16داستان كوتاه از زندگي شهيد دكتر مفتح

(جهت چاپ با كيفيت مناسب ،لطفا روي تصوير كليك نماييد)
1307 ولادت
1314 شروع تحصیلات ابتدایی
1322 عزیمت به قم برای تحصیل
1328 ازدواج
1336 اتمام دوره لیسانس دانشکده الهیات
1342 واقعه مدرسه فیضیه قم
1342 عزیمت دکتر مفتح به آبادان به دستور امام خمینی(ره)
1342 سازمان دهی طلاب همدان مقیم قم
1343 دستور انتقال محل خدمت وی از قم به تهران
1343 سخنرانی در ساوه
1344 انتشار نامه سرگشاده طلاب همدانی در اعتراض به تبعید امام خمینی
1344 دفاع از رساله دکترای فلسفه
1344 جلوگیری از ورود به آبادان در ماه اردیبهشت
1344 سخنرانی در شهرستان شاهی(قادئم شهر)
1345 دستگیری و اخراج از آبادان
1345 سفر به کرمانشاه
1346 عزیمت به کاشان
1346 عزیمت به گلپایگان
1346 عزیمت به خمین
1346 تبعید به کرمان از طریق آموزش و پرورش
1349 شروع به کار در دانشکده ی الهیات و معارف اسلامی
1350 عزیمت به محلات
1351 فعالیت تبلیغی در دماوند
1352 ممنوعیت منبر
1352 امامت جماعت مسجد جاوید تهران
1353 دعوت از آیت الله خامنه ای برای سخنرانی در مسجد جاوید
1353 دستگیری و انتقال به کمیته مشترک ضد خرابکاری در آذرماه
1353 آزادی از زندان در دی ماه
1354 درگیری با دکتر آریانپور
1355 سفر به لبنان
1355 درگذشت مادر
1355 قبول امامت جماعت مسجد قبا
1355 جمع آوری کمک برای شیعیان لبنانی
1356 سفر به سوریه و لبنان در خرداد ماه
1356 شرکت در مراسم تشییع جنازه دکتر شریعتی در سوریه
1357 سفر به سوریه، لبنان و مصر
1357 برگزاری مراسم عید فطر در تپه های قیطریه به امامت آیت الله مفتح در سیزدهم شهریور
1357 فاجعه 17 شهریور در میدان ژاله و دستگیری دکتر مفتح
1357 آزادی از زندان در آبان ماه
1357 شرکت در کنفرانس خبری در پنجم بهمن
1357 ورود امام و حضور در کنار ایشان در بهشت زهرا
1357 تشکیل کمیته ی انقلاب اسلامی مسجد قبا
1357 ریاست دانشکده الهیات و معارف اسلامی
1357 عضویت در شورای عالی نظارت بر موسسه ی اطلاعات
1358 برگزاری اولین سمینار وحدت حوزه و دانشگاه
1358 شهادت استاد مفتح در بیست و هفتم آذر ماه به دست گروهک منحرف فرقان
ولادت
روحانى فرزانه و عالم متعهد مرحوم حاج شيخ محمود مفتح از واعظان مشهور همدان بود، در نهايت اخلاص و صداقت روزگار مى گذراند و چون وى در ادبيات عرب و فارسى تبحر داشت، اشعار زيادى در مدح و منقبت و رثاى اهل بيت سروده كه ضمن زيبايى هاى لفظى از مضامين عالى و تاريخ صحيح ائمه و احاديث معتبر سرچشمه گرفته بود. وى علاوه بر سخنورى و وعظ در حوزه علميه همدان به تدريس مشغول بود. در سال 1307 ه.ش در خانه چنين اديب فاضل و وارسته فرزندى ديده به جهان گشود، كه او را محمد ناميدند.
مادرش حاجیه خانم فاطمه شمالی، زنی پاک دامن و گران قدر بود که در تربیت دکتر مفتح و آموختن آداب نیک انسانی به او، نقشی بس ارزنده و جاودانی ایفا کرد.
دانش طلبى در سايه معنويت و تربيت و در پرتو فضيلت از همان دوران صباوت، حلاوت جان اين كودك گرديد. او روى آوردن به علم و آراسته گرديده به صفاتى پسنديده را از پدرى عالم و مادرى نيكو سرشت در كلاس با صفاى خانواده آموخت. در مواقعی همراه پدرش به مجالس وعظ و خطابه می رفت و قبل از به پایان رسیدن سخنرانی پدرش پای منبر از جای بر می خاست و با صدای جذّاب و دل نشین به ذکر مصیبت اهل بیت می پرداخت، سنتی که در محافل شیعه به «پا منبری» یا پیش واقعه و احیاناً نوحه موسوم می باشد. بنابراین بخش مهمی از شخصیت این عالم عامل در ایّام کودکی و نوجوانی در محافل دینی و مذهبی شکل گرفت.
دوران تحصیلات و هجرت به قم
از هفت سالگى پايش به مدرسه گشوده شد و در زمينه ادبيات از پدر اديب و شاعر خويش بهره مند گرديد. وی پس از خاتمه تحصیلات مقطع ابتدایی به حوزه علمیه شهر دانشور پرور همدان راه یافت و از محضر اساتیدی پر آوازه همچون آیة اللّه آخوند ملاعلی همدانی، مقدمات علوم و زبان و ادبیّات عربی، فقه و بخشی از منطق را آموخت.
محمد در سال ۱۳۲۲ در حالي كه تنها ۱۵ سال داشت براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در مدرسه دارالشفاء و در حجره اى محقر و نمناك اقامت گزيد و همچون ديگر جويندگان معارف دينى با جديت و اهتمامى در خور اهميت به كسب علوم و مكارم پرداخت.
ذوق سرشار و استعداد عالى به همراه كوشش پرجوش و وجود اساتيد برجسته سبب آن گرديد تا مفتح به طور شگفت انگيز و شايان توجهى دروس حوزه از جمله رسائل، مكاسب و كفايه را طى سالهاى1322-1324 فرا گيرد و خود در زمره اساتيد حوزه علميه قم قلمداد گردد.
تبسم و تواضع
اغلب کسانی که با آیت الله مفتح از نزدیک آشنا بودند از تبسم همیشگی او بر لبانش یاد کرده اند:
«مهم ترین صفتی که در شهید مفتح می توانم ذکر کنم، لبخند و تبسم همیشگی آن شهید بزرگوار است که همیشه بر لب داشتند. دیگر تواضع و فروتنی او که زبانزد همگان بود به شکلی که انسان وقتی در حضور ایشان می نشست احساس غریبی نمی کرد. با همه صحبت می کرد، با تواضع برخورد می کرد.»
کسانی که با مسائل تربیتی آشنایی دارند، خوب می دانند خوشرویی و برخورد احترام آمیز از مهم ترین راه های جذب افراد می باشد. دکتر مفتح با آن دو ویژگی بود که می توانست با جوانان خیلی زود مانوس شود و بتواند آنها را به سمت اسلام بکشد.
دستگیری از محرومان
ایشان به جهت فعالیت در مساجد با عنوان امام جماعت، خواه ناخواه با مردم محروم و مستضعفی روبرو می شد که وظیفه انسانی و اسلامی، حکم به یاری و کمک به آنها می داد. یکی از راه های رفع مشکلات این گونه افراد آبرومند، ایجاد صندوق قرض الحسنه بود. آقای سیدباقر سخایی، یکی از نزدیکان آیت الله مفتح توضیح می دهد:
« شهید مفتح، اقداماتی برای جذب مردم به کارهای خیر و برداشتن گام هایی برای حل مشکلات مردم انجام داد. آن موقع از صندوق های قرض الحسنه کم تر وجود داشت. ايشان ضمن آن که در جای دیگر هم فعالیت داشت یادم می آید، یکی از دوستان نیاز به پول داشت، ایشان را به یکی از صندوق هایی که ارتباط داشت معرفی کرد. خود ایشان هم در مسجد قبا، اقدام به تاسیس صندوق قرض الحسنه کردند تا بتوانند مشکلات مردم را رفع بکنند؛ که تاثیر خوبی هم در منطقه داشت.»
رسيدگي به وضع بيماران نيازمند
ايشان با تعدادی از پزشکان متعهد و متخصص آشنا و دوست بود و افرادی را که نیازمند درمان بودند به آنها معرفی می کرد. دکتر سید عباس پاک نژاد یکی از این پزشکانی که تا وی در ارتباط بود می گوید:
« قبل از انقلاب بود با شهید مفتح آشنا شدم. او روحانی بود، آرام، سلیم و پاک دل. همیشه مثل رهبرش علی (عليه السلام) بود. می گفت: وقتی شاگرد دارم تدریس می کنم؛ وقتی بیکار هستم پهلوی منبر پیغمبر می نشینم ... هفته ای دو سه روز می آمد به درمانگاه پیش من و هیچ وقت نبود که این مرد تنها بیاید. یکی دو نفر از این افراد محتاج و درمانده ی مستضعف همراهش بودند و می آورد و اگر ما توانایی داشتیم به رایگان معالجه می کردیم و اگر از نظر امکانات درمانگاه، توانایی مداوا نداشتیم، دکتر مفتح می گفت من هزینه اش را می پردازم شما به راننده ات بگو آمبولانس را بردارد و فلان وسیله را تهیه کند ... ».
رسیدگی به وضعیت تحصیلی فرزندان
آقای پیشگاهی فرد داماد دکتر مفتح مي گويد:
« ایشان در خانواده هم یک زمانی را برای تربیت فرزندان و بررسی وضعیت تحصیلی فرزندان خود قرار داده بودند. علی رغم این که ایشان وقت کمتری می توانستند به خانه اختصاص بدهند، در همان زمان کوتاه هم به مسائل بچه ها رسیدگی میکردند.
با یکایک آنها صحبت می کردند، وضعیت تحصیلی آنها را می پرسیدند و این زمینه ای شد برای رشد فرزندان ایشان »
دکتر محمدمهدی مفتح، فرزند بزرگ استاد هم تصریح می کنند که ایشان در امور درسی فرزندان خود دقت بسیار داشتند:« پدر از مدرسه، رفتار در مدرسه، هم بازی ها و دوستانی که داشتیم هیچ وقت غافل نبودند.»
علاوه بر این، روش های تربیتی ایشان توام با ارشاد و راهنمایی بود و این مسئله، بویژه در مورد دخترانش بسیار مشخص تر جلوه می کرد:« هر چند در مورد پسران هم همین طور بود، ولی بعضی اوقات این محبت، در مقابل تخلف های پسران با شدت، ابراز می شد که این امر در مورد دختران بسیار کم تر بود یا اصلا نبود».
آیت الله مفتح با فرزندان خود به گونه ای رفتار می کرد که آنها در مورد کوچک ترین کارها با وی مشورت می کردند و آنچه ایشان صلاح می دانستند، انجام می دادند. به عبارت دیگر، او برای فرزندان خود نه تنها یک پدر، بلکه دوست و معلم هم بود.
حمله به مفتح در فیضیه
آیت الله محمد مفتح از جمله افرادی بود که در جریان حمله ماموران به مدرسه فیضیه مضروب گردید.
یکی از شاهدان عینی به نقل از دکتر مفتح، نقل کرده است که ایشان گفت: «عبای کلفتم را انداختم روی سرم تا وقت چوب خوردن زیاد صدمه نبینم». ایشان علیرغم اینکه به شدت مضروب شده بود به همراه سایر حادثه دیدگان مدرسه فیضیه قم به منزل امام خمینی مراجعه کرد. در همین حال مجروحان بستری در بیمارستان قم را هم به دستور ساواک بیرون ریخته بودند. این ها هم در منزل امام گرد آمدند:
«همه آمده بودند، عده ای با دست شکسته، پای شکسته، چشم از حدقه درآمده. وضع عجیبی بود! یادم نمی رود که امام بی اختیار اشک می ریخت، دستمال برمی داشت و مرتب اشک هایش را پاک می کرد و می فرمود: برای یاری اسلام آماده باشید. شما باید کمربندهایتان را محکم ببندید. این صدمات در برابر اسلام چیزی نیست و ... این سخنان امام تاثیر خوبی در روحیه افراد داشت».
ایشان علیرغم ضرب و شتمی که شده بود، روز بعد از حادثه به همراه حجه الاسلام علی حجتی کرمانی و چند نفر دیگر به عیادت طلاب مجروح رفت.
مسجد، پایگاه مبارزه
موج حرکتِ انقلاب بر مدار اندیشه و تفکر اسلام ناب محمدی که شهید مفتح و شهید مطهری در دانشگاه ایجاد کردند، باعث گردید نسل جوان گمشده های خود را در محفل های نورانی، گرم و صمیمی استاد شهید بیابند. از این رو، جلسات سخنرانی مرحوم شهید مفتح هر روز فشرده تر و پرجمعیت تر می گردید. استقبال جوانان از این مجالس به حدی بود که در ابتدا هیچ کس آن را تصور نمی کرد. لذا آیت اللّه مفتح از این فرصت کمال استفاده را کرد و مبانی اسلامی را به نحو جامع تر و کامل تر تحلیل و بررسی می کرد.
او که از هر فرصتی کمال استفاده را می برد با حضور بیشتر در مساجد، این مکان مقدس را پایگاه مبارزه خود قرار داد.
وي در مورد انتخاب مسجد به عنوان پايگاه مبارزه چنين بيان ميدارد: «اين انقلاب، از مراكز روحاني شروع، و در پايگاههاي مساجد تقويت و به وسيله ملت مسلمان پاينده شد. «...
درایت و هوشمندی شهيد مفتح
یادم هست سال 56 اولین نمایشگاه کتاب در مسجد قبا برپا شد. قبل از انقلاب مرسوم نبود که مسجد فعالیت های فرهنگی داشته باشند. ایشان در اردیبهشت 56 نمایشگاهی از کتاب های مذهبی برگزار کردند. به دست جوانان دانشجوی اهل مبارزه و مطالعه ای که بعدها عده ای از آنها شهید شدند: از جمله شهیدان حبیب مالکی جواد مالکی و اصغر آقا زمانی. اینها دانشجویانی بودند که در برگزاری نمایشگاه کمک کردند و عده ای از آنها هم در حال حاضر جزو مسءولان کشوری هستند شب آخری که نمایشگاه به انتها رسید و قرار بود از زحمات کسانی که در برگزاری و اداره نمایشگاه کمک کرده بودند تقدیر شود. خبر رسید که دکتر شریعتی در لندن فوت کرده است و حالت و وضعیت جلسه به هم خورد. فردای آن روز در واقع اولین روز بعد از فوت دکتر شریعتی بود و همه این دانشجوها و اساتید برانگیخته و احساساتی شده بودند و مسجد قبا هم تنها پناهگاهی بود که برای جوان ها باقي مانده بود. شهید مفتح حرکتی را انجام دادند که به اعتقاد بنده نشانه درایت و هوشمندی کامل ایشان بود. من آن روز به مسجد قبا رفتم و دیدم که در مسجد بسته است و روی در آن هم اطلاعیه ای زده اند که مسجد قبا فعلاً فعالیتی ندارد. شهید مفتح این حساب را کرده بودند که اگر در مسجد باز باشد و جوان ها و دانشجویان بیایند قطعاً تظاهرات خواهد شد و رژیم بهانه بسیار مناسبی پیدا میکند که این تنها سنگر باقی مانده مبارزاتی راهم از آنها بگیرد.لذا چند روزی مسجد را تعطیل کردند تا از تعطیلی همیشگی مسجد جلوگیری کند بعد از مدتی فعالیت مسجد مجدداً شروع شد و به نظر من این یکی از شیوه های مدیرانه ی شهید مفتح برای حفظ این پایگاه مبارزاتی بود. به نقل از حجت الاسلام و المسلمین محمد هادی مفتح
وحدت حوزه و دانشگاه
شهيد مفتح به اين مسئله (وحدت حوزه و دانشگاه)
ايمان داشتند و ميگفتند كه بايد به دانشگاهها رسوخ كرد و دانشجويان را با مباني
اسلام آشنا كرد و بر اين اساس تأكيد داشتند كه جواناني كه از شهرها و روستاهاي
مختلف وارد دانشگاه ميشوند تحت تأثير افكار و انديشههاي استكبار قرار نگيرند و
روحانيت براي آنها پناهگاهي شود و نيز براي اين كه اين كار را انجام دهند در عين
اين كه ايشان يك روحاني بودند اما وارد دانشگاه شدند و به عنوان يك دانشجو با
دانشجويان كشور معاشرت كردند تا مسائل آنان را بفهمند و درپي حل مسائل آنان برآيند
و به اين دليل ايشان حتي تا بالاترين درجه تحصيلات دانشگاهي كه گرفتن مدرك PHD بود پيش رفتند و در نهايت بايد گفت كه
شهيد مفتح در آغاز جواني و به محض آشنايي با افكار امام (ره) موضوع وحدت حوزه و
دانشگاه را پيگيري كردند.
محمد
مهدي مفتح نماينده مردم رزن در مجلس شوراي اسلامي
منطقه ي فرهيخته ، امام جماعتِ فرهيخته
سال 53 که من در این منطقه ساکن شدم، مسجد تازه ساخته شده بود البته هنوز کاملا تمام نشده بود. در ابتدای امر، یک پیرمرد روحانی را برای امام جماعت این مسجد انتخاب کرده بودند، اما وقتی از من برای هیئت امنای مسجد دعوت شد، با اصرار و پیشنهاد من و بعد از بررسی که بین اعضای هیئت امنا از جمله آقایان حاج ترخانی ، مهدیان ، زمردیان و همدانی انجام گرفت، قرار شد با توجه به موقعیت منطقه و وجود افراد فرهیخته و جوان و نوعاً تحصیل کرده آن و با توجه به شرایط آن روزها؛ امام جماعتی جوانتر و تواناتر که بتواند از موقعیت این مسجد با توجه به نزدیکی به حسینیه ارشاد برای پیشبرد اهداف مبارزه و آگاهی دهی به مردم و اتحاد آنها استفاده کند؛ دعوت شود.
در آن زمان چون ساواک آقای مفتح را از مسجد جاوید بیرون کرده بود؛ من به فکر افتادم که ایشان را به این مسجد بیاوریم. بنابراین نزد شهید بهشتی رفتم و با ایشان مشورت کردم و ایشان از پیشنهاد من استقبال کرد، بعد پیش شهید مطهری رفتم و شهید مطهری با آقای مفتح صحبت کردند و بعد از هماهنگی های لازم و در نظر گرفتن شرایط و حساسیت های ساواک، شهید مفتح به عنوان امام جماعت مسجد قبا انتخاب شدند و تا زمان شهادت هم در این مسجد مشغول نماز بودند.
آقای ابوالفضل توکلی بینا؛ مشاور رئیس جمهور و همرزم شهید مفتح
شهادت دکتر مفتح
با طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی، گروه های التقاطی در صحنه سیاسی جامعه ظاهر شدند.
گروهک فرقان که از یکسو همچون نهروانیان در حماقت و تعصب غوطه می خوردند و از سوی دیگر، به دست نفوذی های آشکار و پنهان وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا، فعال شده بودند، به نام دفاع از دین و قرآن، بر ضد روحانیت مبارز و آگاه انقلاب اسلامی موضع گیری و شروع به ترور شخصیت های برجسته نهضت کردند. یکی از اهداف این گروه، شهادت شهید دکتر محمد مفتح بود که در روز 27 آذرماه 1358، ساعت نه صبح در دانشکده الهیات به دست سه نفر از اعضای این گروه ترور شد. تلاش های تیم پزشکی سودی نبخشید و سرانجام دکتر مفتح در ساعت دوازده، هم زمان با اذان ظهر به لقاءاللّه پیوست.
پیكر مطهر آن عالم ربانی پس از برپایی مراسم با شكوه، تشییع و در صحن مطهر حضرت معصومه در قم به خاك سپرده شد و این روز به مناسبت فعالیت های چشمگیر این شهید والامقام در راه تحقق وحدت بین حوزه و دانشگاه «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامگذاری شد.
پيام امام خميني قدس سره به مناسبت شهادت آیه الله دكتر مفتح
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
آن گاه كه منطق قرآن آن است كه ما از خداييم و به سوي او مي رويم و مسير اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولياي خدا – عليهم السلام – شهادت را يكي از ديگري به ارث مي بردند و جوانان متعهد ما، براي نيل شهادت در راه خدا درخواست دعا مي كرده و مي كنند، بدخواهان ما كه ا ز همه جا وامانده، دست به ترور وحشيانه مي زنند، ما را از چه مي ترسانند؟
امريكا خود را دلخوش مي كند كه با ايجاد رعب در دل ملت كه سربازان قرآنند، مي تواند وقفه اي در مسير حق و عقب گردي از جهاد مقدس در راه خدا ايجاد كند، غافل از اين كه ترس از مرگ براي كساني است كه دنيا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدي و جوار رحمت ايزدي بي خبرند. اينان از كور دلي، صحنه هاي شورانگيز ملت عزيز و شجاع ما را در هر شهادتي، پس از شهادتي كه در پيش چشمان خيره ي آنان منعكس است، نمي بينند. «صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَعقِلُون» اينان مي بينند كه هزار و سيصد سال بيشتر از صحنه ي حماسه آفرين كربلا مي گذرد و هنوز خون شهيدان ما در جوش و ملت عزيز ما در حماسه و خروش است.
جناب حجت الاسلام دانشمند محترم آقاي مفتح و دو نفر پاسداران عزيز اسلام رحمة الله عليهم به فيض شهادت رسيدند و به بارگاه ابديت بار يافتند و در دل ملت و جوانان آگاه ما حماسه آفريدند و آتش نهضت اسلامي را افروخته تر و جنبش قيام ملت را متحرك تر كردند. خدايشان در جوار رحمت واسعه ي خود بپذيرد و از نور عظمت خود بهره دهد. اميد بود از دانش استاد محترم و از زبان علم او بهره ها براي اسلام و پيشرفت نهضت برداشته شود و اميد است، از شهادت امثال ايشان بهره ها برداريم. من شهادت را بر اين مردان برومند اسلام تبريك و به بازماندگان آنان و ملت اسلام تسليت مي دهم.
سلام بر شهيدان راه حق
روح الله الموسوي الخميني
شهيد مفتح از ديدگاه مقام معظم رهبري
مقام معظم
رهبری در بیست و ششم آذر 1364 به دانشکده الهیات رفتند و با دست خط مبارک در دفتر
یادبود این دانشکده در خصوص شهید مفتح این گونه نگاشتند:
بسم الله الرحمن الرحیم
یاد شهید عزیز مرحوم آیت الله مفتح, آن شمع پرسوز و گداز و روشنی بخش آن روحانی پرجد و جهد و جسور آن مبلغ دانا و سخنور آن مبارز شجاع و خستگی ناپذیر آن شخصیت متواضع و محبوب گرامی باد. او که با خون خود, سخن خود, تلاش خود, هدف و راه خود را امضاء کرد و صحت و حقانیت آن را به ثبت رسانید.