عاقبت چشم چراني
وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:
النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَ
على بن عقبه، به نقل از پدرش روايت كرده است كه امام صادق عليه السّلام فرمود:
نگاه، تيرى از تيرهاى زهر آلود ابليس است، و چه بسا يك نگاه (كوتاه)، حسرت و اندوه طولانى را به همراه داشته باشد
منبع:
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال،
صفحه: 264
داستان:
در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام" برصيصا" كه زمانى طولانى عبادت كرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مىآوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مىيافتند، روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد.
شيطان در اينجا به وسوسه گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز كرد!
چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا كه گناه هميشه سرچشمه گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشهاى از بيابان دفن كرد!
برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهى از مردم حركت كرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند
هنگامى كه بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم كه تو را به اين روز افكندم! و اگر آنچه را مىگويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد!
عابد گفت چه كنم؟ گفت: تنها يك سجده براى من كن كافى است!
عابد گفت: در اين حالتى كه مىبينى توانايى ندارم، شيطان گفت: اشارهاى كفايت مىكند، عابد با گوشه چشم، يا با دست خود، اشارهاى كرد و سجده به شيطان آورد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت!
منبع:
تفسير نمونه،
جلد 23،
صفحه: 545
جهت دريافت اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد