «جودى» قرار گرفت.

نوروز روزى است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بت هاى کافران قریش را در مکّه شکست و پیش از آن حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیز، در این روز بتهاى کافران را درهم شکست.

در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به اصحاب خود امر کرد که با على(علیه السلام) به عنوان امیرمؤمنان بیعت کنند (اشاره به این است که روز عید غدیر مصادف با نوروز بوده است).

نوروز، روزى است که قائم آل محمّد(علیه السلام) ظاهر خواهد شد.

آنگاه فرمود: هیچ روز نوروزى نیست مگر آن که ما در آن روز انتظار فرج مى کشیم; زیرا از روزهاى ما و شیعیان ما است. آن روز را، مردم عجم حفظ کردند و حرمت آن را نگه داشتند، ولى شما مردم عرب آن را ضایع ساختید.

...

اعمال عید نوروز:

مرحوم «علاّمه مجلسى» در کتاب «زادالمعاد» آورده است که امام صادق(علیه السلام) براى نوروز، اعمالى را به معلّى بن خنیس آموخت و به او فرمود:

چون روز نوروز شود، غسل کن و بهترین لباس هاى خود را بپوش و خود را کاملاً خوشبو کن (و اگر توانستى) آن روز را روزه بدار و پس از نمازهاى ظهر و عصر و انجام نافله هاى آن، چهار رکعت نماز بخوان (هر دو رکعت به یک سلام)

 در رکعت اوّل بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره إنّا أنزلناه را بخوان

در رکعت دوم بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره قُل یا أیّها الکافرون را;

در رکعت سوم بعد از سوره حمد ده مرتبه سوره قل هو الله را بخوان

 در رکعت چهارم بعد از سوره حمد، ده مرتبه سوره هاى قُل أعوذ بِرَبِّ الْفَلَق و قُل أعُوذ بِرَبِّ النّاس را بخوان.

بعد از نماز به سجده شکر برو، و این دعا را بخوان:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد الاَْوْصِیآءِ الْمَرْضِیِّینَ، وَعَلى جَمِیعِ اَنْبِیآئِکَ وَرُسُلِکَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِکَ، وَبارِکْ عَلَیْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَکاتِکَ،وَصَلِّ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ، اَللّـهُمَّ بارِکْ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَبارِکْ لَنا فى یَوْمِنا هذَا، اَلَّذى فَضَّلْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَعَظَّمْتَ خَطَرَهُ، اَللّـهُمَّ بارِکْ لى فیـما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ، حَتّى لا اَشْکُرَ اَحَداً غَیْرَکَ، وَوَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقِى، یا ذَا الْجَلالِ وَالاْکْرامِ، اَللّهُمَّ ما غابَ عَنّى فَلا یَغیبَنَّ عَنّى عَوْنُکَ وَحِفْظُکَ، وَما فَقَدْتُ مِنْ شَىْء، فَلا تُفْقِدْنِى عَوْنَکَ عَلَیْهِ، حَتّى لا اَتَکَلَّفَ ما لا اَحْتاجُ اِلَیْهِ، یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ.

منبع :مفاتيح نوين تاليف حضرت آيت الله مكارم شيرازي به نقل از زادالمعاد، صفحه 530.

و مفاتيح الجنان قسمت اعمال عيد نوروز


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

تعجب!  تعجب!  تعجب!

امام صادق (عليه السلام ) مي فرمايند:

تعجب است كسى كه از چهار چيز مى‏ترسد چرا به چهار چيز پناهنده نمى‏شود:

1- آن كه از بدى بيمناك است چگونه به اين ذكر متوسل نمي شود

«حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ» ...

2- كسى كه غصه‏ دار است چگونه به اين آيه متوسل نمى‏شود

«لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» ...

3- و آن كه از مكر ديگران ترسان است چرا نمى‏گويد:

«وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ» ...

4- و كسى كه زر و زيور دنيا مى‏جويد[ازفقر مي ترسد]چگونه اين كلمه را نمى‏گويد:

«ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» ...

منبع: نصايح (آيه الله مشكيني) ، صفحه: 197


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

خداترسي شهيد نواب صفوي

(به بهانه 27 دي سالروز شهادت شهيد نواب صفوي )

عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ :

مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ.

از امام صادق (عليه السلام) كه مى‏فرمود:

هر كس از خدا ترسد، خدا هر چيز را از او بترساند؛ و هر كه از خدا نترسد، خدا او را از هر چيز بترساند

منبع: اصول الكافي / ترجمه كمره‏اى، جلد ‏4، صفحه : 211

دليل آنكه برخي از بزرگان از قدرتهاي مادي ترسي ندارند ؛ اين است كه خدا برايشان بزرگ است

يكي از اين مردان بزرگ شهيد نواب صفوي است او در آخرين لحظات عمر شريفش با كمال شجاعت  بعد از آنكه سرهنگ از او  پرسيد: «اگر خواسته اي داريد بگوييد؟»

و او تقاضاي آب براي غسل شهادت نمود. آب سرد بود, نواب خمشگين بر سر سرهنگ بختيار فرياد زد: «اگر آب گرم نباشد, رنگ ما ميپرد و تو و امثال تو فكر ميكنند كه ترسيده ايم. اما مهم نيست. خدا آگاه است كه لحظه به لحظه اشتياق ما به شهادت بيشتر ميشود »

رهبر فداييان يارانش را مورد خطاب قرار داد و گفت:

«خليلم, محمدم, مظفرم, زودتر آماده شويد, زودتر غسل شهادت كنيد, امشب جده ام فاطمه زهرا (سلام الله عليها) منتظر ماست.»

 

 پس از غسل شهادت به نماز ايستاد. افسران و درجه داران با ناباوري به آنان نگاه ميكردند. دستان به قنوت رفته اش حريم آسمان مناجات بود.

جهت نياز به مطالعه 20 خاطره ي كوتاه از شهيد نواب صفوي  اينجا را كليك فرماييد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

2. شر شكم

قالْ رَسُولِ الله صلي الله عليه و آلهَ:

مَنْ وُقِيَ شَرَّ ثَلَاثٍ فَقَدْ وُقِيَ الشَّرَّ كُلَّهُ... وَ قَبْقَبِه‏ ...

هر كس 3 شر را از خود دور كند ، تمام شرها از او دور شده است 2. شر شكم  

منبع :مستدرك الوسائل جلد ‏9 صفحه  32  

امام باقر (عليه السلام) فرمودند:

چيزي در نزد خداوند مبغوض تر از پرخوري و شکم پر نمي باشد. [کافي، جلد 6، صفحه 270 ]

لقمان حکيم به فرزند خويش فرمود:

اي فرزند! اگر معده پر گردد، انديشه مي خوابد، و حکمت پامال مي گردد و اعضاء از عبادت بازمي ايستند.[محجة البيضاء، جلد 5، صفحه 151]

داستان:

امام صادق عليه السّلام مي فرمايند:

 ابليس كنار يحيى بن زكريا عليهما السّلام آمد و آويزه‏ها از همه چيز بر خود داشت،

يحيى به او گفت: ابليس اين آويزه‏ها چيستند؟ گفت اينها شهواتند كه بدانها به آدميزاد دست يابم،

 گفت: از من هم چيزى ميان آنها است؟

گفت: گاهي زياد غذا مي خوري و از بعضي از عبادات دور مي شوي،

يحيى گفت نذر مي كنم كه هرگز شكم را پر از خوراك نكنم،

 ابليس گفت: نذر كردم كه هرگز  انساني را اندرز ندهم

منبع: بحار الأنوار ، جلد ‏63، صفحه: 335


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

حکم استفاده از طلا برای مردان

امام صادق  علیه السلام می فرمایند:

وَ جَعَلَ اللَّهُ الذَّهَبَ فِي الدُّنْيَا زِينَةَ النِّسَاءِ فَحَرَّمَ عَلَى الرِّجَالِ لُبْسَهُ وَ الصَّلَاةَ فِيه‏

خداوند متعال در دنیا طلا را زینت زن قرار داد و بر مردان استفاده از آن را در نماز و غیر نماز حرام نمود

 منبع :

وسائل ‏الشيعة

جلد 4

صفحه    414

به فتوای تمام مراجع استفاده  از طلا برای مرد  حرام و نماز خواندن با آن باطل است و فرقی بین انگشتر ,حلقه, گردنبند , گوشواره ,بند ساعت , عینک و ... نیست و خريد و فروش آن نيز حرام است

منبع :

توضیح المسایل مراجع

جلد 1

صفحه 832

 

سوال :

آیا طلای سفید یا پلاتین هم برای مردان حرام است ؟

طلای سفید همان طلاست  زیرا آلیاژ آن مانند طلای زرد   79  AU   است 

اما پلاتین اشکال ندارد زیرا آلیاز آن کاملا متفاوت است و آلیاز پلاتین   78  PT    است

داستان:

از عبدالله بن عباس روایت شده است که پیامبر صلي الله عليه و آله  انگشتری طلا را در انگشت مردی دید. پس آن را در آورد و انداخت.

سپس فرمود: «چرا بعضی از شما به سوی  آتش دست دراز می‌کنید و آن را به دست می‌گیرید».

پس از آنکه پیامبر رفت، مردم به آن مرد گفتند: انگشترت را بردار و آن را بفروش و از آن استفاده کن.

مرد پاسخ داد: نه به خدا هرگز چیزی را که پیامبر آن را دور انداخته است، بر نخواهم داشت.

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

 

حلم

(به بهانه شهادت امام سجاد عليه السلام)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهما السلام يَقُولُ:

 إِنَّ الْمَعْرِفَةَ بِكَمَالِ دِينِ الْمُسْلِمِ ...وَ حِلْمُهُ ...

 امام صادق عليه السّلام فرمودند: على بن الحسين عليهما السّلام مى‏فرمود:

كمال دين مؤمن از چند چيز شناخته مي شود كه يكي از آنان حليم بودن است

منبع :

بحار الأنوار

جلد ‏2

صفحه   129

داستان 1

نقل شده روزی نامه ای به دست خواجه نصير الدين طوسي ؛ این عالم بزرگ رسید كه با كلمات زشت از او بدگوئی شده بود، از جمله این سخن زشت را خطاب به او نوشته بودند یا كلب : ای سگ پسر سگ . خواجه نصیر، جواب آن نامه را با كمال متانت نوشت ، از جمله نوشت اینكه به من سگ گفته ای صحیح نیست ، زیرا سگ با چهار دست و پا راه می رود و ناخن های دراز دارد، ولی من قامت راست دارم و روی دو پا راه می روم و ناخون هایم پهن است ، ناطق هستم و خنده بر لب دارم ، پوست بدنم آشكار است ، ولی پوست بدن سگ به واسطه پشم بدنش پوشیده شده است ، بنابراین ، این نشانه ها بیانگر آن است كه من با سگ فرق بسیار دارم به همین منوال بقیه ناسزاگوئی ها را پاسخ داد، بی آنكه یك كلمه زشتی به كار برد.

داستان 2:

گویند که روزی شخصی در مدائن به سلمان فارسی که حاکم آنجا بود گفت :

ای سلمان ! ریش تو با ارزشتر است یا موی دم سگ من !!!

سلمان اندکی تأمل کرد و فرمود :

اگر ریش من از پل صراط رد شد ، ریش من و گرنه موی دم سگ تو ! 


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

صبر

(به بهانه شهادت امام سجاد عليه السلام)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهما السلام يَقُولُ:

 إِنَّ الْمَعْرِفَةَ بِكَمَالِ دِينِ الْمُسْلِمِ ...وَ صَبره ...

 امام صادق عليه السّلام فرمودند: على بن الحسين عليهما السّلام مى‏فرمود:

كمال دين مؤمن از چند چيز شناخته مي شود كه يكي از آنان صبر است

منبع :

بحار الأنوار

جلد ‏2

صفحه   129

داستان :

در شهري عالمي بود كه به صبور بودن شهرت داشت.

چند جوان در آن شهر با هم شرط مي بندند كه آن عالم را عصباني كنند . شب هنگام ساعتي بعد از آنكه چراغ اتاق عالم خاموش مي شود و اطمينان پيدا مي كنند كه عالم كاملا خواب است , يكي از آنان به در خانه عالم مي رود و زنگ مي زند , عالم مي آيد و در را باز مي كند ؛آن جون بعد از احوال پرسي مي گويد سوالي داشتم .

   -  بفرماييد , در خدمتم

   -  ببخشيد سوالم را فراموش كردم

و بعد مي رود

باز ساعتي مي گذرد و دوباره درِ  خانه عالم را مي زند و مجددا بعد از آمدن عالم مي گويد : سوالم را فراموش كردم

ساعتي ديگر مي گذرد و براي بار سوم در خانه عالم را مي كوبد , چون عالم به در خانه مي آيد آن جوان مي گويد :تا سوالم را فراموش نكردم بپرسم؟

- بفرماييد

- مي خواستم بدانم مدفوع چه مزه اي دارد؟

- اولش شيرين , بعدش ترش , و بعد از آن تلخ

جوان با تعجب مي پرسد "مگر شما خورده ايد ؟ "

- نه ؛ اول روي آن مگس مي نشيند, پس شيرين است ؛ بعد از آن پشه مي نشيند , پس ترش است؛ و بعد از آن كرم مي گذارد , پس تلخ است

جوان سر به زير مي اندازد و بر مي گردد


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

سكوت كافي نيست ؛ فرياد بايد

وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ في‏ آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُم‏

هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را مسخره مى‏كنند، از آنها روى بگردان‏ [سوره انعام آيه 68]

بعضي از مردم در مجالس حرام مي نشينند و وقتي از آنان سوال مي شود چرا نشسته ايد مي گويند ما راضي نيستيم و در گناه آنان شركت نمي كنيم ؛ در حالي كه اين كاملا اشتباه است و بايد مكان را ترك كنند  

داستان 1 :

امام صادق (عليه السلام) در مهمانى شركت كردند.

 يكى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبيد. او هم شرابى آورد.

حضرت به محض آنكه متوجه شد، مجلس را ترك كرد و فرمود: «جلسه‏اى كه در آن شراب بنوشند، نه تنها نبايد خورد كه بايد آن جلسه را ترك كرد تا ديگران بفهمند كه شراب‏خوارى كارى زشت است.»

منبع: بحارالانوار – جلد 79 – صفحه 141

داستان 2 :

«يكى از نمايندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسيد و گفت: قانونى مى‏خواست تصويب شود كه ضد اسلام بود من رأى ندادم.

 امام با عصبانيت فرمودند: كافى نبود. بايد داد و فرياد به راه مى‏انداختى و مجلس را ترك مى‏كردى.»


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


چشم و هم چشمي يكي از موانع توليد ملي ،حمايت از كار و سرمايه ي ايراني

(به بهانه سال 1391 ؛ سال توليد ملي ،حمايت از كار و سرمايه ي ايراني )

حضرت امام صادق علیه السلام در اوضاع آخرالزمان می فرمایند :

وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَ يَقْتَدُونَ بِأَهْلِ الشُّرُور

و ديدى مردم با هم؛ هم چشمى مى‏كنند و به مردم بد اقتدا مى‏كنند

منبع:

 بهشت كافى-ترجمه روضه كافى

صفحه 71 

داستان:

يكى از قبيله ‏ها شترى را كشت و آبگوشت درست كرد و به مردم داد.

يك مقدار هم براى رييس قبيله‏ ی دیگر فرستاد. رييس قبيله گفت: شتر مى‏كشد و براى من آبگوشت مى‏فرستد. يك لگد زد و ظرف غذا را بر زمين ريخت. گفت: حالا كه رييس آن قبيله يك شتر كشته است. شما دو شتر نحر كنيد.

 همينطور اين دو قبيله چشم و هم چشمى كردند و هر روز تعدادى شتر را كشتند. قصه به آنجا رسيد كه از روى چشم و هم چشمى پنجاه شتر نحر شد. اميرالمؤمنين فرمود: احدى از اين آبگوشت‏ها نخورد.

آبگوشتى كه از روى چشم و هم چشمى است، خوردن ندارد. گفتند: پس با اين ديگ‏ها چه كنيم؟ فرمود: دور بريزيد تا شغال‏ها آنها را بخورند


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

آفتي به نام پرخوابي

(به بهانه نزديكي به ولادت امام هادي عليه السلام)

قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عليه السلام:

مَنْ  أَكْثَرَ الْمَنَامَ رَأَى الْأَحْلَام‏

 امام هادي  عليه السّلام مي فرمايند:  هر كه پر خواب كند، دچار پرت‏ وپلا شود

منبع:

بحار الأنوار

جلد 58

صفحه 190

برخي از عوامل پر خوابي

1.پر خوري :

قال الصادق عليه السلام :

كثرة النّوم يتولّد من كثرة الشّرب، و كثرة الشّرب من كثرة الشّبع، و هما يثقلان النّفس عن الطّاعة، و يقسيان القلب عن التّفكّر و الخضوع.

امام صادق(عليه السلام) مي­فرمايد:

«خواب بسيار، از خوردن آب بسيار ناشى مى‏شود،( چرا كه با خوردن زياد آب، بلغم و رطوبات در مزاج انسان بيشتر مي شود كه موجب خواب مي­گردد)  و خوردن آب بسيار، از خوردن غذاى بسيار ناشی می­شود.»

منبع :مصباح الشريعة-ترجمه عبد الرزاق گيلانى، ص: 288

2.رفيق پر خواب: مصاحبت باعث تأثير اخلاق و رفتار افراد در دوستان و همنشينان آنان مي شود.

3.عدم برنامه ريزي : بعضي از انسانها زندگيشان برعكس است. شب را بيدارند و روز را مي خوابند. در حالي كه در قرآن آمده است :

 وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً * وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً * وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً (نبا 9-11 )

 و خواب شما را مايه آرامشتان قرار داديم،  و شب را پوششى(براى خواب شما)،  و روز را وسيله‏اى براى كار كردن  و امرار معاش!

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

خدا ، كجاي قلب ماست ؟

ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِ (سوره احزاب آيه 4 )

خداوند براى هيچ كس دو دل در درونش نيافريد

وَ قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام :

 الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه‏

 دل حرم خداوند است، پس در حرم خدا كسى غير از خداوند را جاى ندهيد

منبع :

 بحارالانوار

جلد ‏67

صفحه 25 

انسان يك دل بيشتر ندارد ، اگر غير خدا در آن بود، ديگر جايي براي خدا نيست

داستان:

روزى سليمان گنجشكى را ديد كه به همسر خود مى‏گويد: چرا با من معاشرت نمي كني، اگر تو بخواهى من جايگاه سليمان را با منقار خود بلند مى‏كنم و آن را در دريا مى‏افكنم، حضرت سليمان از كلام او به خنده افتاد، سپس آن دو را فرا خواند و به گنجشك نر فرمود: آيا قدرت انجام كارى را كه ادّعا كردى، دارى؟

 او گفت: خير، اى پيامبر خدا، ليكن مرد خود را براى همسرش بزرگ مى‏شمارد و نزد او لاف مى‏زند و عاشق را از بابت سخنانش سرزنش نمى‏كنند،

سليمان به گنجشك مادّه گفت: چرا با او معاشرت نمي كني ، با آنكه او عاشق توست،

او گفت: اى رسول خدا، او ادّعاى عشق مى‏كند، امّا براستى دوستدار من نيست و همراه من ديگرى را نيز دوست دارد،

 اين كلام گنجشك سليمان را متأثر كرد و او بشدّت گريست و تا چهل روز از مردم مفارقت نمود و در خلوت به مناجات با پروردگار خود پرداخت تا قلب خود را از محبّت غير خدا خالص كن

منبع:

بحار الأنوار

جلد ‏14،

صفحه 96

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد

عبادت يا عبوديت ؟ مسأله اين است

عبادت مهم تر است يا عبوديت ؟

بسياري عبادت را مشروط ميكنند وميگويند : تا دليلش را ندانيم انجام نميدهيم !!!

مثلا : تا ندانيم چرا تراشيدن ريش حرام است ...

 و يا تا ندانيم چرا شستن دستها در وضو از بالا به پايين است ...

و يا ما كه بعد از جنابت حمام مي رويم ؛چرا بايد به اين ترتيب غسل كنيم

 و ...

اما اگر كسي عبوديت داشت "چرا"  نمي گويد

 

روايتي فوق العاده مهم و كارگشا :

قال الإمام الصادق – علیه السلام – :أمر الله إبلیس بالسجود لآدم، فقال: یا رب وعزتک إن أعفیتنی من السجود لآدم لأعبدنک عبادة ما عبدک أحد قط مثلها، قال الله جل جلاله: إنی احب أن اطاع من حیث ارید.

امام صادق – علیه السلام – فرمودند: خداوند به ابلیس دستور داد بر آدم سجده کند. او گفت: پروردگارا! سوگند به عزتت که اگر مرا از سجده بر آدم معاف داری تو را چنان پرستشی کنم که هرگز کسی مانند آن تو را نپرستیده باشد. خداوند جل جلاله فرمودند: من دوست دارم آن گونه که اراده می کنم اطاعت شوم.

منبع:

بحار الأنوار،

 جلد ۶۳،

 صفحه  ۲۵۰

 داستان :

مفضل بن عمر مي گويد :من و عبدالله بن ابى يعفور خدمت امام رسيديم . امام براى پذيرايى از ما ميوه آورد، اما عبدالله به ايشان عرضه داشت كه براى ناراحتى معده اش نمى تواند چيزى بخورد.

سپس عبدالله به امام گفت ((اى امام بزرگوار، شما مى دانيد كه من همواره از شما اطاعت كرده ام و هر چه گفته ايد نه نگفته ام ، اگر اين انار را نصف كنيد و بگوييد اين نيمه حرام است و نيمه ديگر حلال است من بدون چون و چرا قبول مى كنم ، چون حرف شما حجت است )).

امام به او فرمود ((خدا رحمتش را شامل حالت گرداند)). سپس عبدالله بيمارى اش و درمان آن را كه پزشك گفته بايد شراب بخورد را به امام گفت و پرسيد :حال چه مى فرماييد

امام صادق (عليه السلام ) به او فرمود:شراب حرام است ، هرگز شراب ننوش ، اين شيطان است كه تو را وسوسه مى كند و مى خواهد به بهانه شفاى دردت ، شراب به تو بنوشاند، اگر از شيطان نافرمانى كنى ؛ او نيز ماءيوس مى شود و دست از تو برمى دارد

از اين سخن امام ، عبدالله خوشحال شد و دلش آرام گرفت . از امام خداحافظى كرديم و بازگشتيم . روز به روز حال عبدالله بدتر شد، اقوامش ‍ شراب آوردند تا او بنوشد، اما او نخورد.

مفضل ، من شنيده ام اگر براى معالجه باشد اشكالى ندارد.

اگر اشكال نمى داشت امام صادق او را منع نمى كرد... به هر حال ، روزهاى آخر عمرش را در بستر گذراند، پسر عمويش به او گفته بود ((بيچاره ، بخور اگر شراب ننوشى مى ميرى )). عبدالله نيز در جوابش گفته بود ((به خدا قسم يك قطره هم نخواهم نوشيد)). چند روزى در بستر ماند و درد را تحمل كرد. خداى متعال هم او را براى هميشه شفا داد.

منبع :

رجال كشى ،

 صفحه 247 249.

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

سفارش خدا به حضرت موسي  2  - ديگران را ببخش

 قال اللّه تبارك و تعالى لموسى عليه السّلام: يا موسى، أنا أفعل بك ثلاثة أفعال أنت أيضا افعل ثلاثة، فقال موسى عليه السّلام: ما هذه الثلاثة؟ قال اللّه تعالى: ...

و الثّاني: لو أكثرت الجفا معي لقبلت معذرتك إذا أقبلت اليّ، فكذلك اقبل معذرة من جفاك لو اعتذر إليك

 

خداوند به حضرت موسى خطاب فرمود: موسى من سه كار نسبت به تو مى‏كنم تو نيز در مقابل، سه عمل انجام ده.عرضه داشت: آنها چيست؟ فرمود: ...

دوم :  من عذر و توبه‏ى ترا مى‏پذيرم هر چند نافرمانى بسيار كرده باشى، تو نيز عذر جفاكاران را بپذير

 منبع :

تحرير المواعظ العددية

صفحه   227

قرآن براي بخشيدن ديگران آيه اي دارد ؛ كه بسيار بسيار مهم است

وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُم        

عفو كنيد و ببخشيد؛ آيا دوست نداريد خداوند شما را ببخشد   (  سوره نور آيه 22 )

پس اگر مي خواهيم خدا ما را ببخشد بايد از ديگران درگذريم

داستان :

نقل است كه مردى خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيد و عرض كرد: پسر عمويت ، بسيار به شما ناسزا گفت و هر چه در توان داشت دريغ نكرد، حضرت كنيز خود را فرمود كه: آب وضو برايش حاضر كند پس وضو گرفت و داخل نماز شد.

راوى گفت: من در دلم گفتم كه حضرت او را نفرين خواهد كرد ، پس حضرت دو ركعت نماز گذاشت و گفت: اى پروردگار من! اين حقّ من بود ، او را بخشيدم، بخشش و بزرگواري تو از من بيشتر است، پس او را ببخش و به خاطر كارش او را كيفر نده . 

منبع:

منتهى الآمال

جلد ‏2،

صفحه:127

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

اهميت دختر

(به بهانه ميلاد حضرت معصومه سلام الله عليها و روز دختر )

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله:

از مباركي زن اين است كه فرزند نخست او دختر باشد

 

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله:

بوي فرزند ، از بوي بهشت است و دختران را جز مومن ،كسي دوست ندارد

 

امام صادق عليه السلام:

پسرها نعمت اند و دخترها نيكي . خداوند ،از نعمتها سوال و به نيكي ها پاداش مي دهد.

 

ابن عباس از رسول اكرم نقل كرده است كه فرموند:

 كسى كه تحفه‏اى بخرد و براى خانواده خود بياورد، اجر او در پيشگاه الهى مانند كسى است كه بمستمندان كمك كرده باشد. سپس در نوع تقسيم تحفه فرمود: اول به دختر بچه‏ها بدهيد سپس به پسرها، آن كس كه دختر بچه خود را مسرور نمايد اجر آزاد كردن بنده‏اى از فرزندان اسماعيل دارد و آن كس كه ديده پسر بچه خود را روشن كند مانند كسى است كه از خوف خداوند گريسته باشد و اجر گريه از خوف خداوند، جنات نعيم است

منبع :

حكمت نامه كودك

آيه الله ري شهري

صفحه29

 

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد


چقدر به نماز اهميت مي دهيم؟

(به بهانه شهادت امام صادق عليه السلام)

 قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ عليه السلام:‏ لَمَّا حَضَرَ أَبِيَ الْوَفَاةُ قَالَ لِي

يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ‏ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ.

امام كاظم عليه السلام مي فرمايند:

پدرم در هنگام مرگ وصيت كرد ما را و فرمود:

شفاعت ما به كسي كه نماز را سبك بشمارد نمي رسد

منبع: وسائل الشيعه،جلد 4 ، صفحه 24

نكته :

اين روايت مشهور را عموما حفظ هستيم ؛ حال سوال اينجاست كه آيا ما نماز را سبك مي شماريم يا خير؟

براي روشن شدن پاسخ لازم است بينديشيم كه ما براي نماز چقدر ارزش قائل هستيم  به عنوان مثال:

در منزل بعد از خوردن خرما آيا دانه اش را پشت پشتي مي گذاريم؟ در مسجد چطور ؟!!!

در منزل زير دست بچه پارچه پهن مي كنيم تا غذا را نريزد ، در مسجد چطور؟!!!

دستشويي منزل ما تميز تر است يا دستشويي  مسجد ما ؟!!!

منزلمان را چند بار جارو كرده ايم؟ مسجد را چند بار ؟!!!

اتاق رئيس اداره قشنگتر است يا نمازخانه ي اداره؟!!!

در عروسي ها نمازمان را اول وقت مي خوانيم؟!!!

كسبه ، مغازه را موقع اذان تعطيل مي كنند ؟!!!

در زمينهاي ورزشي نمازخانه كجاست ؟!!!

در مدارس به درس اهميت بيشتري مي دهند يا به نماز؟!!!

در دانشگاهها چطور؟!!!

و...

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

اصول زندگي امام صادق عليه السلام

(به بهانه شهادت امام صادق عليه السلام)

 قِيلَ لِلصَّادِقِ عليه السلام  عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ- فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ-

عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ

 وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ

 وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ

 وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْت‏

 به حضرت امام صادق (عليه السلام) عرض كردند كار خود را بر چه چيز بنا كرده‏ايد؟

 فرمود بر چهار چيز:

1-فهميدم كه عمل مرا ديگرى انجام نميدهد پس كوشش كردم.

2- دانستم كه خداوند بر حال من اطلاع دارد ،پس حيا كردم.

 3- فهميدم روزى مرا ديگرى نخواهد خورد،پس آرامش يافتم.

 4- و دانستم بالاخره به سوى مرگ ميروم ، پس خود را آماده كردم.

‏منبع:

بحار الأنوار

جلد ‏75

صفحه   228

باب 23 مواعظ الصادق جعفر بن محمد و وصاياه و حكمه

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

دلالي كار خير و وعده امام صادق عليه السلام

(به بهانه شهادت امام صادق عليه السلام)

بعضي از ما در توانمان نيست كار خيري را انجام دهيم ، اما مي توانيم دلالي كار خير كنيم . مثلا پول براي انفاق نداريم ، اما مي توانيم از پولدارها بگيريم و به مستضعفين دهيم

و يا شخصي دنبال منزل مي گردد و ما نداريم ، اما مي توانيم از آشنايانمان منزل بگيريم

به هر حال بسياري از ما وجه ي اجتماعي داريم

داستان :

درزمان امام صادق‏ يك شيعه بود در دربار كار ميكرد در دربار بنى عباس، يكي از دوستانش گفت تو كه شيعه هستى يك بار هم برويم خانه امام صادق‏.

گفت رويم نميشود، آخر من كارمند طاغوتم حالا بيايم خدمت امام صادق‏، اصلا امام صادق راهم نميدهد.

 گفت من وقت مى‏گيرم .خلاصه وقت گرفت و اين دلالى كرد و اين آقا را كه در دربار بود برد خانه امام صادق و امام صادق يك نگاهى به اين كرد و اين نگاه نگاه ولايتى بود. در عمق دل ايشان اثر كرد

گفت آقا راستش را بخواهى من عمرى است در دربار بودم پولهاى حسابى جمع كرده‏ام ولى شيعه شما هستم ميشود توبه كنم فرمود توبه‏ات سخت است گفت چيه؟

امام فرمود: تمام اموالت كه از راه گناه است همه را بايد پس بدهى به صاحبش. هر كدام را هم كه نميشناسى من امام صادق به تو اجازه ميدهم بدهى به فقرا.

 گفت آقا حتى لباسهايم، فرمود توبه تو سخته، گفت اگر يك همچين توبه‏اى بكنم چى؟ گفت من امام صادق ضامنم براى تو بهشت را.

 اين امام صادق و اين جلسه مبارك باعث شد اين آقا رفت و ازشغلش استعفا داد و اجناس را دادو اموال را دادو حتى لباسهايش را داد و يك لنگ بست و اصلا رفت در خانه نشست. اين رفيقش كه دلالي اين كار خير را انجام داده بود،‏ ديد عجب كودتايى شد درون اين، رفت به رفيقهايش گفت اين آمده اين طرف، آن طرفى بوده اين طرفى شده، حالا ما برويم خانه‏اش.

يك روز اين دلال  آمد ديد دوستش دارد مى‏ميرد. گفت حالت چه طور است گفت دقيقه‏هاى آخر عمرم است.

 اى دلالى كه من را بردى خانه امام صادق خدا خيرت دهد. خداجزاى خيرت دهد من را نجات دادى.

 اين را دعا كرد و لحظه آخر گفت آقا آقا اين امام صادق است به وعده خودش وفا كرد، گفت اگر تو توبه كنى من امام صادق ضامن ميشوم براى تو بهشت را. امام صادق بهشت را ضمانت كرد، گفت و نفس آخر را كشيد.

 دلال‏ گفت دويديم شيعيان را دعوت كرديم، گفتيم بابا اين ،اين طرفى است حالا اگر در دربار مرده بود چه قدر دنگ و فنگ داشت يك تشييع جنازه‏اى و مراسمى و باشكوه مراسم كفن و دفن و مراسم را انجام داديم و بعد از مدتى من رفتم خدمت امام صادق، تا در را زدم قبل از اين كه امام صادق بگويد كيه، گفت آقايى كه مثلا از كوفه آمدى، ما فلان ساعت فلان دقيقه به وعده خودمان وفا كرديم.

منبع:

حجه الاسلام قرائتي

برنامه درسهايى از قرآن ،  تفسير سوره فلق (8)

 [27/ 07/ 84]

به نقل از كتاب محجه البيضاء

جلد 3

صفحه 254

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

پذیرش دعوت، یکی از حقوق مومن

(به بهانه ماه رمضان)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام  قَالَ :

مِنَ الْحُقُوقِ الْوَاجِبَاتِ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ يُجِيبَ دَعْوَتَه‏

امام صادق علیه السلام می فرمایند :

از حقوق واجب مومن بر مومن آن است که چون دعوتش کرد اجابت کند

منبع :

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار 

 جلد ‏72

صفحه   447  

نکته :

باید دقت داشت؛ مهمانی رفتن نيز آدابی دارد

مثلا در این ماه که افطاری دادن و مهمانی رفتن زیاد است باید توجه شود که انسان سر وقت به مهمانی رود نه آنکه وقتی برسد که سفره جمع شده و صاحب خانه به مشقت بیفتد

یا اگر نمی خواهیم برویم خبر دهیم تا اگر خواستند به جای ما، کسانی دیگر را دعوت کنند ؛یا غذاي کمتري سفارش دهند

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

ثواب روزه گرفتن در گرما و در حال تشنگى‏


قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام

مَنْ صَامَ يَوْماً فِي الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَلْفَ مَلَكٍ يَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ رَوْحَكَ مَلَائِكَتِي اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَه‏

 

يونس بن ظبيان از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است:

كسى كه در گرما يك روز را روزه بدارد و تشنگى را تحمل كند، خداوند هزار فرشته را بر او مى‏گمارد تا دستهاى خود را بر روى او كشيده و او را بشارت دهند، و پس از آنكه افطار كرد خداوند مى‏فرمايد: چقدر خوش بويى! اى فرشتگان من گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.

 منبع :

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال

صفحه 148

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

نصيحت به فرزند بخش سوم " بعضي از كارها ، عامل اتهام"


3. وَ مَنْ يَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ يُتَّهَمْ

3. و هر كس داخل در جاي بدي شود ، متهم خواهد شد


اين فراز از روايت اين جمله را مي رساند كه " خود را در معرض تهمت قرار ندهيم "

به عنوان مثال:

مردي گردنبند زرد رنگ به گردن مي اندازد ؛ همه فكر مي كنند طلاست

شخصي به خانمي در خيابان چشمك ميزند ؛ مردم فكر بد مي كنند ( حال آنكه آن خانم،همسرش بوده)

با نامحرم در جاي خلوتي قرار مي گيرد ، مردم او را متهم ميكنند

داستان :

پيامبر اكرم در حال اعتكاف بود . زني آمد و مدتي با ايشان صحبت كرد و بعد برخاست و رفت .

در اين هنگام دو نفر از اصحاب از كنار پيامبر عبور كردند و به آن حضرت سلام نمودند .

فوراً پیامبر خدا فرمود:اين زن صفيه ،همسرم بود

آن دو عرض كردند اي رسول خدا ما به شما شك نداشتيم

 پیامبر فرمود: شیطان ( مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.

 فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا

خاطره :

در دبيرستاني نماز مي خواندم ؛ خواستم در بين نماز براي آموزش وضو ؛ با يك ليوان آب وضو بگيرم.

شروع كردم به وضو گرفتن ، "صورت و دست و سر و پاي راست" ؛ اما پاي چپ را نكشيدم و وضو را تمام كردم .

بعد از نماز دوم يكي از دانش آموزان آمد و سوال كرد : چرا مسح پاي چپ را نكشيديد

گفتم : اگر مي كشيدم ممكن بود بعضي با خود بگويند وضوي امام جماعت باطل شده دارد وسط نماز وضو مي گيرد

 

منبع روايت :

بحار الأنوار 

جلد 75 

 صفحه 261

منبع داستان:

محجه البيضاء

جلد 5

صفحه 67

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

 

نصيحت به فرزند بخش دوم" زبان، عامل پشيماني "

2.وَ مَنْ لَا يُقَيِّدْ أَلْفَاظَهُ يَنْدَمْ

2. هر كس زبانش را رها كند ، پشيمان ميشود

چه بسيار اوقاتي كه ما بعد از صحبت كردن پشيمان شده ايم؛ آنجا بود كه با خود گفتيم :چه خوب بود اين حرف را نمي زدم

لقمان به فرزندش گفت : اگر صحبت كردن نقره باشد قطعا سكوت طلاست

داستان:

شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و عرضه داشت: مرا نصيحت كنيد،

 حضرت فرمود: اِحْفَظِ لِسَانَك  زبانت را نگه‏دار،

دوباره گفت: كه نصيحتم كنيد، فرمود: زبانت را نگه دار،

باز گفت: مرا نصيحت كنيد،

فرمود: واى بر تو، مگر چيزى جز زبان، انسان را به رو در آتش خواهد افكند

منبع روايت :

بحار الأنوار   

جلد 75 

 صفحه 261   

منبع داستان:

تحف العقول

 صفحه :94


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

نصيحت به فرزند بخش اول " دوست بد ، عامل انحراف"

قال الصادق عليه السلام:  يَا سُفْيَانُ أَدَّبَنِي أَبِي بِثَلَاثٍ ... قَالَ لِي- يَا بُنَيَّ

1. مَنْ يَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا يَسْلَمْ

امام صادق عليه السلام فرمايند : اي سفيان پدرم مرا به سه چيز ادب كرد...پدرم فرمود : اي پسركم

1. هر كس با شخص بدي همنشين شود ؛ سالم نمي ماند

داستان

در عصر پیامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در میان مشركان، دو نفر با هم دوست بودند، نام این دو نفر، عقبه و ابى بود. بعد از جرياناتي عقبه، به یكتائى خدا و رسالت پیامبر(صلي الله عليه و آله) گواهى داد و به این ترتیب قبول اسلام كرد.

این خبر به گوش دوست عقبه یعنى «ابى» رسید، او نزد عقبه آمد و به وى اعتراض شدید كرد و حتى گفت: "تو از جاده حق منحرف شده اى"

و نيزگفت : "من از تو خشنود نمى شوم مگر اینكه در برابر محمد(صلي الله عليه و آله) بایستى و او را توهین كنى و... "

عقبه فریب دوست ناباب خود را خورد، و از اسلام خارج شد و مرتد گردید و در جنگ بدر در صف كافران شركت نمود و در همان جنگ به هلاكت رسید.

دوست ناباب او «ابى» نیز در سال بعد در جنگ احد در صف كافران بود و بدست رزم آوران اسلام كشته شد.

تا توانى میگریز از یار بد 

یار بد، بدتر بود از مار بد

مار بد، تنها تو را بر جان زند 

یار بد بر جان و بر ایمان زند

منبع روايت:

بحار الأنوار   

جلد 75 

 صفحه 261   

منبع داستان :

داستان دوستان (اثر حجه الاسلام محمدي اشتهاردي)

با اندكي تلخيص


جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد


خواندن دعاي غريق ، رمز نجات از فتنه هاي آخرالزمان


 شيخ صدوق عطر الله مرقده روايت كرده از عبد الله بن سنان كه گفت

حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: زود است مى‏رسد به شما شبهه پس ميمانيد بدون نشانه و راهنما و پيشواى هدايت كننده و نجات نمى‏يابد در آن شبهه مگر كسى كه بخواند دعاى غريق را

گفتم :چگونه است دعاى غريق

فرمود مى‏گويى

 يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ


منبع :

مفاتيح الجنان

بعد از زيارت وارث و قبل از زيارت حضرت عباس

جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا  را كليك نماييد

 

حق الناس + مصاديق و داستان و روايت


عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ قَالَ:

 قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّرَاطِ لَا يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ.

غالب بن محمد از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه در رابطه با مفهوم اين كلام خداوند متعال «براستى كه پروردگار تو در كمينگاه است»، فرمود:

 كمينگاه گذرگاهى است بر پل صراط كه هيچ بنده ستمگرى از آن نخواهد گذشت.

منبع:

وسائل الشيعه

جلد 16

صفحه47

اگر مردم آنقدري كه براي نجس و پاكي وسواس دارند كمي هم به حق الناس اهميت مي دادند، مشكلاتشان كم مي شد. در حالي كه اسلام ، طهارت و نجاست را آسان گرفته و مردم بر خود سخت مي گيرند ؛ اما به حق الناس ، يسيار اهميت داده ، ولي مردم آنها را ساده مي گيرند

معمولا مردم گمان مي کنند حق الناس فقط از ديوار مردم بالا رفتن يا دست در جيب مردم کردن است، غافل از آنکه حق الناس بسيار ريز است مانند:

·         ماشينش را جايي پارک مي کند که مزاحمت براي مردم است

·         جلوي ماشينها ميپيچد

·         بدون دليل بوق مي زند

·         دزدگير ماشينش را شبها  حالتي مي گزارد که اگر پرنده اي هم روي آن نشست صدا کند

·         پول کالا را به بيشتر رند مي کند مثلا شده هزار و نهصد تومان مي گويد دو هزار تومان

·         عابر پياده از چراغ قرمز مي گذرد

·         از پله هاي آپارتمان چنان مي دود که همسايه ها اذيت مي شوند

·         در منزل را طوري مي بندد که همه از خواب بيدارشوند

·         دم در مسجد کفشها را مي گزارد که باعث مي شود مردم پايشان را از زمين بيشتر بلد کنند تا کفش ها لگد نشود

·         کالاي تاريخ گذشته يا بي کيفيت مي فروشد

·         امام جماعتي که دير مي آيد

·         صداي آهنگ يا حتي مداحي و قرآنش از مغازه يا منزل بلند است و ديگران را اذيت مي کند

·         در کتابخانه صحبت مي کند و باعث آزار ديگران مي شود

·         در اداره از وقت مردم مي زند و نماز مستحبي يا کتاب يا ... مي خواند

 ·         حرفي مي زند كه باعث ناراحتي ديگران مي شود

اينها بسيار ظريف است . اگر اين مسائل كوچك را دقت نكنيم كم كم، تخم مرغ دزد ، 3 هزار ميليارد شتر اختلاس مي كند

 

داستان:

روزی در نجف اشرف حضرت امام خمینی می خواست برای نماز جماعت وارد اطاق بیرونی شود. جلو ي اطاق انباشته از کفش نمازگزاران بود به طوری که جای پا گذاشتن نبود. امام وقتی به کفش کن رسید و آن وضع را دید، توقف کرد و از پا گذاشتن بر روی کفش مردم خودداری ورزیده، وقتي مردم كفشها را از سر راه كنار زدند، آن گاه امام وارد اطاق شد.


جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


عاقبت چشم چراني

 

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:

 النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَ

على بن عقبه، به نقل از پدرش روايت كرده است كه امام صادق عليه السّلام فرمود:

نگاه، تيرى از تيرهاى زهر آلود ابليس است، و چه بسا يك نگاه (كوتاه)، حسرت و اندوه طولانى را به همراه داشته باشد

منبع:

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،

صفحه: 264

 

داستان:

در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام" برصيصا" كه زمانى طولانى عبادت كرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مى‏آوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مى‏يافتند، روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد.

شيطان در اينجا به وسوسه‏ گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز كرد!

چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا كه گناه هميشه سرچشمه گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشه‏اى از بيابان دفن كرد!

برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهى از مردم حركت كرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند

هنگامى كه بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم كه تو را به اين روز افكندم! و اگر آنچه را مى‏گويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد!

عابد گفت چه كنم؟ گفت: تنها يك سجده براى من كن كافى است!

عابد گفت: در اين حالتى كه مى‏بينى توانايى ندارم، شيطان گفت: اشاره‏اى كفايت مى‏كند، عابد با گوشه چشم، يا با دست خود، اشاره‏اى كرد و سجده به شيطان آورد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت!

منبع:

تفسير نمونه،

جلد ‏23،

 صفحه: 545

 

جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


آداب به كارگيري كارگر


( به بهانه 11 ارديبهشت روز كارگر )

امام صادق‏ عليه السلام :

مَنِ استَأجَرَ أجيراً ثُمَّ حَبَسَهُ عَنِ الجُمُعَةِ يَبوَءُ بِإثمِهِ وَ إن كانَ هُوَ لَم يَحبِسهُ اشتَرَكا فِي الأجرِ

هر كس كارگري را به كار گيرد و او را از شركت در نماز جمعه [يا جماعت ] باز دارد ، گناهش را به عهده گرفته است و اگر او را باز ندارد ، در اجر او شريك است

 

منبع:

وسائل الشيعه

جلد 19

صفحه 105

 

 

عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله عليه وآله قَالَ:

 وَمَنْ ظَلَمَ أَجـِيراً أَجـْرَهُ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ وَحَرَّمَ عَلَيْهِ رِيحَ الْجَنَّةِ وَرِيحُهَا يُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَام ..

رسول خـدا صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند :

كسی كه مزد اجيری را كم بگذارد و به او ظـلم كند ، خـدا اعمالش را حبط و نابود می كند و بوی بهشت را كه از پـانصد سال راه به مشام می رسد بر او حرام می كند ..

وسائل الشيعة

جلد 19

صفحه 108

نكته :

بعضي عقيده دارند هيچگاه نبايد به كارگر حقوق كاملش را داد , زيرا ديگر كار نمي كند اين عقيده با اين روايت سازگار نيست و اين ظلم به كارگر است

جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد


متن كامل مطالب درباره ي كفن  +  تصوير نوع بُرش كفن

 

جهت دريافت متن كامل مطالب درباره ي كَفَن+"تصوير نوع بُرش كفن"به صورت PDF اينجاراكليك فرماييد

 

جهت دريافت متن كامل مطالب درباره ي كَفَن "بدون تصوير"  به صورت WORD به ادامه منبرك رجوع فرماييد


سوال :

 انسان داخل مغازه ي كفن فروشي مي شود و كفن مي خرد ؛ اين ديگر صحبت نمي خواهد !!!

پاسخ :

كَفَن هاي موجود در بازار (چه در ايران و چه در كشورهاي ديگر مانند مكه و كربلا)  سه ايراد عمده دارند ، كه اگر يكي از اين ايرادها در كفني باشد نمي توان از آن استفاده كرد

1.كمي نازك و بدن نما است

2. كوتاه است

3. در همه جاي آن دعا نوشته (در صورتي كه نبايد در جايي از كفن دعا نوشت كه زير ميت قرار مي گيرد )

 

 

سر فصلهايي كه در اين متن نوشته شده است

1.قطعات واجب كفن

2. مستحبات مشترك بين مردان و زنان

3. مستحبات اختصاصي براي مردان

4 مستحبات اختصاصي براي بانوان

5. مستحبات ديگر كفن (مانند جنس و دعاهايي كه در كفن مستحب است)

6. مكروهات كفن

7. جريدتين و احكام آن

8. تصوير  الگوي كفن بانوان

9. تصوير الگوي كفن آقايان

 

 

ادامه نوشته

آداب ناخن گرفتن 2

 ( به بهانه هفته ي سلامت )

در حديث معتبر وارد شده است كه:

 در ناخن گرفتن ابتدا از انگشت كوچك از دست چپ شروع به گرفتن كنيد وبه انگشت كوچك دست راست ختم كند.

از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه :

هر كه در روز جمعه ناخن بگيرد، ريشه كردن بن ناخن ها از او بر طرف شود.


از حضرت امام محمد باقر عليه السلام منقول است كه

... در وقت ناخن گرفتن بگويد بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَعَلى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ


در حديث معتبر از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام منقول است كه

حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم امرفرمود، ما را كه چهار چيز را در خاك پنهان كنيم ، مو و ناخن و دندان و خون .

منبع:

كتاب حليه المتقين

صفحه 125

فصل هشتم :در فضيلت ناخن گرفتن



آداب ناخن گرفتن 1

( به بهانه هفته ي سلامت )


حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرمود كه :

براى اين امر كرده اند بناخن گرفتن كه چون بلند شود شيطان در آن جا مى كند (ميكروب)، مورث فراموشى است .

 

در روايت ديگر وارد شده است ، كه :

چند گاه وحى بر حضرت رسولخدا نازل نشد از سبب آن پرسيدند، فرمود كه چگونه وحى باز نايستد و حال آنكه شما ناخن نميگيريد و چرك انگشتان را ازاله نمى كنيد.

منقول است كه حضرت رسول نهى فرمود از گرفتن ناخن بدندان .

درحديث ديگر منقول است كه به امام صادق عرض كردند، كه خبر به ما رسيده است ، كه تعقيب خواندان بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب نافع تر است براى زيادتى روزى از سفر كردن بشهرها، حضرت فرمود كه ميخواهى چيزى بتو تعليم كنم كه از اين همه نافع تر باشد؟ گفتم بلى فرمود :

ناخن و شارب را در هر جمعه بگير اگر چه بسائيدن باشد.

منبع:

كتاب حليه المتقين

صفحه 125

فصل هشتم :در فضيلت ناخن گرفتن

فرزند ناباب يكي ديگر  از عوامل ريزش خواص


قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ سَمِعْتُ شَيْخَنَا مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ يَرْوِي أَنَّ الصَّادِقَ عليه السلام قَالَ

مَا زَالَ الزُّبَيْرُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى أَدْرَكَ فَرْخُهُ فَنَهَاهُ عَنْ رَأْيِه‏

مصنف اين كتاب  (شيخ صدوق )مى‏گويد: از استادم محمد بن حسن شنيدم كه از امام صادق (عليه السلام) روايت مى‏كرد كه:

 زبير از خاندان ما بود تا اينكه جوجه‏اش بزرگ شد و او را از رأى خود برگردانيد. (منظور از جوجه ي زبير، پسرش عبد الله است.)

منبع:

خصال-ترجمه جعفرى

جلد 1

صفحه 235   

مقام زبير در پيشگاه ائمه آنقدر بالاست كه او را از اهل بيت مي دانند

جالب اينجاست كه ائمه ي بزرگوار فقط 2 نفر را از اهل بيت دانسته اند

1 . جناب سلمان فارسي

2. جناب زبير

جناب زبير با آنهمه سابقه (كه در نوشته ي قبل ذكر شد) مطابق اين روايت به خاطر فرزندش عبدالله خط خود را از امام علي عليه السلام جدا كرد  و در صف دشمنان حضرت در آمد

حتي هنگامي كه زبير قصد كناره گيري از جنگ را داشت ، مورد سرزنش فرزندش عبدالله واقع شد



 

همنشيني حضرت موسي در بهشت ؛ پاداش پرستاري از مادر

 

(به بهانه ولادت حضرت زينب سلام الله عليها و روز پرستار )

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عليهم السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله

مَنْ سَعَى لِمَرِيضٍ فِي حَاجَةٍ قَضَاهَا أَوْ لَمْ يَقْضِهَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ كَانَ الْمَرِيضُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ أَ وَ لَيْسَ ذَاكَ‏ أَعْظَمَ أَجْراً إِذَا سَعَى فِي حَاجَةٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ قَالَ نَعَم‏

 امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارشان ، از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل فرمودند:

هر كه از بيمارى ، پرستاري كند و در كارش كوشش كند چه موفق شود و چه نشود؛ از گناهانش بيرون  آيد، مانند  روزى كه از مادرش متولد شده است.

 مردى از انصار عرض كرد يا رسول الله پدر و مادرم قربانت اگر بيمار از خاندانش‏ باشد اجر بيشترى ندارد كه در كار او تلاش كند؟

فرمود : چرا

منبع:

                        وسائل الشيعة،

 جلد‏2،

 صفحه: 427

نكته:

قطعا مهمترين خاندان انسان والدين او هستند

داستان:

روزي حضرت موسي (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به خداوند عرضه داشت: «مي خواهم همنشينم را در بهشت ببينم».

جبرئيل بر او نازل شد و گفت: «اي موسي، قصابي که در فلان محل ساکن است، همنشين توست».

حضرت موسي نزد قصاب رفت و اعمال او را زير نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداري گوشت برداشت و به سوي منزل روان گرديد. موسي از پي او روان شد. چون به در منزل رسيدند، موسي جلو رفت و پرسيد: «اي جوان مهمان نمي‌خواهي؟»

گفت: بفرماييد!

حضرت موسي (علیه السلام) وقتي به درون خانه رفت، ديد جوان با آن گوشت تازه غذايي تهيه کرد، آن گاه زنبيلي را که به سقف آويخته بود، پايين آورد و پيرزني کهنسال را از درون آن بيرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خويش غذا را به او خورانيد. هنگامي که خواست زنبيل را به جاي آن بياويزد، زبان پيرزن به کلماتي نامفهوم حرکت کرد و هر دو خنديدند.

سپس جوان قصاب براي حضرت موسي (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند.

چون موسي از ماجراي جوان پرسيد، پاسخ داد: «اين پيرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نيست و نمي توانم براي او کنيزي استخدام نمايم، خدمتش را مي نمايم».

 موسي پرسيد: «آن کلماتي که مادرت بر زبان جاري کرد،و خنديديد چه بود؟»

 گفت :«هرگاه او را شست و شو مي دهم و غذا به او مي خورانم، دعايم ميکند و مي گويد: "خدا تو را ببخشايد و تو را در بهشت هم درجه و همنشين حضرت موسي گرداند!"

حضرت موسي (علیه السلام) فرمود:

اي جوان، من موسي هستم. اينک به تو بشارت مي دهم که خداوند دعاي مادرت را درباره تو مستجاب گردانيده است. جبرئيل به من خبر داد که تو در بهشت همنشين و هم درجه ي من خواهي بود.

منبع:

پند تاريخ

جلد1

صفحه 68

و يكصد موضوع 500داستان

جلد 1

صفحه 138

دستورالعمل راحت زندگي كردن و راحت خوابيدن

عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام الْوَسْوَاسَ فَقَالَ :

يَا أَبَا مُحَمَّدٍ اذْكُرْ تَقَطُّعَ أَوْصَالِكَ فِي قَبْرِكَ وَ رُجُوعَ أَحِبَّائِكَ عَنْكَ إِذَا دَفَنُوكَ فِي حُفْرَتِكَ وَ خُرُوجَ بَنَاتِ الْمَاءِ مِنْ مَنْخِرَيْكَ وَ أَكْلَ الدُّودِ لَحْمَكَ فَإِنَّ ذَلِكَ يُسَلِّي عَنْكَ مَا أَنْتَ فِيهِ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَوَ اللَّهِ مَا ذَكَرْتُهُ إِلَّا سَلَّا عَنِّي مَا أَنَا فِيهِ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا.


از ابى بصير روايت شده كه گفت به حضرت صادق عليه السّلام از وسواس (يعنى همّ و غم دنيا) شكايت نمودم فرمود:

اى ابا محمد! [3 چيز را به ياد آور ]

1. بياد آور جدا شدن مفصل‏هاى خود را در قبر

2.  مراجعت نمودن دوستانت از سر قبرت هنگامى كه تو را در گودالت دفن نمودند

3. بيرون آمدن كرمهاى كوچك از بينيت، و خوردن  گوشتت توسط اينها

پس اينها (امورى است كه) تو را از آنچه در آن هستى (و موجب وسواس تو شده) تسلى ميدهد (و غم و غصه‏ات رفع نمايد و راحت زندگي مي كني)

ابو بصير گويد: به خدا سوگند متذكر اين امور نشدم مگر آنكه غصه‏اى كه از جهت دنيا در خود ميديدم از من برطرف نمود

 

منبع:

وسائل الشيعة

جلد ‏2،

صفحه : 435

چشم و هم چشمي يكي از موانع توليد ملي ،حمايت از كار و سرمايه ي ايراني (2)

(به بهانه آغاز سال 1391 ؛ سال توليد ملي ،حمايت از كار و سرمايه ي ايراني )

 

حضرت امام صادق علیه السلام در اوضاع آخرالزمان می فرمایند :

وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ وَ يَقْتَدُونَ بِأَهْلِ الشُّرُور

و ديدى مردم با هم هم چشمى مى‏كنند و به مردم بد اقتدا مى‏كنند

منبع:

 بهشت كافى-ترجمه روضه كافى

صفحه 71  

 

داستان:

يكى از قبيله ‏ها شترى را كشت و آبگوشت درست كرد و به مردم داد. يك مقدار هم براى رييس قبيله‏ ی دیگر فرستاد. رييس قبيله گفت: شتر مى‏كشد و براى من آبگوشت مى‏فرستد. يك لگد زد و ظرف غذا را بر زمين ريخت. گفت: حالا كه رييس آن قبيله يك شتر كشته است. شما دو شتر نحر كنيد. همينطور اين دو قبيله چشم و هم چشمى كردند و هر روز تعدادى شتر را كشتند. قصه به آنجا رسيد كه از روى چشم و هم چشمى پنجاه شتر نحر شد. اميرالمؤمنين فرمود: احدى از اين آبگوشت‏ها نخورد. آبگوشتى كه از روى چشم و هم چشمى است، خوردن ندارد. گفتند: پس با اين ديگ‏ها چه كنيم؟ فرمود: دور بريزيد تا شغال‏ها آنها را بخورند




خواندن دعاي غريق ، رمز نجات از فتنه هاي آخرالزمان

 

سوال ؛ در فتنه هاي اين دوران (مانند چشم چراني نكنيم  ويا حجاب خود را از دست ندهيم  و يا مسخره كردن ديگران ما را از اصولمان دور نكند و يا  ...) چه كنيم ؟

 

شيخ صدوق عطر الله مرقده روايت كرده از عبد الله بن سنان كه گفت حضرت صادق عليه السلام فرمود كه:

زود است مى‏رسد به شما شبهه پس ميمانيد بدون نشانه و راهنما و پيشواى هدايت كننده و نجات نمى‏يابد در آن شبهه مگر كسى كه بخواند دعاى غريق را

گفتم :چگونه است دعاى غريق ؟

فرمود: مى‏گويى

" يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك "

منبع :

مفاتيح الجنان

بعد از زيارت وارث و قبل از زيارت حضرت عباس

 

 

خوشا به حال اهل قم

 

(به بهانه سالروز وفات کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها )

وَ رُوِيَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ أَنَّهُمْ دَخَلُوا عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ قَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَقَالَ مَرْحَباً بِإِخْوَانِنَا مِنْ أَهْلِ قُمَّ فَقَالُوا نَحْنُ مِنْ أَهْلِ الرَّيِّ فَأَعَادَ الْكَلَامَ قَالُوا ذَلِكَ مِرَاراً وَ أَجَابَهُمْ بِمِثْلِ مَا أَجَابَ بِهِ أَوَّلًا فَقَالَ إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ  حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَام‏

 

 و از شمارى از مردم رى روايت است كه بر امام ششم وارد شدند و گفتند:

 ما اهل رى هستيم،

امام فرمود: مرحبا به برادران قمى ما،

گفتند: ما اهل رى هستيم و امام سخن خود را باز گفت، چند بار گفتند و همان پاسخ را شنيدند.

پس فرمود:

 "خدا را حرمى است كه مكه است، و رسول خدا را حرمي كه مدينه است و امير المؤمنين را حرمى كه كوفه است، و ما را هم حرمى كه شهر قم است، و البته در آن زنى از فرزندانم به خاك رود بنام فاطمه و هر كه‏او  را زيارت كند بهشت بر او واجب شود"

 راوى گفت: اين سخن امام پيش از اين بود كه امام كاظم عليه السّلام زائيده شود

 

منبع :

بحار الأنوار

جلد ‏57  

صفحه 216  

باب 36 الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها

 

سند ذكر "عجل فرجهم " در صلوات

سوال :

آيا در روايات ما آمده است كه بعد از صلوات و عجل فرجهم بگوييم ؟

پاسخ:
امام صادق علیه السلام می‏فرمایند:

" مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد  وعَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛ "

هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید:  " اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم "، از دنیا نمی‏رود مگر آن که قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله) را درک می‏کند.

منابع:
مستدرك الوسايل

جلد 5

صفحه 96

و

بحارالانوار

جلد 83

صفحه 77

و

مصباح المتهجد

صفحه

368

و

سفینة البحار

 جلد 2،

صفحه

49

 

 

اسراف در خوراك و پوشاك

الإمام الصّادق «عليه السلام»:

 أدنى الإسراف هراقة فضل الإناء، و ابتذال ثوب الصّون

امام صادق «عليه السلام»:

 كمترين اسراف بر زمين ريختن زيادى آب ظرف است، و لباس نو را در جاى لباس كار پوشيدن،

منبع :

الحياة با ترجمه احمد آرام  

جلد ‏4   

صفحه  310

نكته :اين روايت 2 نوع از اسراف را بيان فرموده است

 

الف) اسراف در خوراك  مانند:

1.يك تكه گوشت غذا را براي كلاس گذاشتن ته ظرفش نگه مي دارد

2. ته ليوان شربت را نمي خورد

3. ريزه هاي غذا را از دور ظرف غذا جمع نمي كند

4. نان را هدر مي دهد

5.    و ...

 

ب) اسراف در لباس  مانند

1.  لباس بيرون را در خانه به تن مي كند

2. با لباس مهماني مكانيكي مي كند

3. لباسي كه در شان او نيست مي پو شد

4. با لباس شيشه ي ماشين را پاك مي كند

5.   و ...

داستاني براي فحش


شايد كسى گمان نمى‏برد كه آن دوستى بريده شود و آن دو رفيق كه هميشه ملازم يكديگر بودند روزى از هم جدا شوند. مردم يكى از آنها را بيش از آن اندازه كه به نام اصلى خودش بشناسند به نام دوست و رفيقش مى‏شناختند. معمولًا وقتى كه مى‏خواستند از او ياد كنند، توجه به نام اصلى‏اش نداشتند و مى‏گفتند: «رفيق ...».

آرى او به نام «رفيق امام صادق» معروف شده بود، ولى در آن روز كه مثل هميشه با يكديگر بودند و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند آيا كسى گمان مى‏كرد كه پيش از آنكه آنها از بازار بيرون بيايند رشته دوستى‏شان براى هميشه بريده شود؟!.

در آن روز او مانند هميشه همراه امام بود و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند.

غلام سياه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حركت مى‏كرد. در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه كرد، غلام را نديد. بعد از چند قدم ديگر دو مرتبه سر را به عقب برگرداند، باز هم غلام را نديد. سومين بار به پشت سر نگاه كرد، هنوز هم از غلام- كه سرگرم تماشاى اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود- خبرى نبود.

براى مرتبه چهارم كه سر خود را به عقب برگرداند غلام را ديد، با خشم به وى گفت:

 «مادر فلان! كجا بودى؟».

تا اين جمله از دهانش خارج شد، امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند

كرد و محكم به پيشانى خويش زد و فرمود:

 «سبحان اللَّه! به مادرش دشنام مى‏دهى؟! به مادرش نسبت كار ناروا مى‏دهى؟! من خيال مى‏كردم تو مردى باتقوا و پرهيزگارى. معلومم شد در تو ورع و تقوايى وجود ندارد.».

- يابن رسول اللَّه! اين غلام اصلا سندى است و مادرش هم از اهل سند است.                       

خودت مى‏دانى كه آنها مسلمان نيستند. مادر اين غلام يك زن مسلمان نبوده كه من به او تهمت ناروا زده باشم.

- مادرش كافر بوده كه بوده. هر قومى سنتى و قانونى در امر ازدواج دارند. وقتى طبق همان سنت و قانون رفتار كنند عملشان زنا نيست و فرزندانشان زنازاده محسوب نمى‏شوند.

امام بعد از اين بيان به او فرمود: «ديگر از من دور شو.».

بعد از آن، ديگر كسى نديد كه امام صادق با او راه برود، تا مرگ بين آنها جدايى كامل انداخت

منبع :

 مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى،(داستان راستان)

جلد ‏18،

 صفحه : 293

 

خواندن دعاي غريق ، رمز نجات از فتنه هاي آخرالزمان

 شيخ صدوق عطر الله مرقده روايت كرده از عبد الله بن سنان كه گفت حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: زود است مى‏رسد به شما شبهه پس ميمانيد بدون نشانه و راهنما و پيشواى هدايت كننده و نجات نمى‏يابد در آن شبهه مگر كسى كه بخواند دعاى غريق را

گفتم :چگونه است دعاى غريق فرمود مى‏گويى

 يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ

پس گفتم يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ حضرت فرمود بدرستيكه خداوند عز و جل مقلب است قلوب و ابصار را  ، لكن بگو چنانكه من مى‏گويم يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ

منبع :

مفاتيح الجنان

بعد از زيارت وارث و قبل از زيارت حضرت عباس

 

نكته اي كه بايد توجه داشت اين است كه ما اجازه ي اضافه و كم كردن دعاها را نداريم به عنوان مثال:

در قرآن به سر بايد بگوييم  : بفاطمه   حال برخي مي گويند بفاطمه الزهرا

يا بايد در  قرآن به سر براي امام حسن مجتبي  بگوييم  :بالحسن   حال برخي مي گويند بالحسن بن علي

يا در زيارت عاشورا مي گويند السلام علي الحسين  و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين و بعد اضافه مي كنند : و علي انصار الحسين وگاهي مي گويند:و علي العباس اخ الحسين و از اين قبيل

امام صادق و مرد سنت گرا


 حضرت صادق تشريف بردند به منزل يكى از دوستانشان يا يكى از شيعيانشان كه خانه بسيار كوچك و محقرى داشت. گويا او آدمى بوده كه حضرت مى‏دانسته‏اند وضعش اقتضا مى‏كند كه خانه بهترى داشته باشد. حضرت فرمودند: تو چرا در اين خانه زندگى مى‏كنى؟ مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ سَعَةُ دارِهِ

گفت: يا ابنَ رسولِ اللَّه! اين خانه پدرى و آباء و اجدادى من است و دلم نمى‏خواهد از اينجا بروم. چون پدر و جدّم اينجا بوده‏اند، نمى‏خواهم از اينجا بروم. حضرت فرمودند:

گيرم پدرت شعور نداشت، آيا تو هم بايد اسير بى‏شعورى پدرت باشى؟! برو براى خودت يك خانه خوب تهيه كن.

منبع:

مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى   

جلد ‏22  

صفحه 545   

 

اهميت دختر

(به بهانه ميلاد حضرت معصومه سلام الله عليها و روز دختر )


پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله:

از مباركي زن اين است كه فرزند نخست او دختر باشد

 

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله:

بوي فرزند ، از بوي بهشت است و دختران را جز مومن ،كسي دوست ندارد

 

امام صادق عليه السلام:

پسرها نعمت اند و دخترها نيكي . خداوند ،از نعمتها سوال و به نيكي ها پاداش مي دهد.

 

 

ابن عباس از رسول اكرم نقل كرده است كه فرموند:

 كسى كه تحفه‏اى بخرد و براى خانواده خود بياورد، اجر او در پيشگاه الهى مانند كسى است كه بمستمندان كمك كرده باشد. سپس در نوع تقسيم تحفه فرمود: اول به دختر بچه‏ها بدهيد سپس به پسرها، آن كس كه دختر بچه خود را مسرور نمايد اجر آزاد كردن بنده‏اى از فرزندان اسماعيل دارد و آن كس كه ديده پسر بچه خود را روشن كند مانند كسى است كه از خوف خداوند گريسته باشد و اجر گريه از خوف خداوند، جنات نعيم است

 

منبع :

حكمت نامه كودك

آيه الله ري شهري

صفحه 29


نجوم و صدقه

(به بهانه ايام شهادت امام صادق عليه السلام)

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

 بين من و مردى منجم زمينى مشترك بود براى تقسيم او پيوسته تأخير مي انداخت تا ساعتى را انتخاب كند كه به نظر خودش برايش سعيد باشد و براى من نحس. بالاخره تقسيم كرديم به من قسمت خوب افتاد منجم از ناراحتى دست بر پشت دست ديگر زده گفت مثل امروز نديده بودم.

گفتم مگر از علم خود استفاده نكردى؟  گفت :من با اطلاع از علم نجوم براى شما ساعت نحس انتخاب كردم و خودم در ساعت سعد خارج شدم باز قسمت بهتر به شما افتاد.

گفتم: ميل دارى حديثى كه پدرم از پدر خود برايم نقل كرده برايت بگويم.

پدرم گفت: پيامبر اكرم فرمود هر كس مايل است نحوست آن روزش برطرف شود اول صبح صدقه بدهد خداوند با اين صدقه نحوست آن روز را برطرف ميكند و هر كه مىخواهد نحوست شبش برطرف گردد شب را با صدقه شروع كند.

گفتم من وقتى خارج شدم صدقه دادم اين صدقه نفعش براى من از علم نجوم تو بهتر بود


منبع:

 بحار الأنوار

جلد 47  

صفحه 52   

باب 4 مكارم سيره و محاسن أخلاقه و إقرار المخالفين و المؤالفين بفضله

نصايحي از امام صادق عليه السلام

(به بهانه نزديكي به شهادت امام صادق عليه السلام)

عن سفيان الثوري قال: لقيت الصّادق بن الصّادق محمّد عليهما السّلام فقلت له: يا بن رسول اللّه أوصني، فقال لي: يا سفيان، لا مروّة لكذوب، و لا أخ لملول، و لا راحة لحسود، و لا سؤدد  لسيّئ الخلق، فقلت: يا بن رسول اللّه، زدني فقال لي: يا سفيان، ثق باللّه تكن مؤمنا، و ارض بما قسم اللّه لك تكن غنيّا، و أحسن مجاورة من جاورك تكن مسلما، و لا تصحب الفاجر فيعلّمك من فجوره، و شاور في أمرك الّذين يخشون اللّه عزّ و جلّ.

 

سفيان ثورى گويد: به حضرت صادق- عليه السّلام- عرض كردم: يابن رسول اللّه مرا نصيحت كنيد، فرمود: سفيان! 

 دروغگو جوانمردى ندارد،

زودرنج رفيق ندارد،

 حسود روى آسايش ندارد،

 بداخلاق مجد و بزرگى ندارد.

گفتم: يا ابن رسول اللّه! بازهم بفرماييد. فرمود: سفيان

 به خدا اعتماد كن، كه ايمان همين است،

 به دادهى او راضى باش كه بىنيازى اين است،

 با همسايه خوشرفتارى كن تا مسلمان باشى،

 با بىدين رفاقت نكن كه فسق و فجورش را به تو مىآموزد،

 و با مردم خدا ترس مشورت كن.

 

منبع:

نصايح  

صفحه  197   


غسل جمعه

پيامبر صلي الله عليه وآله به حضرت علي عليه السّلام فرمودند:

يا علي هر هفت روز يك بار خود را بشوي و غسل كن در هر جمعه حتي اگر لازم شد براي تهيه آب ، غذاي روزانه ات را بفروشي اين كار را بكن . زيرا هيچ عمل مستحبي بهتر از غسل جمعه نيست

منبع:

بحار الأنوار

جلد ‏86

صفحه  353

 

 اصبغ بن نباته، مى‏گويد: هر گاه امير المؤمنين عليه السّلام كسى را مى‏خواستند توبيخ كنند به او مى‏فرمودند: تو از كسى كه تارك غسل جمعه است ناتوان‏تر هستى،

منبع :

علل الشرائع

جلد ‏1   

صفحه 285  

 

 امام صادق عليه السّلام فرمود:

هر كس غسل جمعه كند و اين دعا را بخواند:

«أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وحده لا شريك له و أنّ محمّدا عبده و رسوله، اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و اجعلني من التّوابين، و اجعلني من المتطهرين»

 همين دعا موجب پاكسازى او از آن جمعه تا جمعه ديگر است.

منبع:

من لا يحضره الفقيه

 جلد ‏1  

صفحه 147   

جهت نياز به متن عربي روايات به ادامه منبرك رجوع نماييد

ادامه نوشته

باز بودن نامه اعمال بعد از مرگ

 

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ:

 لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الْأَجْرِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَةٌ أَجْرَاهَا فِي حَيَاتِهِ فَهِيَ تَجْرِي بَعْدَ مَوْتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ صَدَقَةٌ مَوْقُوفَةٌ لَا تُورَثُ أَوْ سُنَّةُ هُدًى سَنَّهَا فَكَانَ يَعْمَلُ بِهَا وَ عَمِلَ مِنْ بَعْدِهِ غَيْرُهُ أَوْ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَه‏

  از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:

پس از مرگ، چيزى جز سه خصلت به عنوان پاداش به دنبال شخص نيست:

1.       صدقه جاريه‏اى كه در زمان زندگى انجام داده كه پس از مرگش تا روز قيامت به عنوان صدقه وقف باقى مى‏ماند و كسى آن را به ارث نمي ‏برد

2.        يا روشى براى هدايت مردم داشته باشد كه به آن عمل مى‏كرد و ديگران هم پس از او به آن عمل كنند

3.        يا فرزند صالحى كه براى او طلب آمرزش كند.

منبع :

الخصال  

جلد ‏1   

صفحه 151  

 ليس يتبع الرجل بعد موته إلا ثلاث خصال

نكته :صدقه ي جاريه مانند : ساخت مسجد ،مدرسه ، بيمارستان و ...

سنت حسنه مانند : كاري كه انسان آن را انجام دهد و براي هميشه سنت شود

فرزند صالح ،اگر والدين در خوب بودن اونقش داشتند  . البته بايد توجه داشت عكس اين مورد هم وجود دارد و آن اينكه والدين در بد شدن فرزند نقش داشته باشند مانند والديني كه در كودكي فرزندشان براي او نوار مي گذارند و او را تشويق به رقصيدن يا به قول خوشان ( نيناي ناي )مي كنند آنگاه اين بچه كه بزرگ مي شود ، در عروسيها و پارتي ها هم مي رقصد و يا دختر بچه ي 7 يا 8 ساله خود را با بدترين وضع به خيابان مي آورند ومي گويند هنوز كوچك است

آيا تا به حال دقت كرده ايم بسياري از خانواده هاي مذهبي ، دخترانشان بدون حجاب است ؟ دليلش 2 چيز است ، افراط يا تفريط



معصيت كردن خدا ، براي شش چيز

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ:

 أَوَّلُ مَا عُصِيَ اللَّهُ تَعَالَى بِسِتِّ خِصَالٍ

حُبِّ الدُّنْيَا

وَ حُبِّ الرِّئَاسَةِ

وَ حُبِّ النَّوْمِ‏

وَ حُبِّ النِّسَاءِ

وَ حُبِّ الطَّعَامِ‏

وَ حُبِّ الرَّاحَةِ.

 

امام صادق عليه السّلام فرمود: نخستين بارى كه خداوند معصيت شد به خاطر شش چيز بود،

1.        محبت دنيا،

2.       حب رياست،

3.       حب خواب ،

4.       و حب زنان،

5.       و حب غذا،

6.       و حب رفاه ،

منبع:

وسائل الشيعة

جلد ‏20

صفحه  26

باب كراهة الإفراط في حب النساء و تحريم حب النساء المحرمات

اهمیت شب بیست و سوم رمضان

(به بهانه نزدیکی به شب 23 ماه رمضان)

 

قال علی علیه السلام:

 أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله  كَانَ‏ يَطْوِي‏ فِرَاشَهُ‏ وَ يَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ كَانَ يُوقِظُ أَهْلَهُ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ وَ كَانَ يَرُشُّ وُجُوهَ النِّيَامِ بِالْمَاءِ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ  كَانَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها  لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا يَنَامُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ تُدَاوِيهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَيْرَهَا

 

حضرت علی علیه السلام می فرمایند :

پیامبر خدا در دهه آخر رمضان ، بستر خود را جمع می کرد و کمرش را می بست و شب بیست و سوم ، خانواده خود را بیدار می کرد و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب می پاشید و فاطمه سلام الله علیها نیز نمی گذاشت کسی از اهل خانه در شب بیست و سوم بخوابد و خواب آنان را با کم خوردن درمان می کرد و از روز برای شب ، آماده می شد و می فرمود : « محروم ، کسی است که از خیر آن بی بهره بماند »

 

منبع:

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل  

جلد    ‏7 

صفحه   470

23 باب تعيين ليلة القدر و أنها في كل سنة و تأكد استحباب الغسل فيها و...

 

 

 قال: سمعت أبا جعفر عليه السّلام يقول: إن الجهني أتى إلى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فقال: يا رسول اللّه إن لي إبلا و غنما و غلمة فاحب أن تأمرني ليلة أدخل فيها فأشهد الصلاة و ذلك في شهر رمضان. فدعاه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله فساره في اذنه، قال: فكان الجهني إذا كانت ليلة ثلاث و عشرين دخل بإبله و غنمه و أهله و ولده و غلمته، فكان تلك الليلة ليلة ثلاث و عشرين بالمدينة فإذا أصبح خرج بأهله و غنمه و إبله إلى مكانه، و اسم الجهني عبد الرحمن بن أنيس الأنصاري.

راوى گفت: از امام باقر عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: جهنى پيش رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله آمد و گفت:

يا رسول اللَّه، من شترها، گوسفندها و غلامانى دارم، مى‏خواهم دستور بفرماييد شبى در ماه مبارك رمضان داخل مدينه شوم و در نماز جماعت شما حضور يابم، حضرت او را نزديكتر فراخواند در گوشى با او حرف زد. جهنى شب بيست و سوم [ماه مبارك رمضان‏] با شتران، گوسفندان و غلامان و زن و فرزندان داخل مدينه مى‏شد صبحگاهان از مدينه خارج مى‏شد و به محل خود مى‏رفت، اسم جهنى عبد الرحمن بن انيس انصارى است

منبع:

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل  

جلد    ‏7 

صفحه   470

23 باب تعيين ليلة القدر و أنها في كل سنة و تأكد استحباب الغسل فيها و...

 

عَنْ جَمِيلٍ وَ هِشَامٍ وَ حَفْصٍ قَالُوا مَرِضَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَرَضاً شَدِيداً فَلَمَّا كَانَ‏ لَيْلَةُ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ أَمَرَ مَوَالِيَهُ فَحَمَلُوهُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَكَانَ فِيهِ لَيْلَتَهُ.

به نقل از جمیل و هشام و حفض : امام صادق علیه السلام به سختی بیمار شد . چون شب بیست و سوم فرا رسید ،  به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود

منبع:

بحار الأنوار

جلد  ‏95

صفحه  169

ذكر ما نختار روايته من فضل المهاجرة إلى الحسين صلوات الله عليه في العشر الأواخر من شهر رمضان

 

و در پایان مرحوم علامه مجلسی می گوید:

اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم ، شب قدر است

منبع :

زاد المعاد

صفحه 187

 

مردم سومالی چشم انتظار !


(به بهانه خشکسالی در سومالی )

فيما رواه الإمام الصّادق: من أصبح لا يهتمّ بأمور المسلمين فليس منهم. و من سمع رجلا ينادي: يا للمسلمين! فلم يجبه فليس بمسلم.

 پيامبر «صلی الله علیه و آله »- به روايت امام صادق:

كسى كه بامداد برخيزد بى‏آنكه به فكر سر و سامان دادن به كارهاى مسلمانان باشد، مسلمان نيست. و كسى كه فرياد «مسلمانان به دادم برسيد!» را از كسى بشنود و اجابت نكند مسلمان نيست.

 

النبي « صلی الله علیه و آله »: ما آمن بي من بات شبعان و جاره طاوي؛ ما آمن بي من بات كاسيا و جاره عاري.

 پيامبر « صلی الله علیه و آله »:

 آنكه سير بخوابد در حالى كه همسايه‏اش گرسنه است، به من ايمان نياورده است. و آن كس كه پوشيده بخوابد در حالى كه همسايه‏اش برهنه باشد، به من ايمان نياورده است.

منبع :

 الحياة با ترجمه احمد آرام،

جلد ‏1،

صفحه : 417

 

نکته : بیاییم امشب که شب شهادت حضرت علی است کمی هم به فکر مردم مظلوم سومالی باشیم

بیاییم درآمد یک روزمان را به آنان اختصاص دهیم

من امشب 7 جا منبر دارم پول همه ی آنان را به مردم سومالی اختصاص می دهم !!! (تف به ریا )