نصيحت به فرزند بخش سوم " بعضي از كارها ، عامل اتهام"
3. وَ مَنْ يَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ يُتَّهَمْ
3. و هر كس داخل در جاي بدي شود ، متهم خواهد شد
اين فراز از روايت اين جمله را مي رساند كه " خود را در معرض تهمت قرار ندهيم "
به عنوان مثال:
مردي گردنبند زرد رنگ به گردن مي اندازد ؛ همه فكر مي كنند طلاست
شخصي به خانمي در خيابان چشمك ميزند ؛ مردم فكر بد مي كنند ( حال آنكه آن خانم،همسرش بوده)
با نامحرم در جاي خلوتي قرار مي گيرد ، مردم او را متهم ميكنند
داستان :
پيامبر اكرم در حال اعتكاف بود . زني آمد و مدتي با ايشان صحبت كرد و بعد برخاست و رفت .
در اين هنگام دو نفر از اصحاب از كنار پيامبر عبور كردند و به آن حضرت سلام نمودند .
فوراً پیامبر خدا فرمود:اين زن صفيه ،همسرم بود
آن دو عرض كردند اي رسول خدا ما به شما شك نداشتيم
پیامبر فرمود: شیطان ( مانند خون) در مجاری خون بنی آدم جاری می شود ترسیدم شری را در دل شما بیفکند.
فَقَالَ:إِنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ، وَإِنِّی خَشِیتُ أَنْ یُقْذَفَ فِی قُلُوبِکُمَا شَیْئًا أَوْ قَالَ:شَرًّا
خاطره :
در دبيرستاني نماز مي خواندم ؛ خواستم در بين نماز براي آموزش وضو ؛ با يك ليوان آب وضو بگيرم.
شروع كردم به وضو گرفتن ، "صورت و دست و سر و پاي راست" ؛ اما پاي چپ را نكشيدم و وضو را تمام كردم .
بعد از نماز دوم يكي از دانش آموزان آمد و سوال كرد : چرا مسح پاي چپ را نكشيديد
گفتم : اگر مي كشيدم ممكن بود بعضي با خود بگويند وضوي امام جماعت باطل شده دارد وسط نماز وضو مي گيرد
منبع روايت :
بحار الأنوار
جلد 75
صفحه 261
منبع داستان:
محجه البيضاء
جلد 5
صفحه 67
جهت دانلود اين مطلب به صورت منظم جهت نصب در تابلوي اعلانات اينجا را كليك نماييد